فاطمه سلامی؛ حسن عشایری؛ مهناز استکی؛ ولی اله فرزاد؛ رویا کوچک انتظار
دوره 2، شماره 4 ، خرداد 1395، ، صفحه 31-44
چکیده
مقدمه: اهدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر یکپارچگی حسی و کارکردهای اجرایی به مادران دارای کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه/بیشفعال و تأثیر آن بر نشانگان اختلال کمبود توجه/بیشفعالی است. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. بدین منظور از بین مادران دانشآموزان مقطع ...
بیشتر
مقدمه: اهدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر یکپارچگی حسی و کارکردهای اجرایی به مادران دارای کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه/بیشفعال و تأثیر آن بر نشانگان اختلال کمبود توجه/بیشفعالی است. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. بدین منظور از بین مادران دانشآموزان مقطع اول، دوم و سوم دبستان شهر شیراز، به طریق تصادفی، از طریق فراخوان اینترنتی سایت آموزشوپرورش و با انجام مصاحبه بالینی و اجرای پرسشنامه CSI-4 فرم والد و با توجه به ملاکهای ورود و پس از همتا کردن، 40 نفر از مادران انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر)، قرار داده شدند. درمان تلفیقی مبتنی بر یکپارچگی حسی و کارکردهای اجرایی، شامل 24 جلسه یک ساعت و نیم، در یک گروه 20 نفر والدین، هفتهای سه جلسه برگزار شد. پیشآزمون و پسآزمون در هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه CSI-4 فرم والد انجام شد. یافتهها: نتایج بهدستآمده با استفاده از تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که درمان تلفیقی مادر محور موجب کاهش کمبود توجه و کاهش بیشفعالی در کودکان میشود. نتیجهگیری: بر طبق نتایج این آموزش میتواند باعث بهبود اختلال بیش فعالی و نقص توجه در کودکان شود.
زهرا ابراهیم زاده؛ سید عباس حقایق
دوره 4، شماره 12 ، خرداد 1397، ، صفحه 31-44
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر،مقایسه کنترل شده سیستمهای مغزی رفتاری گری-ویلسون (شامل فعال ساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ - گریز) بین افراد واجد تشخیص اختلال مصرف مواد افیونی تثبیت شده(درمان شده) با متادون، وابسته به متادون و وابسته ترکیبی(همزمان مصرف متادون و سایر مواد)بوده است.روش: پژوهش حاضر یک پژوهش مقایسه ای بوده و جامعه آن را کلیه ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر،مقایسه کنترل شده سیستمهای مغزی رفتاری گری-ویلسون (شامل فعال ساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ - گریز) بین افراد واجد تشخیص اختلال مصرف مواد افیونی تثبیت شده(درمان شده) با متادون، وابسته به متادون و وابسته ترکیبی(همزمان مصرف متادون و سایر مواد)بوده است.روش: پژوهش حاضر یک پژوهش مقایسه ای بوده و جامعه آن را کلیه افراد معتاد مراکز ترک اعتیاد شهرستان خمینی شهر در سال 1395 تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 60 نفر مرد در گروه تثبیت شده با متادون، 57 نفر مرد در گروه وابسته به متادون، و 57 نفر مرد در گروه وابسته ترکیبی بودند که در مورد آنها پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری گری-ویلسون(1989) مربوطه اجرا شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده نرم افزار SPSS-18و روش تحلیل کوواریانس(بهمنظور کنترل برخی از ویژگی های جمعیت شناختی)تحلیل شد.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین شش بعد سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ - گریز در سه گروه وجود ندارد. با این حال،سطح معناداری مولفه خاموشی در مقایسه با سایر مولفه های سیستم های مغزی-رفتاری به سطح معناداری نزدیک تر بوده و در گروه تثبیت شده با متادون پایینتر از دو گروه دیگر بوده است.نتیجه گیری:اگرچه بین مولفه های در بین سه گروه تفاوت معناداری وجود ندارد با این حال،تفاوت هایی بین سه گروه،خصوصا بین گروه وابسته به متادون با دو گروه دیگر وجود دارد.
یوسف مقدس تبریزی؛ میثم یاوری کاتب؛ شهناز شهربانیان
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات یک جلسه تحریک الکتریکی فرا جمجمهای بر چرخش ذهنی تصاویر دست و حافظه دیداری-فضایی انجام گردید.روش: 54 نفر از دانشجویان راست دست دانشکده تربیتبدنی دانشگاه تهران، به صورت در دسترس انتخاب و سپس به شکل تصادفی به دو گروه تحریک(27نفر) و شم(27نفر) تقسیم و هر کدام از این دو گروه نیز در دو زیرگروه F4 و P4 توزیع ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات یک جلسه تحریک الکتریکی فرا جمجمهای بر چرخش ذهنی تصاویر دست و حافظه دیداری-فضایی انجام گردید.روش: 54 نفر از دانشجویان راست دست دانشکده تربیتبدنی دانشگاه تهران، به صورت در دسترس انتخاب و سپس به شکل تصادفی به دو گروه تحریک(27نفر) و شم(27نفر) تقسیم و هر کدام از این دو گروه نیز در دو زیرگروه F4 و P4 توزیع شدند(در مجموع چهار گروه). قبل و بعد از تحریک الکتریکی، آزمودنیها تکلیف چرخش ذهنی و آزمون کرسی را تکمیل نمودند.یافته ها: نتایج مشخص کرد که بین پیشآزمون و پسآزمون آزمودنیها در زمان پاسخ و دقت پاسخ چرخش ذهنی و زمان پاسخ، فراخنا در حافظه دیداری-فضایی، در هر دو نقطه در گروه تحریک تفاوت معناداری وجود داشت. در گروه شم تفاوت معناداری مشاهده نشد. مقایسه اثرات دو نقطه در چرخش ذهنی نشان داد آزمودنیها در نقطه F4 سریعتر و دقیقتر پاسخ دادهاند. در آزمون کرسی هم تنها در زمان پاسخ رو به جلو تفاوت معنادار به نفع F4 مشاهده شد. نتیجه گیری: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که میتوان از تحریک هر دو نقطه F4 و P4 برای بهبود چرخش ذهنی و نیز حافظه دیداری-فضایی استفاده کرد اما F4 در مقایسه با P4 نتایج بهتری را به همراه داشت.
