علیرضا اقایوسفی؛ محمد اورکی؛ رقیه محمدی قره قوزلو
دوره 1، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 17-31
چکیده
مقدمه: طبق مطالعات، عوامل زیستی و درونزاد میتوانند فرآیندهای شناختی را تحت تأثیر قرار دهند. هدف این پژوهش بررسی ارتباط سبکهای تصمیمگیری با سیستمهای بازداری و فعالسازی رفتاری و دستبرتری بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی ـ همبستگی به شیوه رگرسیون است. شرکتکنندگان پژوهش، 269 دانشجو بودند که به روش تصادفی چندمرحلهای ...
بیشتر
مقدمه: طبق مطالعات، عوامل زیستی و درونزاد میتوانند فرآیندهای شناختی را تحت تأثیر قرار دهند. هدف این پژوهش بررسی ارتباط سبکهای تصمیمگیری با سیستمهای بازداری و فعالسازی رفتاری و دستبرتری بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی ـ همبستگی به شیوه رگرسیون است. شرکتکنندگان پژوهش، 269 دانشجو بودند که به روش تصادفی چندمرحلهای از دانشگاههای پیام نور مراکز بناب و تبریز انتخاب شدند و پرسشنامه سبکهای تصمیمگیری اسکات و بروس، پرسشنامه سیستمهای مغزی بازداری و فعالسازی رفتاری(BAS/BIS) کارور و وایت و پرسشنامه دستبرتری ادینبورگ در مورد آنان اجرا شد. دادهها با روش همبستگی گشتاوری پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد و تحلیل رگرسیون تعدیلی تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد دستبرتری با سیستمهای مغزی بازداری و فعالسازی رفتاری و سبک تصمیمگیری اجتنابی رابطه دارد. سیستم بازداری رفتاری باهمه سبکهای تصمیمگیری و سیستم فعالسازی رفتاری بهغیراز سبک وابسته با هر سه نوع سبک تصمیمگیری؛ اجتنابی، منطقی و شهودی، رابطه معناداری داشت و هردو سیستم مغزی رفتاری، قادر به پیشبینی سبکهای تصمیمگیری بودند. همچنین، انجام تحلیل رگرسیون تعدیلی، نقش تعدیلکنندگی دستبرتری در میانجیگری ارتباط بین سیستم بازداری رفتاری (BIS) و سبک تصمیمگیری اجتنابی را تأیید کرد. نتیجهگیری: درمجموع، نتایج پژوهش حاضر تأییدی است بر اینکه فرآیندهای شناختی مانند تصمیمگیری، تحت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم عوامل زیستی و درونزاد از قبیل سیستمهای مغزی ـ رفتاری و برتری نیمکرهای میباشند.
امیر سنجابی؛ جهانگیر کرمی؛ سیما عیوضی
چکیده
مقدمه: کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی هستند که سایر فعالیتهای شناختی مغز را هدایت میکنند. کارکردهای اجرایی به فرد در انجام تکالیف یادگیری و کنشهای هوشی کمک میکند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کارکردهای اجرایی بر ارتقا عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروطی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- ...
بیشتر
مقدمه: کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی هستند که سایر فعالیتهای شناختی مغز را هدایت میکنند. کارکردهای اجرایی به فرد در انجام تکالیف یادگیری و کنشهای هوشی کمک میکند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کارکردهای اجرایی بر ارتقا عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروطی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مشروطی دانشگاه رازی کرمانشاه بود که به روش نمونهگیری تصادفی ساده، نمونهای به حجم 40 نفر انتخاب شد. سپس افراد با روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. از معدل ترم گذشته به عنوان پیش آزمون و از معدل ترم جاری به عنوان پس آزمون استفاده شد. گروه آزمایش مورد مداخله توانبخشی شناختی توسط نرم افزار کاپیتان لاگ ( 10 جلسه و هفتهای 2 جلسه) قرار گرفت و گروه گواه در این مدت مداخلهای دریافت نکرد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافتهها: نتایج دادهها نشان میدهد که بین دو گروه بعد از تمرینات توانبخشی شناختی، در نمرهی معدل تفاوت (01/0( معنادار بود. چنین میتوان نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی کارکردهای اجرایی بر ارتقا عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروطی مؤثر است.
الهام سادات ناجی؛ محسن شکوهییکتا؛ سعید حسنزاده
چکیده
مقدمه: هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی حافظه فعال بر بهبود توانایی حافظه فعال واجشناختی و آگاهی واجی دانشآموزان نارساخوان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشآموزان پایه دوم و سوم تحصیلی بود که در مراکز ناتوانی یادگیری شهر ...
