عصب روانشناسی
محمد نظری پور
چکیده
هدف: حاکمیت شرکتی نقش بسزائی در تامین منافع سهامداران و سایر ذینفعان دارد. در همین راستا، عصب حکمرانی با بهکارگیری علوم مختلف تلاش دارد به شرکتها در موفقیت سازمانی و تامین منافع تمامی ذینفعان کمک کند. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عصب حکمرانی بهعنوان نقطه تلاقی علوم اعصاب و حاکمیت شرکتی است. روش: بهلحاظ روش، پژوهش حاضر ...
بیشتر
هدف: حاکمیت شرکتی نقش بسزائی در تامین منافع سهامداران و سایر ذینفعان دارد. در همین راستا، عصب حکمرانی با بهکارگیری علوم مختلف تلاش دارد به شرکتها در موفقیت سازمانی و تامین منافع تمامی ذینفعان کمک کند. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عصب حکمرانی بهعنوان نقطه تلاقی علوم اعصاب و حاکمیت شرکتی است. روش: بهلحاظ روش، پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل مدیران شرکتهای تولیدی، و حجم نمونه آماری 171 نفر بود. دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامه و به روش نمونهگیری گلوله برفی گردآوری شد. تجزیهتحلیل دادهها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. یافتهها: بنابر نتایج پژوهش هر چهار متغیر مستقل (عصب حسابداری، عصب اقتصادی، عصب اخلاقی و طبیعت انسانی) بر عصب حکمرانی اثرگذار بودند. بدین معنا که عصب حسابداری نقش مهمی در تصمیمگیریهای اقتصادی مدیران دارد. عصب اقتصادی کمک میکند تا مدیران بتوانند از منابع کمیاب استفاده بهینه و حداکثری کنند. عصب اخلاقی نقش بسزائی در تبیین تصمیمات اخلاقی مدیران دارد. شناخت و درک صحیح طبیعت انسانی میتواند مانع بروز رفتارهای غیراخلاقی و سوء مدیریتی شود. نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد عصب حکمرانی با ارائه دیدگاههای جدید و کارآمد میتواند باعث بهبود رویههای حاکمیت شرکتی و قضاوتهای تجاری شود. درمجموع مطالعه مغز انسان و عوامل موثر بر آن میتواند نقش بسزایی در درک بهتر فرآیندهای تصمیمگیری سازمانی ایفا کند.
عصب روانشناسی
محمد نظری پور؛ بابک زکی زاده
چکیده
در علوم اعصاب تصمیمگیری یک فرایند حسی محسوب شده که در قشر مغز آغاز میشود. در هنگام تصمیمگیری اطلاعات حسی باید تفسیر و به رفتار تبدیل شوند. در همین راستا پژوهش حاضر تلاش کرده است اثرات یک شاخه جدید از علوم اعصاب (عصب حسابداری) بر تصمیمات مالی و بودجهای را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری ...
بیشتر
در علوم اعصاب تصمیمگیری یک فرایند حسی محسوب شده که در قشر مغز آغاز میشود. در هنگام تصمیمگیری اطلاعات حسی باید تفسیر و به رفتار تبدیل شوند. در همین راستا پژوهش حاضر تلاش کرده است اثرات یک شاخه جدید از علوم اعصاب (عصب حسابداری) بر تصمیمات مالی و بودجهای را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری دادهها توصیفی-پیمایشی، از نوع همبستگی است. دادههای پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه بین 245 سرمایهگذار حقیقی فعال در بورس اوراق بهادار تهران گردآوریشده است. تحلیل دادهها با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری انجام شده است. این پژوهش شامل دو متغیر مستقل رله-محرک و شهود (حس درونی) است. متغیرهای وابسته این پژوهش عبارتنداز: (1) پردازش شناختی پویا با چهار زیر سازه: فضای ادراکی چند بعدی، فضای پیامد رفتاری، راهکار (رِزولوشن) و بهینهسازی. (2) خبرگی شامل دو زیرسازه: حافظه و راهکار (رِزولوشن) قبلی است. بنابر یافتههای پژوهش متغیرهای رله-محرک و شهود دارای اثرات مثبت و معناداری بر متغیرهای پردازش شناختی پویا و خبرگی است. همچنین یافتههای پژوهش نشان میدهد دو متغیر مستقل دارای اثر مثبت و معنادار بر شش زیرسازه پژوهش است. درنهایت، در هنگام اتخاذ تصمیمات مالی و بودجهای، مدیران باید اطلاعات داخلی و خارجی و همچنین پیامدهای انتخاب یک تصمیم مشخص را مدنظر قرار دهند.