سیده فاطمه حسینی؛ منصوره بهرامی پور اصفهانی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی" اثربخشی نرمافزار توانمندسازی شناختی "کاپیتان لاگ" بر حافظه فعال دیداری، مهارتهای توجه، سرعت پردازش و استدلال سیال دانش آموزان 8-12 ساله شهر اصفهان" انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 8-12 ساله شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-99 بود. به ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف بررسی" اثربخشی نرمافزار توانمندسازی شناختی "کاپیتان لاگ" بر حافظه فعال دیداری، مهارتهای توجه، سرعت پردازش و استدلال سیال دانش آموزان 8-12 ساله شهر اصفهان" انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 8-12 ساله شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-99 بود. به روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 دانش آموز انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند.گروه آزمایش 15جلسه سیدقیقهای مداخله آموزشی انفرادی، طبق پروتکل مبتنی بر نرمافزار توانمندسازی شناختی کاپیتان لاگ، دریافت کرد. بهمنظور جمعآوری دادهها از مقیاس هوش وکسلر کودکان – ویرایش پنجم(2014) استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS23 و روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تجزیهوتحلیل شد. یافتهها نشان داد بین نمرات پسآزمون دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد(p <0.05) پیگیری یکماهه نتایج نشان دهنده ثبات نتایج بود. نتیجه گیری: نرم افزار کاپیتان لاگ یک روش مداخله اثربخش برای بهبود حافظه فعال دیداری، مهارتهای توجه، سرعت پردازش و استدلال سیال است
حسین اکبری فر؛ احمد احمدی؛ روح الله فتح آبادی؛ حامد صالحی
چکیده
هدف این پژوهش مطالعه اثربخشی توانبخشی شناختی مغز بر سرعت پردازش اطلاعات و دوره بیپاسخی روانشناختی در کودکان با اختلال یادگیری خاص است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است که با طرح پیش آزمون ._ پسآزمون همراه با گروه گواه انجام شد. 24 نفر از کودکان مبتلاء به اختلال یادگیری خاص شهرستان اهواز ...
بیشتر
هدف این پژوهش مطالعه اثربخشی توانبخشی شناختی مغز بر سرعت پردازش اطلاعات و دوره بیپاسخی روانشناختی در کودکان با اختلال یادگیری خاص است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است که با طرح پیش آزمون ._ پسآزمون همراه با گروه گواه انجام شد. 24 نفر از کودکان مبتلاء به اختلال یادگیری خاص شهرستان اهواز در این تحقیق شرکت کردند. پس از انجام مرحله پیشآزمون (ثبت نمرات، سرعت پردازش اطلاعات و دوره بیپاسخی روانشناختی)، شرکتکنندگان به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 8 جلسه و در طی 4 هفته تحت مداخله تمرینات شناختی مغز قرار گرفت. پس از اتمام جلسات مداخله، یک بار دیگر آزمون سرعت عکسالعمل و دوره بیپاسخی روانشناختی از شرکتکنندگان دو گروه به عمل آمد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس انجام شد و در سطح معناداری 05/0 >p تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در مقیاس سرعت پردازش اطلاعات (010/=p) و نیز دوره بیپاسخی روانشناختی (001=p) بین گروههای تجربی و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد و عملکرد گروه تجربی بهتر از گروه کنترل است. نتیجه گیری: به طور کلی میتوان گفت که مداخله هشت جلسه ای رویکرد توانبخشی شناختی مغز بر سرعت پردازش اطلاعات و دوره بیپاسخی روانشناختی در کودکان با اختلال یادگیری خاص تأثیر مثبت دارد.
مسیب یارمحمدی واصل؛ فرشید علی پور؛ مالک بسطامی؛ منیره ذوالفقاری نیا؛ نیلوفر بزاززاده
دوره 1، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 51-67
چکیده
مقدمه: با توجه به نقش محافظتی و تشدیدکننده راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان در آسیبشناسی، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای نظمجویی شناختی هیجان در رابطه بین سیستمهای مغزی رفتاری و تکانشگری با ولع مصرف در افراد مصرفکننده مواد محرک بود. روش: در طرح پژوهشی حاضر که از نوع توصیفی و همبستگی بود، تعداد ۲۴۹ نفر مصرفکننده مواد ...
بیشتر
مقدمه: با توجه به نقش محافظتی و تشدیدکننده راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان در آسیبشناسی، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای نظمجویی شناختی هیجان در رابطه بین سیستمهای مغزی رفتاری و تکانشگری با ولع مصرف در افراد مصرفکننده مواد محرک بود. روش: در طرح پژوهشی حاضر که از نوع توصیفی و همبستگی بود، تعداد ۲۴۹ نفر مصرفکننده مواد محرک که دوره سمزدایی را گذرانده بودند با روش نمونهگیری هدفمند و لحاظ کردن ملاکهای ورود و خروج انتخاب گردیدند و پرسشنامههای مقیاس تکانشگری بارت، مقیاس سیستمهای بازداری/ فعالسازی رفتاری (کارور و وایت)، فرم کوتاه نسخه فارسی پرسشنامه نظمجویی شناختی هیجان و پرسشنامه ولع مصرف فرانکن جهت گردآوری دادهها استفاده شد، برای تجزیه تحلیل اطلاعات از رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل رگرسیون به شیوهی متوالی مطابق با مراحل پیشنهادی بارون و کنی نشان داد که راهبردهای ناسازگارانه نظمجویی هیجانی میتواند بهصورت معناداری نقش واسطهای در میان سیستم فعالساز رفتاری و تکانشگری با ولع مصرف ایفا نماید. نتیجهگیری: راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی هیجان یکی از عوامل تشدیدکننده مشکلات مربوط به ولع مصرف در افراد مصرفکننده مواد محرک است. این پژوهش پیشنهاد میکند که برنامههای مداخلهای و پیشگیری از عود میبایست با در نظر گرفتن راهبردهای نظمجویی هیجانی مرتبط با ولع مصرف طراحی گردد.