بیشتر
مقدمه: هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی حافظه فعال بر بهبود توانایی حافظه فعال واجشناختی و آگاهی واجی دانشآموزان نارساخوان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشآموزان پایه دوم و سوم تحصیلی بود که در مراکز ناتوانی یادگیری شهر تهران تشخیص نارساخوانی را دریافت کرده بودند و نمونه پژوهش شامل 30 نفر از آنها بود که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل مجموعه آزمون حافظه فعال برای کودکان (گثرکول و پیکرینگ، 2001) و آزمون آگاهی واجشناختی (سلیمانی و دستجردیکاظمی، 1389) بود. گروه آزمایش 16جلسه 30-35 دقیقهای آموزش حافظه فعال را دریافت کردند و گروه گواه، هیچ آموزشی را دریافت نکردند. یافتهها: داده های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس (آنکوا) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نمرات پسآزمون گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در هر دو متغیر تفاوت معناداری پیدا کرده است که نشاندهنده تاثیر برنامه آموزشی بر بهبود توانایی حافظه فعال واجشناختی و آگاهی واجی گروه آزمایش است. همچنین اندازه اثرهای به دست آمده تاثیر برنامه آموزشی را به خوبی تایید کردند.
سهراب امیری؛ علی عیسی زادگان
دوره 1، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 32-50
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد تواناییهای شناختی و سبکهای عاطفی سازگاری، پنهانکاری و تحمل بر اساس تفاوتهای فردی در گرایشهای صبحگاهی و شامگاهی بود. روش: به همین منظور 304 نفر از دانشجویان دانشگاه ارومیه بهصورت نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب گردیدند، سپس پرسشنامه تیپهای صبحگاهی و شامگاهی بهمنظور ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد تواناییهای شناختی و سبکهای عاطفی سازگاری، پنهانکاری و تحمل بر اساس تفاوتهای فردی در گرایشهای صبحگاهی و شامگاهی بود. روش: به همین منظور 304 نفر از دانشجویان دانشگاه ارومیه بهصورت نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب گردیدند، سپس پرسشنامه تیپهای صبحگاهی و شامگاهی بهمنظور پاسخگویی در بین آنها توزیع گردید. پس از تحلیل نتایج اولیه تعداد 60 نفر بر اساس نمرات کسبشده در پرسشنامه تیپهای صبحگاهی و شامگاهی، بهصورت افراد دارای گرایش شخصیتی صبحگاهی، شامگاهی و بینبینی انتخاب شدند. درنهایت مقیاس تواناییهای شناختی و سبکهای عاطفی بهطور انفرادی و بهمنظور گردآوری دادهها بین شرکتکنندگان پژوهش توزیع گردید. دادههای جمعآوریشده بهمنظور بررسی اهداف پژوهش، با استفاده از شاخصهای توصیفی، تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمونهای تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافتهها: نتایج بیانگر این بود که بین ابعاد تواناییهای شناختی بر اساس گرایشهای صبحگاهی، شامگاهی و بینبینی تفاوت معنادار وجود دارد و تیپهای شامگاهی در برخی ابعاد توانایی شناختی مانند کنترل مهاری، تصمیمگیری و توجه، در مقایسه با تیپ گرایش صبحگاهی، تفاوت معناداری نشان دادند (05/0p
عصب روانشناسی
فواد نیک نسب؛ فضل اله باقرزاده؛ محمود شیخ؛ علی مقدم زاده؛ داود حومنیان
چکیده
کودکان مبتلا به DCD در هماهنگی حرکات، کندی و عدم دقت در عملکرد مهارتهای حرکتی مشکل دارند و به طور کلی در مقایسه با کودکان با رشد معمولی، عملکرد ضعیفتری در تکالیفی دارند که به یکپارچگی بینایی حرکتی نیاز دارند، بنابراین مطالعه حاضر با هدف اثر تحریک tDCS بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت. در این مطالعه ...
