دانشگاه پیام نور
عصب روان شناسی
2476-5023
2538-5623
3
11
2018
02
20
اثر استرس بر تصمیم گیری پرخطر: شواهدی از یک آزمون عصب روان شناختی
9
22
FA
محمدتقی
خیرخواه
دانشجوی دکتری، روانشناسی شناختی، پژوهشکده علوم شناختی و مغز، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
mtkheirkhah1993@gmail.com
وحید
نجاتی
دانشیار، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
nejatii@sbu.ac.ir
مهران
مکرمی
دانشجوی دکتری، سنجش و اندازه گیری، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
mehran.mkrm@gmail.com
نورعلی
فرخی
دانشیار، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، گروه سنجش و اندازه گیری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
farrokhinoorali@yahoo.com
<strong>مقدمه:</strong> مطالعات متعددی نشان دادهاند که قرار گرفتن در معرض استرس حاد میتواند بر کارکردهای شناختی متعدد تاثیر گذار باشد. در این مطالعه، به بررسی فرایند تصمیم گیری تحت تاثیر عوامل استرس زای بیرونی پرداخته شده است.<strong>روش:</strong>پژوهش حاضر از منظر روششناسی در دسته پژوهشهای نیمه آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش) قرار میگیرد. بدین منظور از جامعه دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه سمنان، نمونهای متشکل از 120 نفر زن و مرد به شکل در دسترس انتخاب و پس از غربال گری به منظور همتا شدن گروهها، 30 نفر زن و 30 نفر مرد انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای جنسیتی آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به منظورسنجش تصمیمگیری پر خطر از تکلیف قماربازی آیوا و برای ارزیابی استرس وضعی از پرسشنامه اضطراب اشپیلبرگر استفاده شد. دادهها با استفاده ازتحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. <strong>یافته ها:</strong>یافتههای پژوهش نشان داد که گروههای آزمایش در هر دو جنس، پس از دیدن تصاویر ویدئویی با محتوای استرس زا،با نرخ بیشتری دست به تصمیمگیری پر خطر زدند (05/0pنتیجه گیری:به نظر میرسد احساس استرس موقتی میتواند بر فرآیند تصمیمگیری تاثیر بگذارد و باعث شود افراد دست به تصمیمهای پر خطر بزنند. از این رو توجه به نقش آموزشهای مقابله با استرس اهمیت بیشتری مییابد.
استرس,تصمیم گیری,تصمیم گیری پر خطر,کژکاری های شناختی
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4865.html
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4865_7d55508424b0bc90370664d94db9df06.pdf
دانشگاه پیام نور
عصب روان شناسی
2476-5023
2538-5623
3
11
2018
02
20
بررسی تأثیر بازخورد دامنه ای فضایی و زمانی بر کاهش خطای دقت زمانبندی و فضایی تکلیف مبادله سرعت - دقت فیتز
23
38
FA
ملیحه
نیک نام
کارشناس ارشد رفتارحرکتی،دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر،شوشتر، ایران.
niknam.maliheh@gmail.com
محمدرضا
دوستان
مربی رفتارحرکتی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.
mrdoostan@yahoo.com
<strong>مقدمه:</strong> هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازخورد دامنهای فضایی و زمانی بر کاهش خطای دقت زمانبندی و فضایی تکلیف مبادله سرعت- دقت فیتز بود. روش: شرکتکنندگان تحقیق حاضر دختران جوان 17 تا 25 سال بودند (48=N) که همگی سالم و راست دست بوده و داوطلبانه در پژوهش شرکت و پس از پیش آزمون به طور مساوی در چهار گروه 12 نفری قرار گرفتند و چهار بلوک 10 کوششی را تمرین نموده که کوشش شماره 40 به عنوان پس آزمون ثبت میشد. ابزار مورد استفاده شامل قلم نوری، تبلت سایز بزرگ، لپ تاپ و مترونوم بود. تمرینات گروه اول همراه با ارائه بازخورد دقت فضایی بود، اگر تعداد ضربات خطا از چهار ضربه بیشتر میشد، بازخورد ارائه میشد. تمرینات گروه سوم همراه با ارائه بازخورد دقت زمانی بود، اگر میانگین فاصله زمانی بین ضربات از 250 هزارم ثانیه بیشتر میشد، بازخورد ارائه میشد. گروههای دوم و چهارم نیز جفت شده گروههای اول و سوم بودند. یافتهها: نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در سطح معنیداری 05/0 نشان داد که ارائه بازخورد مربوط به دقت فضایی بر کاهش خطای دقت فضایی و همچنین ارائه بازخورد مربوط به دقت زمانی بر کاهش خطای دقت زمانبندی تأثیر معناداری داشته است. بین گروههای دامنهای و جفت شده تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بررسیها بیانگر اثربخشی هر دو نوع بازخورد است که میتوان این اثربخشی را به نقش اطلاعاتی آن نسبت داد. به نظر میرسد با افزایش سرعت، خطای زمانبندی کاهش پیدا کرده که از استثنائات قانون مبادله سرعت- دقت است.
