آرش جلوداری؛ فاطمه سادات مرعشیان
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان غیرفعالسازی ذهنیت (MDT) در بهبود مهارتهای ارتباطی و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خود مختار نوع ۲ (HSAN2) بود. روش: طرح پژوهش حاضر، طرح شبه آزمایشی تک موردی با طرح خط پایه ی چندگانه بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل 50 بیمار دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان غیرفعالسازی ذهنیت (MDT) در بهبود مهارتهای ارتباطی و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خود مختار نوع ۲ (HSAN2) بود. روش: طرح پژوهش حاضر، طرح شبه آزمایشی تک موردی با طرح خط پایه ی چندگانه بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل 50 بیمار دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع 2 در سطح جهان بود. نمونهی آماری این پژوهش شامل 2 نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند یک نفر از ایران و یک نفر از کانادا با ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به پرسشنامهی مهارتهای میانفردی (ICSQ) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (RSES) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از معناداری بالینی، ترسیم دیداری، بهبود تشخیصی و شاخصهای ششگانه کارایی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس نتایج، درصد بهبودی کلی پس از درمان برای مهارتهای ارتباطی 65/52 و برای عزت نفس 57/53 بود. نتیجه گیری: براساس نتایج میتوان نتیجه گرفت که درمان غیرفعالسازی ذهنیت با شناسایی باورهای هستهای ناسازگار و جایگزین ساختن آنها با جایگزینهای سازنده از راه فرآیند اعتباردهی، شفافسازی و مسیردهی مجدد به طور معناداری در بهبود مهارت ارتباطی و عزت نفس بیماران دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع 2 (HSAN2) موثر بود.