بیشتر
کودکان مبتلا به DCD در هماهنگی حرکات، کندی و عدم دقت در عملکرد مهارتهای حرکتی مشکل دارند و به طور کلی در مقایسه با کودکان با رشد معمولی، عملکرد ضعیفتری در تکالیفی دارند که به یکپارچگی بینایی حرکتی نیاز دارند، بنابراین مطالعه حاضر با هدف اثر تحریک tDCS بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت. در این مطالعه نیمهتجربی که با طرح پیش آزمون - پس آزمون اجرا گردید، 40 دانشآموز 7 تا 10 ساله دارای اختلال هماهنگی رشدی با توجه به معیارهای ورود انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تحریک tDCS و تحریک ساختگی قرار گرفتند. شرکتکنندگان در پیشآزمون، به اجرای آزمون یکپارچگی حرکتی پرداختند. مرحله مداخله در 5 روز متوالی انجام گرفت که در هر روز، تحریک الکتریکی مغز از قشر حرکتی (آند C3 و کاتدFp2 ) و تحریک ساختگی انجام میگرفت. در آخرین جلسه، پسآزمون اجرا گردید. یک روز و 42 روز بعد از مرحله پسآزمون، به ترتیب مرحله پیگیری کوتاهمدت و بلندمدت انجام گرفت. دادهها به روش تحلیل واریانس با اندازهگیری تکراری تحلیل شد. نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای قشر حرکتی، باعث بهبود معنی دار یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی گردید. دیگر نتایج، حاکی از ماندگاری یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی در آزمونهای پیگیری کوتاهمدت و بلندمدت بود. بهطور کلی، نتایج مطالعه حاضر بر اثربخشی تمرینات tDCS بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان اختلال هماهنگی رشدی تأکید دارد.
محمدرضا مرادی؛ سید مهران میربد
چکیده
مقدمه: اختلال خواندن یکی از انواع رایج اختلال یادگیری است که به نقص در اکتساب مهارت های خواندن اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی اثربخشی رویکرد فراشناختی جاگر بر مهارت های عصب روانشناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن بود. روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. به این منظور ...
بیشتر
مقدمه: اختلال خواندن یکی از انواع رایج اختلال یادگیری است که به نقص در اکتساب مهارت های خواندن اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی اثربخشی رویکرد فراشناختی جاگر بر مهارت های عصب روانشناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن بود. روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. به این منظور از بین دانش آموزان نارساخوان در شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-98 با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش 30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل( 15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوشی وکسلر کودکان ویرایش چهارم و آزمون عصب روانشناختی کانرز استفاده شد. داده ها به روش تحلیل کواریانس با استفاده از spss-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش روش فراشناختی جاگر بر بهبود عملکرد عصب روانشناختی دانش آموزان نارساخوان موثر است(p<0/01). روش آموزشی فراشناختی جاگر می تواند رویکرد درمانی موثری در جهت بهبود مهارت های عصب روانشناختی دانش آموزان نارساخوان که پیش نیاز خواندن است، باشد.
حسن غریبی؛ زلیخا قلی زاده؛ عیسی حکمتی
دوره 1، شماره 3 ، اسفند 1394، ، صفحه 21-37
چکیده
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش خود تعلیمی کلامی بر کارکردهای شناختی کودکان مبتلا به نقص توجه ـ بیشفعالی بود. روش: بدین منظور 40 کودک مبتلا به این اختلال، از بین مراجعین مراکز روانشناختی شهر سنندج بهصورت هدفمند انتخاب شده و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه آموزش خود تعلیمی ...
بیشتر
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش خود تعلیمی کلامی بر کارکردهای شناختی کودکان مبتلا به نقص توجه ـ بیشفعالی بود. روش: بدین منظور 40 کودک مبتلا به این اختلال، از بین مراجعین مراکز روانشناختی شهر سنندج بهصورت هدفمند انتخاب شده و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه آموزش خود تعلیمی دریافت کرد، درحالیکه گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه علائم مرضی کودک (CSI-4)، آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین (WCST)، آزمون رنگ ـ واژۀ استروپ نسخه ویکتوریا، آزمون فراخنای حرف–رقم روی هر دو گروه اجرا شد. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که خود تعلیمی کلامی بر بهبود بازداری (زمان واکنش و خطا)، حافظه فعال کودکان مبتلا به نقص توجه ـ بیشفعالی تأثیر معناداری (001/0
راضیه هژبرنیا؛ شهزاد طهماسبی بروجنی
دوره 4، شماره 13 ، شهریور 1397، ، صفحه 21-34
چکیده
تمرینات نوروفیدبک به عنوان یک ابزار مفید و ارزان برای تقویت و افزایش بهبود در انواع حافظه شناخته شده است، با این حال تاکنون تأثیر آن بر حافظه بینایی و فضایی بررسی نشده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بهبود حافظه بینایی و فضایی در نتیجه تمرینات نوروفیدبک با تأکید بر کاهش موج بتا و افزایش موج SMR بود. روش: طرح تحقیق حاضر از نوع درون ...