عصب روانشناسی
حسین زارع؛ بیژن علی پور؛ نیلا علمی منش
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت اثربخشی درمان توانبخشی شناختی با روان درمانی مثبت بر کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به آسیب مغزی خفیف بود. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوره پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمام افراد با آسیب مغزی خفیف مراجعه کننده به بیمارستانهای شهدای هفتم تیر و بقیه اله ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت اثربخشی درمان توانبخشی شناختی با روان درمانی مثبت بر کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به آسیب مغزی خفیف بود. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوره پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمام افراد با آسیب مغزی خفیف مراجعه کننده به بیمارستانهای شهدای هفتم تیر و بقیه اله تهران در سال 1399 بودند. از میان آنها تعداد 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه درمان توانبخشی شناختی، روان درمانی مثبت گرا و گروه گواه قرار گرفتند. آزمون ویسکانسین روی هر کدام از گروهها اجرا شد. گروه آزمایش اول درمان توانبخشی شناختی و گروه آزمایش دوم روان درمانی مثبت گرا را دریافت کردند. افراد گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله بر افزایش کارکردهای اجرایی تاثیر دارند اما اثربخشی درمان توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی بیشتر است (05/0<P). براین اساس، به متخصصان مغز و اعصاب و روان درمان گران پیشنهاد میشود بهمنظور کاهش عوارض آسیب مغزی علاوه بر درمانهای پزشکی از درمان توانبخشی شناختی به عنوان یک روش مکمل استفاده شود.
صالح جراحی؛ رسول عابدان زاده؛ محمد رضا دوستان
چکیده
هدف: این تحقیق به منظور بررسی تأثیرهشت هفته بازی های ویدئویی تعاملی بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان پسر بود. روش: 30 نفر از دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان شادگان بهصورت در دسترس در این تحقیق شرکت کردند. آزمون تعادل ایستا و پویا در مرحله پیشآزمون گرفته شد. پس از برگزاری جلسه آشنایی با دستگاه ایکس باکس، گروه ...
بیشتر
هدف: این تحقیق به منظور بررسی تأثیرهشت هفته بازی های ویدئویی تعاملی بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان پسر بود. روش: 30 نفر از دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان شادگان بهصورت در دسترس در این تحقیق شرکت کردند. آزمون تعادل ایستا و پویا در مرحله پیشآزمون گرفته شد. پس از برگزاری جلسه آشنایی با دستگاه ایکس باکس، گروه آزمایشی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه 30 دقیقه ای، تحت مداخله بازی های حرکتی اسپورت کینتیک قرار گرفتند. در گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای انجام نشد. پس از پایان مداخله، پسآزمون مشابه با شرایط پیشآزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس توسط نرمافزار SPSS22 و سطح معنی داری، 05/0 ≥p تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در متغیر تعادل ایستا و تعادل پویا بین گروه تجربی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p) که با توجه به مقادیر میانگین ها، گروه تجربی نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری داشت. نتیجه گیری: به طورکلی می توان اذعان داشت که انجام یک دوره مداخله توسط بازی های ویدئویی تعاملی می تواند موجب بهبود تعادل ایستا و پویا در دانش آموزان متوسطه اول شود؛ بنابراین به معلمان و مربیان ورزشی پیشنهاد می شود که جهت بهبود تعادل ایستا و پویای دانش آموزان مقطع متوسطه اول از این روش استفاده کنند.
امیر صالح وثوق؛ جعفر شعبانی؛ جوانشیر اسدی
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش جامعه آماری دربرگیرنده 108 نفر از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر مشهد که در سال تحصیلی 1399-1400در شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. با توجه به جامعه آماری و با توجه به محدودیت ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش جامعه آماری دربرگیرنده 108 نفر از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر مشهد که در سال تحصیلی 1399-1400در شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. با توجه به جامعه آماری و با توجه به محدودیت های ناشی از شیوع کرونا در این پژوهش از نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. حجم نمونه با توجه به معیارهای ورود و خروج، تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی، در سه گروه آزمایش نوروفیدبک، آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه کنترل قرارگرفتند. ابتدا با استفاده از روش های آمارتوصیفی مانند میانگین و انحراف معیار، داده ها توصیف و سپس برای بررسی مقایسه ای اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان(پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ)، با استفاده از روش های آمار استنباطی(تحلیل کواریانس چند متغیره گام به گام) فرضیه ها مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: طبق نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری استفاده از تمرینات نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت معناداری باعث افزایش سازگاری هیجانی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان می گردد . با این حال بین اثربخشی روش نوروفیدبک و روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فاکتورهای سازگاری دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود ندارد.
رسول عابدان زاده؛ سید کاوس صالحی؛ کبری جوادیان
دوره 4، شماره 13 ، شهریور 1397، ، صفحه 35-46
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی دستورالعمل های مختلف کانون توجه درونی و توجه بیرونی دور و نزدیک بر یادگیری مهارت پرتاب از بالای شانه در دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. روش: در این پژوهش نیمه تجربی، 12 پسر و 6 دختر با میانگین سنی (8/0±0/13 سال) کم توان ذهنی بر اساس ضریب هوشی 50 تا 75 به صورت تصادفی انتخاب و ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی دستورالعمل های مختلف کانون توجه درونی و توجه بیرونی دور و نزدیک بر یادگیری مهارت پرتاب از بالای شانه در دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. روش: در این پژوهش نیمه تجربی، 12 پسر و 6 دختر با میانگین سنی (8/0±0/13 سال) کم توان ذهنی بر اساس ضریب هوشی 50 تا 75 به صورت تصادفی انتخاب و بر اساس امتیازهای به دست آمده در پیش آزمون در سه گروه توجه درونی، توجه بیرونی نزدیک و توجه بیرونی دور به طور همسان قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مرحله اکتساب به شیوه تمرینی مشخص هر گروه در 4 بلوک 8 کوششی با دست برتر پرتاب ها را انجام دادند. بین بلوک های تمرینی 5 دقیقه استراحت وجود داشت. هر سه گروه از فاصله 2 متری مراحل تمرین و یادداری را انجام دادند. بعد از آخرین جلسه تمرین، 10 پرتاب به عنوان پس آزمون انجام شد و آزمون یادداری و انتقال، 24 ساعت بعد با 10 پرتاب انجام شد. آزمون انتقال برای هر سه گروه از فاصله 3 متری انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد هر سه گروه تمرینی از پیش آزمون تا انتقال پیشرفت داشتند و در مرحله پس آزمون، اکتساب و یادداری تفاوت معنیداری نشان دادند (5 0/0 ≥P). گروه توجه بیرونی دور به به طور معناداری عملکرد بهتری نسبت به دیگر گروه های آزمایشی داشت و سپس به ترتیب گروه توجه بیرونی نزدیک و درونی بهتر عمل کردند. نتیجه گیری: یراساس یافته های پژوهش، گروه توجه بیرونی قادر به یادگیری پایدارتری بودند که تأییدی بر فرضیه عمل محدوده شده ولف و همکاران (2001) در کودکان کم توان ذهنی است.