زمان حرکت,قانون فیتز,عرض اهداف
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4866.html
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4866_da1d020c4d6855adeed795c74aa1ab68.pdf
دانشگاه پیام نور
عصب روان شناسی
2476-5023
2538-5623
3
11
2018
02
20
آموزش انگلیسی به عنوان زبان دوم به کودکان اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا
39
54
FA
ندا
خداوردی
دانشجوی دکتری آموزش زبان انگلیسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران
nd_khodaverdi@yahoo.com
حسن
عشایری
استاد مغز و اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران، ایران
ashayeri.iums@gmail.com
پرویز
مفتون
دانشیار زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران.
pmaftoon@gmail.com
مقدمه: با افزایش آمار افرادی که هر روزه پس از بررسی های لازم در طیف اوتیسم قرار میگیرند، لزوم فراهم آوردن شرایط آموزشی در زمینه های مختلف از جمله یادگیری زبان ها نیز بیشتر احساس میشود. هدف از پژوهش حاضر، آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم به کودکان اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا میباشد. روش: این مطالعه کیفی و موردی به بررسی تاثیر مداخله یا روش تدریس یک به یک رفتاری و شناختی در آموزش زبان دوم به دو زبان آموز فارسی زبان دارای تکلم میپردازد. از چهار مهارت تقلیدی_حرکتی، تکرار کردن، نامگذاری کردن، و درخواست کردن برای آموزش استفاده شد. یافته ها: در آموزش 103 مورد زبانی فقط 9 مورد شکست در دو روش آموزشی دیده شد. سام با روش مداخله رفتاری، 9 شکست ( 5 مورد در مهارت تقلیدی_حرکتی و 4 مورد در مهارت تکرار کردن ) را تجربه کرد و مانی هیچ شکستی نداشت. نتیجه گیری: با وجود تفاوت ناچیز، به نظر میرسد آموزش به روش مداخله شناختی با شکست کمتری همراه است و برای به کارگیری در زبان آموزی کودکان در طیف اوتیسم با عملکرد بالا توصیه میشود.
آموزش زبان دوم,اختلال طیف اوتیسم,اوتیسم با عملکرد بالا,مداخله رفتاری,مداخله شناختی
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4867.html
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4867_93592e693dc854d6a9d9a36e68ae8e27.pdf
دانشگاه پیام نور
عصب روان شناسی
2476-5023
2538-5623
3
11
2018
02
20
مقایسه دامنه مؤلفه P300 دانشجویان دارای دانش مفهومی و رویه ای سطح بالا با دانشجویان دارای دانش مفهومی و رویه ای سطح پایین در حل مسائل انتقال بین بازنمایی نموداری و جبری تابع
55
70
FA
نجمه
فرساد
دانشجوی دکتری آموزش ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد،مشهد،ایران.
farsad.mathedu@gmail.com
سید حسن
علم الهدائی
استاد گروه ریاضی کاریردی،دانشکده علوم ریاضی، دانشگاه فردوسی مشهد،مشهد،ایران.
alam@ferdowsi.um.ac.ir
علی
مقیمی
استاد گروه زیست شناسی،دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد،مشهد،ایران.