بیشتر
تمرینات نوروفیدبک به عنوان یک ابزار مفید و ارزان برای تقویت و افزایش بهبود در انواع حافظه شناخته شده است، با این حال تاکنون تأثیر آن بر حافظه بینایی و فضایی بررسی نشده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بهبود حافظه بینایی و فضایی در نتیجه تمرینات نوروفیدبک با تأکید بر کاهش موج بتا و افزایش موج SMR بود. روش: طرح تحقیق حاضر از نوع درون گروهی و به صورت پیشآزمون _ پسآزمون، روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و به لحاظ هدف کاربردی بود. جهت انجام این پژوهش، 11 دانشجو (میانگین سنی 76/2 ± 36/27 ) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. با کسب رضایت نامه آگاهانه، ابتدا پیش آزمون حافظه بینایی از طریق آزمون حافظه کوتاه مدت بینایی دستگاه وینا و حافظه فضایی از طریق دستگاه حافظة فضایی مدل LM-01 از آزمودنی ها گرفته شد. سپس آزمودنی ها به مدت 5 جلسه به تمرینات نوروفیدبک با تأکید بر پروتکل کاهش موج بتا و افزایش موج SMR پرداختند. با اتمام تمرینات پسآزمون به عمل آمد. داده ها از طریق آزمون تی همبسته در سطح معنیداری 05/0≥P تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمرینات نوروفیدبک موجب بهبود معنیدار حافظه بینایی(020/0≥P ) و نیز حافظه فضایی(013/0≥P ) شد. نتیجه گیری: بنابراین می توان تمرینات نوروفیدبک را به عنوان ابزاری مفید برای ارتقای توانایی های شناختی مانند حافظه درنظرگرفت.
علیرضا پیر خایفی
چکیده
هدف : پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی الگوی بالینی خلاقیتدرمانی بر ارتقای کارکرد اجرائی و کاهش افسردگی بیماران افسرده انجام شد. روش : روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بود و مطالعه در قالب طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری اجرا گردید. جامعه آماری شامل بیماران افسرده ای بود که در سال 1394 به یکی از مراکز روانپزشکی شهر ...
بیشتر
هدف : پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی الگوی بالینی خلاقیتدرمانی بر ارتقای کارکرد اجرائی و کاهش افسردگی بیماران افسرده انجام شد. روش : روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بود و مطالعه در قالب طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری اجرا گردید. جامعه آماری شامل بیماران افسرده ای بود که در سال 1394 به یکی از مراکز روانپزشکی شهر تهران مراجعه و دارای پرونده بودند. 30 زن و 20 مرد مبتلا به افسردگی به صورت تصادفی از بین جامعه آماری انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II)، فرم B (تصویری) آزمون خلاقیت تورنس، آزمون N-Back و آزمون استروپ بود. برنامه مداخله ای شامل یک دوره آموزشی 20ساعته خلاقیت درمانی بود که به صورت 10 جلسه 2 ساعته در طی 4 هفته برگزار شد. یافته ها : تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کارکردهای اجرایی و نشانگان افسردگی تفاوت معناداری وجود داشته و اثربخشی آموزش الگوی بالینی خلاقیت درمانی برای گروه آزمایش در طول زمان پایدار ماند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان داد که آموزش الگوی بالینی خلاقیتدرمانی میتواند موجب ارتقای کارکردهای اجرایی و کاهش افسردگی در زنان و مردان افسرده شود.
جلال دهقانی زاده؛ مسعود رحمتی آرانی
چکیده
مقدمه: کودکان دارای کمتوانی هوشی، به شدت در معرض خطر اختلالات هوشی هستند اما اختلالات رفتاری مخرب شایعتر بنظر میرسد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات منتخب ادراکی ـ حرکتی بر مهارتهای عصب ـ روانشناختی کودکان کم-توان هوشی بود. روش: در این مطالعه از طرح تحقیق تجربی پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. ...