عصب روانشناسی
مهدیه رحمانیان؛ جعفر حسنی؛ مریم زمانی
چکیده
مقدمه: امروزه بررسی زیربنای عصبشناختی خصوصیات شخصیتی جایگاه ویژهای در پژوهشهای عصبروانشناختی کسب نموده است. به اعتقاد آیزنک همبستگی شخصیت و رفتار، حاصل تفاوتهای فردی درکنشوری مغز است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ناقرینگی الکتروآنسفالوگرافی لوب پیشانی بر اساس ابعاد برونگرایی و نورزگرایی است. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر ...
بیشتر
مقدمه: امروزه بررسی زیربنای عصبشناختی خصوصیات شخصیتی جایگاه ویژهای در پژوهشهای عصبروانشناختی کسب نموده است. به اعتقاد آیزنک همبستگی شخصیت و رفتار، حاصل تفاوتهای فردی درکنشوری مغز است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ناقرینگی الکتروآنسفالوگرافی لوب پیشانی بر اساس ابعاد برونگرایی و نورزگرایی است. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان پسر دانشگاه پیام نور مرکز تهران جنوب بود که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند که بر اساس نمرات انتهایی توزیع در دو بعد برونگرایی و نورزگرایی چهار گروه (برونگرا، درونگرا، نورزگرا و پایدار هیجانی) با حجم 25 نفر انتخاب شدند. آزمودنیها نسخه تجدید نظرشده پرسشنامه شخصیت آیزنک (EPQ-R)، پرسشنامههای دست برتری و پا برتری واترلو را تکمیل کردند و چشمبرتری آنها مورد بررسی قرار گرفت، سپس فعالیت الکتریکی مغز آزمودنیها از طریق الکترو آنسفالوگرافی از نقاط مختلف پوست سر ثبت شد. یافتهها: نتایج تحقیق نشان می دهد که در فعالیت آلفای پایگاههای قطبی پیشانی راست (FP2)، پیشانی میانی راست (F4)، پیشانی جانبی راست (F8) و فعالسازی کل پیشانی راست (RF) تفاوت معناداری بین چهار گروه مشاهده نمیشود، اما در پایگاههای قطبی پیشانی چپ (FP1)، پیشانی میانی چپ (F3)، پیشانی جانبی چپ (F7) و فعالسازی کل پیشانی چپ (LF) تفاوت معنادار بین چهار گروه وجود دارد (01/0P<)؛ به طوریکه فعالیت موج آلفا در این پایگاهها در افراد نورزگرا و درونگرا بیشتر از افراد پایدار هیجانی و برونگرا است. نتیجه گیری: به طور کلی یافتههای پژوهش حاضر ارتباط بین ابعاد شخصیتی و ناقرینگی الکترانسفالوگراف لوب پیشانی مغز را تقویت می کند.
سید حسن صادقزاده؛ زهرا کرمی؛ مریم بابایی فرد؛ حمیدرضا وفائی
چکیده
مقدمه: پژوهشهای بسیاری نشان دادهاند که اختلال شخصیت مرزی با نقایص عصب شناختی ارتباط دارد و شواهدی مبنی بر اینکه ممکن است نیمرخ عصب شناختی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با پیامدهای این اختلال ارتباط داشته باشد، وجود دارد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله درمان عصب شناختی مبتنی بر کامپیوتر (CACR) در بیماران مبتلا به اختلال ...
بیشتر
مقدمه: پژوهشهای بسیاری نشان دادهاند که اختلال شخصیت مرزی با نقایص عصب شناختی ارتباط دارد و شواهدی مبنی بر اینکه ممکن است نیمرخ عصب شناختی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با پیامدهای این اختلال ارتباط داشته باشد، وجود دارد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله درمان عصب شناختی مبتنی بر کامپیوتر (CACR) در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود.روش: طرح این پژوهش ، شبه آزمایشی با روش پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل ،جامعه مورد مطالعه شامل کلیه بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز درمانی شهر تهران و نمونه پژوهش شامل 30 بیمار بود که به وسیله نسخه بازبینی شده مصاحبه تشخیصی اختلال شخصیت مرزی(DIB-R) در 4 مقیاس عدم تنظیم عاطفی، الگوهای رفتار تکانشی، آسیب ادراکی شناختی و اختلال در روابط بین فردی تشخیص اختلال شخصیت مرزی را داشتند. سپس آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل (۱۵ نفر در گروه آزمایشی و ۱۵ نفر در گروه کنترل) به صورت تصادفی قرار گرفتند و مداخلات آزمایشی بر روی آنها انجام شد. همچنین آزمودنی ها در مرحله خط پایه تحت ارزیابی با ابزارهای بالینی، عصب شناختی و کارکردی قرار گرفتند، و سپس در 32 جلسه ۱۶ هفته ای ( هفته ای 2 بار) تحت درمان مداخله ای عصب شناختی مبتنی بر کامپیوتر (گروه آزمایشی) و نیز درمان معمول (گروه کنترل) قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بیمارانی که تحت درمان مداخله ای عصب شناختی مبتنی بر کامپیوتر بودند نسبت به بیمارانی که درمان معمول را دریافت کرده بودند، بهبود بیشتری در حافظه کاری و ابزارهای کارکردی روانی اجتماعی از خود نشان دادند، شدت علائم با درمان مداخله ای عصب شناختی مبتنی بر کامپیوتر تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه آزمایشی امکان و پتانسیل کارایی را در حیطههای خاص عصب شناختی نشان میدهد، در حالی که در مورد نحوه استفاده از برنامه کامپیوتری در درمان عصب شناختی اختلال شخصیت مرزی سودمندی بالینی نسبتا کمی را نشان داد.