moghimi@um.ac.ir
سحر
مقیمی
استادیار گروه برق،دانشکده مهندسی، دانشگاه فردوسی مشهد،مشهد،ایران.
s.moghimi@um.ac.ir
مهدی
جباری نوقابی
استادیار،گروه آمار،دانشکده علوم ریاضی،دانشگاه فردوسی مشهد،مشهد،ایران.
jabbarinm@um.ac.ir
مقدمه: در این مقاله به کمک پتانسیلهای وابسته به رویداد (ERPs)، به بررسی تفاوتهای الکتروفیزیولوژی دو گروه از دانشجویان، هنگام حل مسائل انتقال بین بازنمایی نموداری و جبری تابع، پرداخته میشود. روش: این پژوهش از نوع کمی و به روش نیمه آزمایشی میباشد. جامعه آماری شامل 177 نفر از دانشجویان سال اول رشتههای مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد هستند که به کمک یک آزمون ریاضی محقق ساخته به دو گروه دانش مفهومی و رویهای سطح بالا (دانش سطح بالا) و گروه دانش مفهومی و رویهای سطح پایین (دانش سطح پایین) تقسیم بندی شدند. از هر گروه 14 نفر به طور تصادفی انتخاب شده و در آزمایش اصلی شرکت کردند. یافتهها: نتایج نشان داد که تعداد پاسخهای درست در گروه دانش سطح بالا بیشتر از گروه دانش سطح پایین است. تفاوت معناداری بین سرعت پاسخ دوگروه مشاهده نشد. از لحاظ الکتروفیزیولوژی دامنه مؤلفه P300 گروه دانش سطح پایین، بیشتر از گروه دانش سطح بالا در الکترودهای نواحی O2,O1,P4,PZ,P3,CP6,CP5 بود. نتیجهگیری: تفاوت دامنه مؤلفه P300 در گروه دانش سطح پایین و دانش سطح بالا موید این است که افراد دارای دانش سطح بالا نسبت به افراد دارای دانش سطح پایین، از کارکرد مغزی بهینهتری برخوردار بوده و از استراتژی متفاوتی برای پردازش اطلاعات در حل مسائل استفاده میکنند. نتیجهای که شاید نتوان به راحتی از دادههای سنتی قلم و کاغذی به آن دست یافت.
دامنه مولفه P300,دانش مفهومی و رویه ای,بازنمایی نموداری و جبری تابع
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4868.html
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4868_eef2df89fa30e5402cb371a41c97f640.pdf
دانشگاه پیام نور
عصب روان شناسی
2476-5023
2538-5623
3
11
2017
07
23
اثربخشی آموزش نوروفیدبک در بهبود کارکردهای اجرایی توجه و انعطافپذیری شناختی دانشجویان ورزشکار
71
90
FA
زهرا
کرمانی مامازندی
دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان
z.kermani@semnan.ac.ir
محمدعلی
محمدی فر
استادیار گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
alimohammadyfar@semnan.ac.ir
سیاوش
طالع پسند
دانشیار روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
stalepasand@semnan.ac.ir
محمود
نجفی
استادیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
m_najafi@semnan.ac.ir
مقدمه: هدف مطالعه حاضر اثربخشی آموزش نوروفیدبک در بهبود کارکردهای اجرایی توجه و انعطافپذیری شناختی در دانشجویان ورزشکار بود. روش: بدین منظور 40 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه اول به عنوان گروه آزمایش، 16 جلسه آموزش نوروفیدبک (2 جلسه در هفته) دریافت کردند و گروه دوم (گواه) هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون رایانهای توجه استروپ پیچیده و آزمون رایانهای انعطافپذیری شناختی ویسکانسین بود. دادههای حاصل از پژوهش با روش تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری و با استفاده از نرم افزار spss.19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش دارای برتری به لحاظ آماری (01/0p
نوروفیدبک,کارکرد اجرایی,توجه,انعطاف پذیری شناختی
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4870.html
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4870_9d3b59ed72991eee8c85d858743f2302.pdf
دانشگاه پیام نور
عصب روان شناسی
2476-5023
2538-5623
3
11
2018
02
20
تاثیر مداخله خودگویی مثبت بر پاسخهای روانی فیزیولویکی اضطراب رقابتی و اعتماد به نفس در ورزشکاران نخبه
91
102
FA
محمد
خبیری
دانشیار دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران
a.mehrsafar@ut.ac.ir
رامین
منصوری کلاش
کارشناس ارشد روان شناسی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
raminmansourikalash@hotmail.com
علی
مقدم زاده
استادیار، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
ali.mo@hotmail.com
ایوب
اسدی
دانشجوی دکتری رفتار حرکتی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
ayob@hotmaao.com
الهه
حافظی
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
hafezielahe@hotmail.com
امیر حسین
مهرصفر
دانشجوی دکتری روان شناسی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
