زهرا ابراهیم زاده؛ سید عباس حقایق
دوره 4، شماره 12 ، خرداد 1397، ، صفحه 31-44
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر،مقایسه کنترل شده سیستمهای مغزی رفتاری گری-ویلسون (شامل فعال ساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ - گریز) بین افراد واجد تشخیص اختلال مصرف مواد افیونی تثبیت شده(درمان شده) با متادون، وابسته به متادون و وابسته ترکیبی(همزمان مصرف متادون و سایر مواد)بوده است.روش: پژوهش حاضر یک پژوهش مقایسه ای بوده و جامعه آن را کلیه ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر،مقایسه کنترل شده سیستمهای مغزی رفتاری گری-ویلسون (شامل فعال ساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ - گریز) بین افراد واجد تشخیص اختلال مصرف مواد افیونی تثبیت شده(درمان شده) با متادون، وابسته به متادون و وابسته ترکیبی(همزمان مصرف متادون و سایر مواد)بوده است.روش: پژوهش حاضر یک پژوهش مقایسه ای بوده و جامعه آن را کلیه افراد معتاد مراکز ترک اعتیاد شهرستان خمینی شهر در سال 1395 تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 60 نفر مرد در گروه تثبیت شده با متادون، 57 نفر مرد در گروه وابسته به متادون، و 57 نفر مرد در گروه وابسته ترکیبی بودند که در مورد آنها پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری گری-ویلسون(1989) مربوطه اجرا شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده نرم افزار SPSS-18و روش تحلیل کوواریانس(بهمنظور کنترل برخی از ویژگی های جمعیت شناختی)تحلیل شد.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین شش بعد سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ - گریز در سه گروه وجود ندارد. با این حال،سطح معناداری مولفه خاموشی در مقایسه با سایر مولفه های سیستم های مغزی-رفتاری به سطح معناداری نزدیک تر بوده و در گروه تثبیت شده با متادون پایینتر از دو گروه دیگر بوده است.نتیجه گیری:اگرچه بین مولفه های در بین سه گروه تفاوت معناداری وجود ندارد با این حال،تفاوت هایی بین سه گروه،خصوصا بین گروه وابسته به متادون با دو گروه دیگر وجود دارد.
سید رضا میرمهدی؛ الهام کاظمی مهیاری
دوره 4، شماره 12 ، خرداد 1397، ، صفحه 101-124
چکیده
مقدمه: یکی از آسیبهای جدی به دنبال سوءمصرف مواد، آسیب مغزی و نقصهای شناختی است که اهمیت نظری و بالینی اساسی دارد. این پژوهش باهدف مقایسه فعالیت مکانیزم های مغزی فعالسازی-بازداری رفتاری و کارکرد انعطافپذیری شناختی در زنان مبتلابه اختلال مصرف مواد و زنان سالم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی-مقایسهای بود. جامعه آماری شامل ...
بیشتر
مقدمه: یکی از آسیبهای جدی به دنبال سوءمصرف مواد، آسیب مغزی و نقصهای شناختی است که اهمیت نظری و بالینی اساسی دارد. این پژوهش باهدف مقایسه فعالیت مکانیزم های مغزی فعالسازی-بازداری رفتاری و کارکرد انعطافپذیری شناختی در زنان مبتلابه اختلال مصرف مواد و زنان سالم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی-مقایسهای بود. جامعه آماری شامل دو گروه، کلیه زنان وابسته به مواد در کمپهای ترک اعتیاد و کلیه زنان سالم شهر اصفهان بود. بدین منظور با توجه به ملاکهای ورود و خروج تعداد 30 نفر از زنان وابسته به مواد به روش نمونهگیری هدفمند و 30 نفر زنان سالم به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. بهمنظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سیستم فعالسازی-بازداری کارور و وایت، نرمافزار آزمون عصب روانشناختی ویسکانسینو پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که بین دو گروه در سیستم فعالسازی رفتاری (BAS) و کارکرد انعطافپذیری شناختی تفاوت معنیداری وجود داشت بهطوریکه در آزمون عصب روانشناختی ویسکانسین گروه وابسته به مواد عملکرد ضعیفتری نسبت به گروه سالم داشتند. اما در سیستم بازداری رفتاری (BIS) تفاوت معنیداری وجود نداشت. نتیجهگیری: مصرف مواد مخدر در قشر پره فرونتال مغز و کارکردهای عصب روانشناختی (اجرایی) نقایص بیشتر و درازمدت را نشان میدهد. بررسی بنیادهای عصبی-رفتاری در افراد وابسته به مواد میتواند راهگشای متخصصان در استفاده از برنامههای توانبخشی شناختی و مداخلات پیشگیرانه در اعتیاد باشد.
مسیب یارمحمدی واصل؛ فرشید علی پور؛ مالک بسطامی؛ منیره ذوالفقاری نیا؛ نیلوفر بزاززاده
دوره 1، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 51-67
چکیده
مقدمه: با توجه به نقش محافظتی و تشدیدکننده راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان در آسیبشناسی، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای نظمجویی شناختی هیجان در رابطه بین سیستمهای مغزی رفتاری و تکانشگری با ولع مصرف در افراد مصرفکننده مواد محرک بود. روش: در طرح پژوهشی حاضر که از نوع توصیفی و همبستگی بود، تعداد ۲۴۹ نفر مصرفکننده مواد ...
بیشتر
مقدمه: با توجه به نقش محافظتی و تشدیدکننده راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان در آسیبشناسی، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای نظمجویی شناختی هیجان در رابطه بین سیستمهای مغزی رفتاری و تکانشگری با ولع مصرف در افراد مصرفکننده مواد محرک بود. روش: در طرح پژوهشی حاضر که از نوع توصیفی و همبستگی بود، تعداد ۲۴۹ نفر مصرفکننده مواد محرک که دوره سمزدایی را گذرانده بودند با روش نمونهگیری هدفمند و لحاظ کردن ملاکهای ورود و خروج انتخاب گردیدند و پرسشنامههای مقیاس تکانشگری بارت، مقیاس سیستمهای بازداری/ فعالسازی رفتاری (کارور و وایت)، فرم کوتاه نسخه فارسی پرسشنامه نظمجویی شناختی هیجان و پرسشنامه ولع مصرف فرانکن جهت گردآوری دادهها استفاده شد، برای تجزیه تحلیل اطلاعات از رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل رگرسیون به شیوهی متوالی مطابق با مراحل پیشنهادی بارون و کنی نشان داد که راهبردهای ناسازگارانه نظمجویی هیجانی میتواند بهصورت معناداری نقش واسطهای در میان سیستم فعالساز رفتاری و تکانشگری با ولع مصرف ایفا نماید. نتیجهگیری: راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی هیجان یکی از عوامل تشدیدکننده مشکلات مربوط به ولع مصرف در افراد مصرفکننده مواد محرک است. این پژوهش پیشنهاد میکند که برنامههای مداخلهای و پیشگیری از عود میبایست با در نظر گرفتن راهبردهای نظمجویی هیجانی مرتبط با ولع مصرف طراحی گردد.