فروغ آیت نیا؛ پروین میرزایی
چکیده
مقدمه: کودکان مبتلا به کمتوجّهی- بیشفعالی در برخی از کارکردهای شناختی دچار مشکل هستند. همچنین این کودکان نسبت به کودکان عادی به میزان بیشتری دچار افت تحصیلی می شوند. این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tdcs) بر توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه و بیش فعالی ...
بیشتر
مقدمه: کودکان مبتلا به کمتوجّهی- بیشفعالی در برخی از کارکردهای شناختی دچار مشکل هستند. همچنین این کودکان نسبت به کودکان عادی به میزان بیشتری دچار افت تحصیلی می شوند. این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tdcs) بر توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه و بیش فعالی بود. روش: این پژوهش به شیوهی نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان 18-15 سال مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی شهر تهران در سال 1400-1399 بود. که از بین آنها 32 نفر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و گروه کنترل (16 نفر) جای داده شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش به صورت انفرای 18 جلسه 30 دقیقهای تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی را دریافت نمودند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای تواناییهای شناختی و حل مسئله استفاده شد. دادهها با استفاده از نرم افزار spss و روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی باعث بهبود توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه وبیش فعالی شده است.
عاطفه باغبان کازرانی؛ عصمت دانش؛ پیمان حسنی ابهریان
دوره 1، شماره 3 ، اسفند 1394، ، صفحه 38-56
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر کاهش میزان پرخاشگری کودکان دچار نقصتوجه و بیش فعالی بود. روش: روش پژوهش، شبه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کودکان 14-7 ساله پسر که در سال تحصیلی 94-1393 به مرکز جامع اعصاب و رواندرمانگران بهجو بودند. از میان آنها تعداد 40 نفر که دچار ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر کاهش میزان پرخاشگری کودکان دچار نقصتوجه و بیش فعالی بود. روش: روش پژوهش، شبه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کودکان 14-7 ساله پسر که در سال تحصیلی 94-1393 به مرکز جامع اعصاب و رواندرمانگران بهجو بودند. از میان آنها تعداد 40 نفر که دچار نقصتوجه و بیش فعالی بودند به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جای گرفتند. اختلال نقصتوجه و بیش فعالی با استفاده از فهرست بازبینی مصاحبه بالینی بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، ویرایش پنجم،2013، مصاحبه تشخیصی توسط روانپزشک و آزمون اختلاط دیداری شنیداری استنفورد و ترنر (1995) و آزمون پرخاشگری کودکان شهیم (1385) تشخیص داده شد. آموزش نوروفیدبک با هدف کاهش تتا به بتا با سرکوب تتا و افزایش بتا و ریتم حسی ـ حرکتی در طی ده هفته 30 جلسه هر هفته سه جلسه اجرا شد. کودکان هر دو گروه در مرحله پیش و پسآزمون و پیگیری دوماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد مقدار F برای اثر پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری معنا است (001/0P≤)، یعنی بین نمرات پرخاشگری در مراحل سهگانه درمانی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجهگیری: یافتههای حاصل از تحلیل واریانس مختلط و آزمون تکرار سنجش نشان داد که تأثیر معنیدار درمان نوروفیدبک در کاهش پرخاشگری کلامی، جسمانی و رابطهای ونیز مؤید ثبات این روش درمانی در مرحله پیگیری بود.
الهه بداقی؛ علیرضا مرادی؛ جعفر حسنی؛ فرشید علی پور؛ طیبه شاهسوند بغدادی
دوره 2، شماره 5 ، شهریور 1395، ، صفحه 39-56
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسهای کارکردهای اجرایی در سه گروه از زنان مبتلا به اماس دارای اختلال افسردگی، فاقد اختلال افسردگی و زنان بهنجار بود. روش: روش تحقیق در این پژوهش علی مقایسهای بود، از میان زنان مراجعهکننده به انجمن اماس استان مرکزی، گروه مبتلا به اماس مبتلا به افسردگی با غربالگری اولیه توسط آزمون افسردگی ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسهای کارکردهای اجرایی در سه گروه از زنان مبتلا به اماس دارای اختلال افسردگی، فاقد اختلال افسردگی و زنان بهنجار بود. روش: روش تحقیق در این پژوهش علی مقایسهای بود، از میان زنان مراجعهکننده به انجمن اماس استان مرکزی، گروه مبتلا به اماس مبتلا به افسردگی با غربالگری اولیه توسط آزمون افسردگی بک و تشخیص افسردگی توسط اجرای مصاحبه ساختاریافته بالینی افسردگی (SCID) و ملاکهای ورود و خروج به تعداد ۲۴ نفر انتخاب شدند گروه اماس فاقد افسردگی نیز از میان زنان غربالگری شده که فاقد نشانههای بالینی افسردگی بودند به تعداد ۲۴ نفر وارد پژوهش گردیدند، در آخر نیز گروه زنان بهنجار نیز با لحاظ کردن ملاکهای ورود به پژوهش انتخاب شدند، از آزمونهای فراخنای عدد، استروپ و برج لندن جهت گرداوری دادهها استفاده شد، اطلاعات با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که گروه زنان مبتلا به اماس دارای افسردگی در مقایسه با دو گروه دیگر از عملکرد ضعیف معناداری در آزمونهای فراخنای اعداد، استروپ و برج لندن برخوردار بودند، همچنین بین گروه زنان مبتلا به اماس فاقد افسردگی و زنان بهنجار نیز ازنظر عملکرد در آزمونهای پژوهش تفاوت معناداری مشاهده گردید. نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان میدهد که علاوه بر تفاوت کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به اماس در مقایسه با افراد بهنجار، افسردگی نیز میتواند این تفاوت را تشدید نماید که لزوم توجه به این امر در طراحی برنامههای درمانی مشخص میشود.