a.mehrsafar@gmail.com
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر یک دوره تمرین خودگویی مثبت بر پاسخهای اضطراب رقابتی، مقادیر کورتیزول بزاقی و اعتماد به نفس در ووشوکاران نخبه بود.<strong>روش:</strong> برای این منظور، 26 ورزشکار نخبه مرد در این پژوهش شرکت کردند که در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. در پیشآزمون (مسابقه اول) اضطراب رقابتی و اعتماد به نفس همچنین، سطح کورتیزول بزاقی در هر دو گروه سنجیده شد. گروه تجربی پروتکل مربوط را انجام دادند و پس آزمون در مسابقه دوم به عمل آمد. دادهها با استفاده از آزمون تی وابسته و تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شدند.<strong>یافته</strong><strong>ها:</strong> نتایج نشان داد که بعد از مداخله، اضطراب رقابتی و کورتیزول بزاقی کاهش داشته است همچنین، نمرات اعتماد به نفس ووشوکاران بعد از مداخله افزایش پیدا کرد.<strong>نتیجه گیری:</strong> به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که تمرین خودگویی مثبت میتواند راهبردی برای کاهش پاسخهای روانیفیزیولوژیکی اضطراب رقابتی و بهبود اعتماد به نفس باشد.
: اضطراب رقابتی,کورتیزول بزاقی,اعتماد به نفس,خودگویی مثبت
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4884.html
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4884_6d204be6074271bb75e6344e34a2817a.pdf
دانشگاه پیام نور
عصب روان شناسی
2476-5023
2538-5623
3
11
2018
02
20
اثربخشی تحریک فراجمجمهای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS)بر کارکردهای اجرایی بازماندگان جنگی مبتلا به اختلال استرس پسآسیبی(PTSD)
103
114
FA
محمد
اورکی
دانشیار روانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
orakisalamat@gmail.com
رضا
فرجی
دانشجوی دکتری روانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران،
faraji584@gmail.com
حسین
زارع
استاد روانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
hoseinzare@gmail.com
وحید
نجاتی
دانشیار روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی،تهران، ایران.
nejatvahid@gmail.com
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک فراجمجمهای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS) بر کارکردهای اجرایی بازماندگان جنگی مبتلا به اختلال استرس پس آسیبی(PTSD) انجام گرفت. روش: این پژوهش از منظر اجرا از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه آزمایش و شم/پلاسیبو بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد آسیب دیده (مجروحین جنگی) شهر کرمانشاه بود و حجم گروه های آزمایش و شم/پلاسیبو جمعاً شامل 30 نفر (هر گروه 15 نفر) بود که به روش نمونهگیری هدفمند(در دسترس)انتخاب شدند.جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه ارزیابی اختلال کارکردهای اجرایی روانشناختی بارکلی (BDEFS) و فهرست اختلال استرس پسآسیبی وودرز و همکاران (1994) استفاده شد و داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات پسآزمون خودمدیریتی زمان، خودانگیزشی، خودنظم جویی هیجانی و نمره کل کارکردهای اجرایی بعد از حذف اثر پیشآزمون، در گروه های آزمایش و گواه تفاوت معنیداری وجود دارد (01/0˂P). به عبارتی میتوان گفت که تحریک فراجمجمهای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS)منجر به افزایش سازههای مذکور در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه شم/پلاسیبو شده است. اما نتایج حاکی از آن بود که بین میانگین پس آزمون خودسازماندهی/حل مسئله و خودکنترلی/بازداری در گروه های آزمایش و شم/پلاسیبو تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0
تحریک فراجمجمهای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (TDCS),کارکردهای اجرایی,بازماندگان جنگ,اختلال استرس پسآسیبی(PTSD)
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4897.html
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4897_665d3f1b7d3a71bf390079cfc5eb4259.pdf
دانشگاه پیام نور
عصب روان شناسی
2476-5023
2538-5623
3
11
2018
02
20
تاثیر تمرکز توجه درونی و بیرونی بر تغییرات الکتروانسفالوگرافی در مهارت پرتاب دارت
115
130
FA
فرزانه
حاتمی
0000-0003-3493-5966
استادیار، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی،تهران، ایران
fhatami2010@gmail.com
فرشید
طهماسبی
استادیار، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی،تهران، ایران.