بیشتر
مقدمه: کودکان دارای کمتوانی هوشی، به شدت در معرض خطر اختلالات هوشی هستند اما اختلالات رفتاری مخرب شایعتر بنظر میرسد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات منتخب ادراکی ـ حرکتی بر مهارتهای عصب ـ روانشناختی کودکان کم-توان هوشی بود. روش: در این مطالعه از طرح تحقیق تجربی پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. 30 کودک کمتوان هوشی (12-7 سال) با ضریب هوشی 70-50 در دو گروه تمرین و کنترل هر گروه 15 نفر بصورت جداگانه قرار گرفتند. تمامی شرکتکنندگان بوسیله مقیاس عصبروانشناختی کانرز نسخه معلم ارزیابی شدند. برنامه تمرینی شامل فعالیتهای ادراکی ـ حرکتی منتخب، 8 هفته، هفتهای سه بار به مدت 60 دقیقه بود. یافتهها: نتایج نشان داد در پیشآزمون تفاوت معنی-داری بین دو گروه وجود ندارد، درحالیکه بعد از مداخله، بهبودی معناداری در گروه تمرین در عملکرد توجه، حسیحرکتی، حافظه، کارکرداجرایی، توانایی شناختی، عملکرد دیداری فضایی و عملکرد تحصیلی خواندن و ریاضیات مشاهده شد. نتیجهگیری: یافتههای حاکی از این است که برنامه تمرینی برایتونیک بر کارکردهای شناختی کودکان کمتوان هوشی تأثیر مثبت دارد. بنابراین، این تأثیر مثبت از نقش و اهمیت فعالیت-های ادراکیحرکتی بر بهبود کارکرد حرکتی و شناختی مرتبط با بهزیستی در کودکان کمتوان هوشی حمایت می-کند.
مسعود دهقان؛ نیما مشتاقی
چکیده
مقدمه: فرایند بازنگری در گفتمان بهمثابۀ یکی از رایجترین نشانههای اختلال گفتمان سالمندان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر پرداخته شد. ازاینرو، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی بازنگری در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر بر اساس دیدگاه اشگلُف، جفرسون و ساکس است. روش: این پژوهش کمی و از نوع علّی-مقایسهای است که در سرای سالمندان ...
بیشتر
مقدمه: فرایند بازنگری در گفتمان بهمثابۀ یکی از رایجترین نشانههای اختلال گفتمان سالمندان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر پرداخته شد. ازاینرو، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی بازنگری در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر بر اساس دیدگاه اشگلُف، جفرسون و ساکس است. روش: این پژوهش کمی و از نوع علّی-مقایسهای است که در سرای سالمندان شهر کرمانشاه در سال 1398 انجام شده است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل 20 آزمودنی (10 سالمند بیمار مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر و 10 سالمند سالم) بودند که پس از بررسی پروندههای پزشکی آنها، به لحاظ سن (75-63)، جنسیت (مرد و زن)، بیسوادبودن و گویشور بودن زبان کٌردی (گویش کلهری) همتا شدند. برای تعیین میزان زوال عقل، آزمون تعیین سطح کارکرد حافظه برگزار شد و افراد با نمرات (2>نمره≥5/0) انتخاب شدند. سپس، به مدت 10 دقیقه به پرسشهای مربوط به خانواده، روز خود، زندگی و چگونگی برگزاری جشن عید نوروز پاسخ دادند و گفتگوها ثبت و آوانگاری شدند. در ادامه، بر اساس مدل دایکسترا کدگذاری و نتایج آماری با استفاده از آزمون تی مستقل تعیین شد. یافتهها: تفاوت بین دو گروه بیمار و سالم را به لحاظ منبع مشکل با (003/0=P)، بازنگری کننده در همۀ موارد (بهغیراز امکان درک تصحیح توسط شنونده) با 05/0P< و نوع بازنگری در همۀ موارد (بهغیراز جایگزینی) با 05/0P<، معنادار بود. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که جنبۀ گفتمانی منبع مشکل از فراوانی قابل توجهی برخوردار بود و بیشترین فراوانی در مورد مقولههای بازنگری و انواع بازنگری به ترتیب مربوط به درخواست کمک و حذف بود.