غلامحسین جوانمرد؛ شعله اسدالهی فام
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1396، ، صفحه 39-50
چکیده
مقدمه: مشکلات تحصیلی و بهویژه مشکلات ویژه یادگیری در کودکان توجه زیادی به خود جلب کرده است. یکی ازابعاد مورد توجه بررسی ویژگیهای نوروسایکولوژیک در این کودکان است. هدف این پژوهش مطالعه کارکردهای نوروسایکولوژیک مورد سنجش آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST) (انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، زمان، کوشش الگوی اول) در کودکان دارای دارای ...
بیشتر
مقدمه: مشکلات تحصیلی و بهویژه مشکلات ویژه یادگیری در کودکان توجه زیادی به خود جلب کرده است. یکی ازابعاد مورد توجه بررسی ویژگیهای نوروسایکولوژیک در این کودکان است. هدف این پژوهش مطالعه کارکردهای نوروسایکولوژیک مورد سنجش آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST) (انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، زمان، کوشش الگوی اول) در کودکان دارای دارای ناتوانی یادگیری در ریاضیات و مقایسه آنان با کودکان عادی و با کودکان دارای انواع دیگر ناتوانیهای یادگیری بود. روش: برای این منظور، چهار گروه کودکان (یک گروه دانش آموزان عادی و سه گروه از مبتلایان به ناتوانی یادگیری ریاضیات، خواندن و نوشتن) از کودکان ارجاع شده به مرکز آموزش کودکان دارای مشکلات ویژه یادگیری به روش هدفمند انتخاب گردید. نرم افزار آزمون WCST بر روی گروه های نمونه اجرا گردید و نتایج با روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان دارای اختلال ریاضی و عادی در انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، و کوشش الگوی اول، تفاوت معناداری داشتند. همچنین کودکان دارای ناتوانی ویژه در ریاضیات به همان اندازه کودکان دارای ناتوانی در خواندن در کارکردهای اجرایی بدکارکردی داشتند ولی این دو گروه در مقایسه با کودکان دارای ناتوانی در نوشتن بدکارکردی بیشتری نشان دادند. نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که نیمرخ کارکردهای اجرایی دانشآموزان مبتلا به یادگیری از نوع ریاضیات و ناتوانی های یادگیری نوشتن و عادی متفاوت، ولی با مبتلایان به ناتوان در خواندن مشابه است.
ندا خداوردی؛ حسن عشایری؛ پرویز مفتون
دوره 3، شماره 11 ، اسفند 1396، ، صفحه 39-54
چکیده
مقدمه: با افزایش آمار افرادی که هر روزه پس از بررسی های لازم در طیف اوتیسم قرار میگیرند، لزوم فراهم آوردن شرایط آموزشی در زمینه های مختلف از جمله یادگیری زبان ها نیز بیشتر احساس میشود. هدف از پژوهش حاضر، آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم به کودکان اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا میباشد. روش: این مطالعه کیفی و موردی به بررسی تاثیر ...
بیشتر
مقدمه: با افزایش آمار افرادی که هر روزه پس از بررسی های لازم در طیف اوتیسم قرار میگیرند، لزوم فراهم آوردن شرایط آموزشی در زمینه های مختلف از جمله یادگیری زبان ها نیز بیشتر احساس میشود. هدف از پژوهش حاضر، آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم به کودکان اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا میباشد. روش: این مطالعه کیفی و موردی به بررسی تاثیر مداخله یا روش تدریس یک به یک رفتاری و شناختی در آموزش زبان دوم به دو زبان آموز فارسی زبان دارای تکلم میپردازد. از چهار مهارت تقلیدی_حرکتی، تکرار کردن، نامگذاری کردن، و درخواست کردن برای آموزش استفاده شد. یافته ها: در آموزش 103 مورد زبانی فقط 9 مورد شکست در دو روش آموزشی دیده شد. سام با روش مداخله رفتاری، 9 شکست ( 5 مورد در مهارت تقلیدی_حرکتی و 4 مورد در مهارت تکرار کردن ) را تجربه کرد و مانی هیچ شکستی نداشت. نتیجه گیری: با وجود تفاوت ناچیز، به نظر میرسد آموزش به روش مداخله شناختی با شکست کمتری همراه است و برای به کارگیری در زبان آموزی کودکان در طیف اوتیسم با عملکرد بالا توصیه میشود.
محمد اورکی؛ مهدیه رحمانیان؛ نپتون تهرانی؛ شیما حیدری
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1394، ، صفحه 41-51
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش نوروفیدبک با باند فرکانس آلفا بر بهبود عملکرد حافظه فعال در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی ـ نقص توجه انجام گرفت. روش: جهت اجرای این تحقیق 8 کودک مبتلا به بیش فعالی ـ نقص توجه با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند؛ این کودکان در 10 جلسه آموزش نوروفیدبک با پروتکل تقویت آلفا شرکت کردند. برای سنجش ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش نوروفیدبک با باند فرکانس آلفا بر بهبود عملکرد حافظه فعال در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی ـ نقص توجه انجام گرفت. روش: جهت اجرای این تحقیق 8 کودک مبتلا به بیش فعالی ـ نقص توجه با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند؛ این کودکان در 10 جلسه آموزش نوروفیدبک با پروتکل تقویت آلفا شرکت کردند. برای سنجش حافظه فعال، از آزمون N-Back و آزمون حافظه وکسلر (فراخنای ارقام) استفاده شد و دادههای حاصل از تحقیق با روش تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که در سطح معناداری 05/0 p< بین نمرههای پیشآزمون و پسآزمون حافظه کاری تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهد که آموزش نوروفیدبک موجب بهبود عملکرد حافظه فعال در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی ـ نقص توجه شرکت کننده در تحقیق شد؛ درواقع افزایش نسبی دامنه در باند آلفا باعث بهبود حافظه فعال گردید.
کریم سواری
دوره 3، شماره 9 ، شهریور 1396، ، صفحه 41-52
چکیده
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر برآورد مقدماتی ساخت و تعیین پایایی و روایی پرسشنامه حافظه بوده است. روش: کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور مرکز اهواز در سال تحصیلی 1396 جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل دادهاند که از بین آن دانشجویان 250 نفر (200 دختر و 50 پسر) بهصورت داوطلبانه انتخاب شدند. جهت سنجش متغیر حافظه از پرسشنامه تحلیل عاملی ...