farshidtahmasbi@yahoo.com
حسن
هادی چماچائی
کارشناس ارشد رفتار حرکتی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی،تهران، ایران
hasan.hadi23@yahoo.com
<strong>مقدمه:</strong> هدف از اجرای تحقیق حاضر تعیین تأثیر تمرکز درونی و بیرونی توجه بر تغییرات الکتروانسفالوگرافی در مهارت پرتاپ دارت بود. <strong>روش:</strong> 14 نفر (6 زن و 8 مرد؛ میانگین سنی: 15/23 سال) از دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. شرکتکنندگان به منظور حذف اثر ترتیب استفاده از راهبرد توجهی به روش موازنه متقابل به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند، گروه اول، ابتدا پرتاب دارت را با رویکرد توجهی درونی و سپس بیرونی انجام دادند و گروه دوم، رویکرد تمرکز توجه درونی را پس از تمرکز توجه بیرونی استفاده کردند (7 دسته کوشش سه تایی). امواج مغزی شرکتکنندگان در سه حالت چشم باز (استراحت)، اجرای مهارت با دستورالعملهای تمرکز توجه درونی و بیرونی توسط دستگاه الکتروانسفالوگرافی ثبت گردید و توسط نرمافزار نروگاید به دادههای کمی تبدیل شد و از بین کانال های مذکور، فعالیت امواج آلفا و بتا در نواحی مرکزی و آهیانهای جهت تجزیه و تحلیل انتخاب شد. <strong>یافته ها:</strong> نتایج آزمون تحلیل واریانس در اندازههای تکراری نشان داد که لگاریتم توان مطلق موج آلفا در منطقه C4 در وضعیت تمرکز توجه بیرونی و در دو منطقه P3 و P4 در وضعیت تمرکز توجه درونی و بیرونی کاهش معناداری را نسبت به وضعیت استراحت نشان دادند، در حالیکه بین لگاریتم توان مطلق موج آلفا در وضعیت تمرکز توجه درونی و بیرونی تفاوت معناداری وجود نداشت. در نهایت اینکه، لگاریتم توان مطلق موج بتا در وضعیت تمرکز توجه درونی در منطقه P4 به طور معناداری بیشتر از وضعیت تمرکز توجه بیرونی بود. افزایش توان موج بتا در منطقه P4 در تمرکز توجه درونی نشان دهنده تمرکز بیشتر بر حرکات بدن در حین اجراست که از برتری راهبرد تمرکز توجه درونی در افراد مبتدی حمایت میکند.
"تمرکز درونی توجه ","تمرکز بیرونی توجه ","الکتروانسفالوگرافی","مهارت پرتاب دارت"
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4898.html
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4898_14ca08826e4eb19d9ceff1e9669157af.pdf
دانشگاه پیام نور
عصب روان شناسی
2476-5023
2538-5623
3
11
2018
02
20
مقایسه تأثیر تبلیغات برند بر الگوی امواج مغزی مصرف کنندگان علاقمند و غیر علاقمند به برند
131
142
FA
یزدان
موحدی
استادیار، دکتری علوم اعصاب شناختی، دانشکده طراحی اسلامی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز ، تبریز، ایران.
yazdan.movahedi@gmail.com
<strong>مقدمه:</strong> پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر تبلیغات برند بر الگوی امواج مغزی مصرف کنندگان علاقمند و غیرعلاقمند به برند نایک انجام شد. <strong>روش:</strong> مطالعه حاضر از نوع علّی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان پسر دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 96-95 بودند. ابتدا با استفاده از اعلام فراخوان و پرسشنامه محقق ساخته میزان علاقمندی به برند، دانشجویان علاقمند و غیر علاقمند به برند شناسایی شدند و از این افراد به صورت تصادفی ساده 20 نفر علاقمند و 20 نفر غیر علاقمند به برند انتخاب شد. سپس کلیپ ویدیوئی تبلیغاتی که اصول نورومارکتینگ در آن رعایت شده باشد پخش و همزمان از این افراد در باندهای فرکانسی دلتا، تتا، آلفا و بتا ثبت الکتروانسفالوگرافی کمی به عمل آمد. سپس داده های استخراج شده با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند و کلیه مراحل توسط نرم افزار SPSSنسخه 19 محاسبه گردید. <strong>یافته ها:</strong> یافته های پژوهش نشان داد بین افراد علاقمند و غیر علاقمند به برند تبلیغاتی تفاوت معناداری وجود دارد. در فرکانس دلتا، تتا و آلفا بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت (P0/05). <strong>نتیجه گیری:</strong> براساس یافته های این پژوهش میتوان گفت درک عملکردهای اولیه مغز انسان در بررسی رفتار خرید مصرف کننده با استفاده از دستگاه های الکتروفیزیولوژیک امکان پذیر است.
تبلیغات برند,الگوی امواج مغزی,بازاریابی عصبی
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4903.html
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4903_3d2e35c2d23f4c4fec2e746b6940af87.pdf
دانشگاه پیام نور
عصب روان شناسی
2476-5023
2538-5623
3
11
2018
02
20
اثربخشی تحریک الکتریکی فراقشری مغز بر بهبود سرعت پردازش شناختی توجه در افراد مبتلا به بیشفعالی و نقص توجه
143
158
FA
عبدالواحد
نرماشیری
دانشجوی دکتری علوم شناختی، پژوهشکده علوم شناختی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران،
v.narmashiri@gmail.com
حمیدرضا
اشرفی
کارشناس ارشد روانشناسی، دانشگاه پیام نور مرکز فردوس، خراسان جنوبی، ایران،
h.ashrafi2015@gmail.com
زینب
رستمی
عضوهیئت علمی، دانشگاه جیرفت، کرمان، ایران
rostamipsychologist61@yahoo.com
علی
باقری فر
کارشناسی ارشد مدیریت وبرنامه ریزی آ موزشی، دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه سیستان و بلوچستان،زاهدان، ایران
ali.ghorbanii91@gmail.com
گیتی
همتی راد
استادیار دانشگاه پیام نور ، ایران
hemmati1987@gmail.com
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز بر بهبودسرعت پردازش در توجه افراد مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه شهر تهران صورت گرفته است. <strong>روش:</strong> این پژوهش شبه آزمایشی و به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه بین سنین 15 تا 18 سال شهر تهران در سال 1396 تشکیل میدادند که تعداد 30 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. از جامعه آماری تعداد 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر کنترل با روش نمونه گیری در دسترس و به صورت تصادفی انتخاب و گمارش شدند. برای گروه آزمایش مداخله تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز انجام شد. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه وندریوتا و تکلیف کامپیوتری اجرای همزمان دیداری و شنیداری (IVA) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون کوواریانس تک متغیره استفاده شد. <strong>یافته ها:</strong> نتایج تحقیق پس از مداخله نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیر سرعت پردازش توجه (دیداری و شنیداری) تفاوت معنیداری وجود دارد. <strong>نتیجه گیری:</strong> بنابراین می توان گفت تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز در بر بهبود سرعت پردازش توجه در افراد مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه مؤثر است.
تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز –سرعت پردازش- توجه,افراد مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4916.html
https://clpsy.journals.pnu.ac.ir/article_4916_e0e4d1ed76181ee6d8796b78b9c74dc0.pdf