بیشتر
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر برآورد مقدماتی ساخت و تعیین پایایی و روایی پرسشنامه حافظه بوده است. روش: کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور مرکز اهواز در سال تحصیلی 1396 جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل دادهاند که از بین آن دانشجویان 250 نفر (200 دختر و 50 پسر) بهصورت داوطلبانه انتخاب شدند. جهت سنجش متغیر حافظه از پرسشنامه تحلیل عاملی اکتشافی محقق ساخته استفاده گردید. دادههای تحقیق از طریق نرمافزار Spss و Amos تجزیه و تحلیل گردیدند. روش تحقیق حاضر توصیفی ـ اکتشافی است. یافتهها: تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسشنامه تحلیل عاملی شده حافظه از 12 ماده و دو عامل حافظه مربوط به اتفاقات آینده (7 ماده) و حافظه مربوط به اتفاقات گذشته (5 ماده) تشکیل شده است. پایایی مادهها از طریق بازآزمایی 75/0 و از طریق آلفای کرونباخ کاملاً رضایتبخش و روایی مادهها از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. نتیجهگیری: با توجه به اینکه با گذشت زمان خیلی از پرسشنامههای حافظه کارایی دقیق خود را از دست میدهند لذا با کمک پرسشنامه حاضر میتوان موضوع حافظه که بر مبنای تحقیقات جدید پایهگذاری شده است را سنجید و از پرسشنامه یاد شده میتوان در موقعیتهای مختلف استفاده نمود.
مریم جلالی؛ سید ابولقاسم مهری نژاد؛ حکیمه آقایی
چکیده
هدف: به دلیل افزایش اضطراب در جامعه حاضر، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر درمان و ارتقای بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.روش: برای انجام این تحقیق 40 نفر از مراجعه کنندگان به چهارمرکز مشاوره حومه شهر تهران که طبق تایید روانپزشک اختلال اضطراب فراگیر داشتند ...
بیشتر
هدف: به دلیل افزایش اضطراب در جامعه حاضر، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر درمان و ارتقای بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.روش: برای انجام این تحقیق 40 نفر از مراجعه کنندگان به چهارمرکز مشاوره حومه شهر تهران که طبق تایید روانپزشک اختلال اضطراب فراگیر داشتند (در دو گروه نوروفیدبک و کنترل) در دو مرحله پیش و پس آزمون از طریق آزمون اضطراب حالت- صفت اسپیلبرگر وآزمون بهزیستی روانشناختی ریف مورد سنجش قرارگرفتند.گروه آزمایش طبق پروتکل درمانی30 جلسه 45 دقیقه ای آموزش نوروفیدبک داده شد وگروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از روش توصیفی و روش تحلیل کواریانس(ANCOVA) توسط نرم افزار SPSSاستفاده گردید. یافته ها:سطح معناداری آماری یافته ها 001/0 بود که نشان داد که نوروفیدبک باعث کاهش نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و افزایش ارتقای بهزیستی روان شناختی در گروه درمان گردید. نتیجه گیری: باتوجه به یافته ها نتیجه گیری شد که استفاده از نوروفیدبک در درمان و ارتقای بهزیستی روان شناختی زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر موثراست و میتوان از این روش در درمان و ارتقای بهزیستی روان شناختی افراد مبتلا به این اختلال بهره برد.
میلاد امینی ماسوله؛ غلامرضا چلبیانلو؛ رضا عبدی
چکیده
نقص در حافظه فعال یکی از شکایات رایج در بیماران دچار سکته مغزی است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر استفاده همزمان از تحریک دو موضعی یک نیمکره ای مستقیم فراجمجمه ای (a-tDCSUHCDS) ، توانبخشی شناختی رایانه ای و تحریک تک موضعی (a-tDCS ) در مقایسه با توان بخشی شناختی رایانه ای بدون tDCS بر روی حافظه فعال بیماران دچار سکته بود. روش: 32 بیمار ( شامل 21 مرد و ...
بیشتر
نقص در حافظه فعال یکی از شکایات رایج در بیماران دچار سکته مغزی است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر استفاده همزمان از تحریک دو موضعی یک نیمکره ای مستقیم فراجمجمه ای (a-tDCSUHCDS) ، توانبخشی شناختی رایانه ای و تحریک تک موضعی (a-tDCS ) در مقایسه با توان بخشی شناختی رایانه ای بدون tDCS بر روی حافظه فعال بیماران دچار سکته بود. روش: 32 بیمار ( شامل 21 مرد و 11 زن، با دامنه سنی 40-65 سال) سکته ای به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از سه گروه آزمایشی و یک گروه تحریک کاذب قرار گرفتند. تمامی گروه ها تحت آموزش تکلیف N back قرار گرفتند، گروه a-tDCSUHCDS تحریک آنودال را بر روی DLPFC چپ و M1 دریافت کرده و گروه تک موضعی a-tDCS تحریک آنودال را بر روی DLPFCچپ در حین توانبخشی شناختی دریافت کردند. نتایج: تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که گروه a-tDCSUHCDS بهبودی بیشتری را در تکالیف حافظه فعال نشان داده اند. همچنین،پس از 8 هفته پیگیری، گروه a-tDCSUHCDS بهبودی بیشتری را در تکالیف ذکر شده نشان داد .نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهند که استفاده همزمان از tDCS و توان بخشی شناختی رایانه ای به واسطه افزایش تحریک پذیری شبکه های قشری در نواحی مغزی که نقش مهمی در کارکردهای اجرایی دارند، باعث افزایش کارآمدی برنامه های توان بخشی شناختی در بیماران سکته ای می شود.
لادن واقف؛ مجتبی زاهدی
چکیده
مقدمه:هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمهای با جریان متناوب(tACS)،بر فعالیت موج آلفای ناحیه پیشانی افراد مصرفکننده متآمفتامین بوده است.روش:در این مطالعه که از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و با گروه کنترل است، 20 نفر از افراد مصرفکننده متآمفتامین به شیوه نمونهگیری ...
بیشتر
مقدمه:هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمهای با جریان متناوب(tACS)،بر فعالیت موج آلفای ناحیه پیشانی افراد مصرفکننده متآمفتامین بوده است.روش:در این مطالعه که از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و با گروه کنترل است، 20 نفر از افراد مصرفکننده متآمفتامین به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه 10نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند.ابتدا به منظور بررسی توان مطلق موج آلفا در ناحیه لوب پیشانی از آزمودنیها EEG گرفته شد. سپس تحریک الکتریکی فراجمجمهای با فرکانس 10 هرتز(α-tACS)و یا تحریک شم روی ناحیه پیش پیشانی خلفی جانبی راست(F4) طی یک جلسه 20دقیقهای اعمال شد.در پایان مجدداً امواج مغزی هر دو گروه ثبت و دادهها با استفاده از روش کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند.یافتهها: نتایج نشان دادند که در گروه آزمایش توان مطلق موج آلفای نواحی F4، Fz، F3، F7 نسبت به گروه کنترل بهطور معناداری افزایش یافته بود(05/0>p). نتیجهگیری:بر اساس نتایج حاصل، تحریک الکتریکی با موج آلفا در ناحیه F4 میتواند توان مطلق موج آلفا را در قشر پیشپیشانی خلفی جانبی، تحتانی جانبی و مرکزی که در عملکردهای شناختی دخیل است را بهبود ببخشد.با توجه به نقش شناختی امواج مغزی آلفا، انتظار میرود تحریک tACS در فرکانس آلفا بتواند بهعنوان روشی غیردارویی برای بهبود عملکرد شناختی در مصرفکنندگان متآمفتامین استفاده شود.
مجید صفاری نیا؛ فاطمه بزاز منصف؛ راهب جعفری
چکیده
مقدمه: ارتباط بین شناخت و هیجان همواره برای محققان جالب و مورد توجه بوده است. علیرغم اینکه هریک حوزهای جداگانه محسوب می شوند؛ ولی با یکدیگر در تعاملاند. هدف پژوهش حاضر تاثیر هیجانات شرم و گناه بر حلقه واج شناختی و لوح دیداری _ فضایی حافظه کاری بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون ...
بیشتر
مقدمه: ارتباط بین شناخت و هیجان همواره برای محققان جالب و مورد توجه بوده است. علیرغم اینکه هریک حوزهای جداگانه محسوب می شوند؛ ولی با یکدیگر در تعاملاند. هدف پژوهش حاضر تاثیر هیجانات شرم و گناه بر حلقه واج شناختی و لوح دیداری _ فضایی حافظه کاری بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون بود. تعداد 60 دانشجو به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و برای گردآوری داده ها از آزمون وکسلر بزرگسالان (آزمون فراخنای ارقام) و بلوک های کرسی استفاده شد. یافته ها: نتایج مربوط به تحلیل کوواریانس نشان داد که هیجانات شرم و گناه به طور معناداری حلقه واج شناختی و لوح دیداری- فضایی حافظه کاری را تحت تأثیر قرار می دهد. نتیجه گیری: هیجانات شرم و گناه می تواند بر کارایی حافظه کاری اثر منفی بگذارد.
مهدیه رحمانیان؛ زهرا سروریان؛ مریم زمانی
دوره 2، شماره 4 ، خرداد 1395، ، صفحه 45-56
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی و مقایسه موسیقیدرمانی و نوروفیدبک بهعنوان دو روش غیرتهاجمی، بر کاهش درد بیماران اختلال نشانه جسمانی انجام گرفته است. روش: گروه نمونه در این پژوهش 86 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران بودند که بهصورت نمونهگیری هدفمند و بر اساس شکایات دردهای جسمانی و تشخیص پزشکان انتخاب شدند. ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی و مقایسه موسیقیدرمانی و نوروفیدبک بهعنوان دو روش غیرتهاجمی، بر کاهش درد بیماران اختلال نشانه جسمانی انجام گرفته است. روش: گروه نمونه در این پژوهش 86 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران بودند که بهصورت نمونهگیری هدفمند و بر اساس شکایات دردهای جسمانی و تشخیص پزشکان انتخاب شدند. همه آزمودنیها به مقیاس سنجش دردهای نشانه جسمانی ساکاتا و تاکاتا پاسخ دادند. سپس در گروه مداخله موسیقیدرمانی و نوروفیدبک قرار گرفتند. دادهها از طریق تحلیل کوواریانس بررسی شد. یافتهها: نتایج نشان داد که نوروفیدبک در مقایسه با موسیقیدرمانی تأثیر قابلملاحظهای بر کاهش درد افراد مبتلا به اختلال نشانه جسمانی بهویژه کاهش سردرد داشت. نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان گفت نوروفیدبک با توجه به تأثیری که بر امواج مغزی دارد میتواند در تنظیم و کاهش دردهای روان نتی مؤثر باشد.
محمد اورکی؛ افسانه درتاج؛ آتوسا مهدی زاده
دوره 2، شماره 6 ، آذر 1395، ، صفحه 45-60
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان نوروفیدبک بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران زن مبتلا به دردهای شکمی روانتنی مزمن کلینیکی در شیراز بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان مبتلا به دردهای شکمی روانتنی مزمن بود که ازاینبین نمونهای به حجم 40 نفر ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان نوروفیدبک بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران زن مبتلا به دردهای شکمی روانتنی مزمن کلینیکی در شیراز بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان مبتلا به دردهای شکمی روانتنی مزمن بود که ازاینبین نمونهای به حجم 40 نفر انتخاب شدند که ازاینبین، پژوهش نهایتاً با 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) انجام شد. این افراد بهصورت تصادفی در 2 گروه 15 نفری در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. در این روش مداخله، گروه آزمایش تحت 10 هفته (هر هفته سه جلسه 40 دقیقهای) درمان نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفت. همچنین گروههای آزمایش و کنترل پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس را در مرحله پیشآزمون و پسآزمون کامل کردند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان نوروفیدبک بر کاهش اضطراب و افسردگی مؤثر بود (001/0>P). بهعبارتدیگر 53 درصد از تغییرات افسردگی و 57 درصد از تغییرات اضطراب آزمودنیها بهوسیله نوروفیدبک بود؛ اما نوروفیدبک بر استرس تأثیری نشان نداد. نتیجهگیری: نوروفیدبک توانست افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به دردهای شکمی را کاهش دهد ولی به میزان استرس آنان تأثیری نداشت.