مهدیه کشمیرشکن؛ سالار فرامرزی؛ احمد عابدی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بهبود مهارتهای عصب روانشناختی دانشآموزان با اختلال در بیان نوشتاری به روش راهنمای جمله فلپس انجام گرفت. روش پژوهش شبهآزمایشی و از طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور باتوجهبه ملاکهای ورود به پژوهش و با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای از بین دانشآموزان با اختلال یادگیری خاص در ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف بهبود مهارتهای عصب روانشناختی دانشآموزان با اختلال در بیان نوشتاری به روش راهنمای جمله فلپس انجام گرفت. روش پژوهش شبهآزمایشی و از طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور باتوجهبه ملاکهای ورود به پژوهش و با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای از بین دانشآموزان با اختلال یادگیری خاص در بیان نوشتاری در پایه پنجم ابتدایی شهر یزد تعداد ۳۰ نفر انتخاب و بهتصادف در دو گروه گواه و آزمایش گمارده شدند. مداخلات آموزشی برنامه فلپس در ۱۳ جلسه ۶۰ دقیقهای بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. ابزارهای مورداستفاده عبارت از مقیاس هوش وکسلر کودکان ویرایش پنجم و پرسشنامه کانرز فرم والد و برنامه راهنمای جمله فلپس بود. دادههای بهدستآمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از پژوهش نشان داد که بین عملکرد گروه آزمایش و کنترل در مهارتهای عصب روانشناختی به جز مهارت زبان تفاوت معناداری وجود ندارد (۰۰۱/۰ P>). درحالیکه در مهارت زبان تفاوت معنادار بود (۰۰۱/۰ P<). نتایج پژوهش نشان داد که برنامه راهنمای جمله فلپس بر مهارتهای عصب روانشناختی دانشآموزان با اختلال یادگیری در بیان نوشتاری در حیطههای توجه، حافظه، عملکردهای حسی - حرکتی و کارکردهای اجرایی بهغیراز زبان مؤثر نمیباشد. از این شیوه میتوان بهعنوان شیوه مداخلهای و آموزشی جهت بهبود مهارت زبان که پیشنیاز نوشتن است استفاده نمود.
ملیحه نیک نام؛ محمدرضا دوستان
دوره 3، شماره 11 ، اسفند 1396، ، صفحه 23-38
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازخورد دامنهای فضایی و زمانی بر کاهش خطای دقت زمانبندی و فضایی تکلیف مبادله سرعت- دقت فیتز بود. روش: شرکتکنندگان تحقیق حاضر دختران جوان 17 تا 25 سال بودند (48=N) که همگی سالم و راست دست بوده و داوطلبانه در پژوهش شرکت و پس از پیش آزمون به طور مساوی در چهار گروه 12 نفری قرار گرفتند و چهار بلوک 10 کوششی ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازخورد دامنهای فضایی و زمانی بر کاهش خطای دقت زمانبندی و فضایی تکلیف مبادله سرعت- دقت فیتز بود. روش: شرکتکنندگان تحقیق حاضر دختران جوان 17 تا 25 سال بودند (48=N) که همگی سالم و راست دست بوده و داوطلبانه در پژوهش شرکت و پس از پیش آزمون به طور مساوی در چهار گروه 12 نفری قرار گرفتند و چهار بلوک 10 کوششی را تمرین نموده که کوشش شماره 40 به عنوان پس آزمون ثبت میشد. ابزار مورد استفاده شامل قلم نوری، تبلت سایز بزرگ، لپ تاپ و مترونوم بود. تمرینات گروه اول همراه با ارائه بازخورد دقت فضایی بود، اگر تعداد ضربات خطا از چهار ضربه بیشتر میشد، بازخورد ارائه میشد. تمرینات گروه سوم همراه با ارائه بازخورد دقت زمانی بود، اگر میانگین فاصله زمانی بین ضربات از 250 هزارم ثانیه بیشتر میشد، بازخورد ارائه میشد. گروههای دوم و چهارم نیز جفت شده گروههای اول و سوم بودند. یافتهها: نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در سطح معنیداری 05/0 نشان داد که ارائه بازخورد مربوط به دقت فضایی بر کاهش خطای دقت فضایی و همچنین ارائه بازخورد مربوط به دقت زمانی بر کاهش خطای دقت زمانبندی تأثیر معناداری داشته است. بین گروههای دامنهای و جفت شده تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بررسیها بیانگر اثربخشی هر دو نوع بازخورد است که میتوان این اثربخشی را به نقش اطلاعاتی آن نسبت داد. به نظر میرسد با افزایش سرعت، خطای زمانبندی کاهش پیدا کرده که از استثنائات قانون مبادله سرعت- دقت است.
شیما محمدی؛ فرنگیس دمهری؛ محسن سعیدمنش
چکیده
مقدمه:اوتیسم یک اختلال پیچیده عصبی – تحولی است که سیرطبیعی رشدکودک را دچاراختلال میکند.بنابراین هدف ازانجام پژوهش حاضر بررسی تاثیرتمرینات دست برتری بر زبان بیانی و دریافتی کودکان با اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: روش پژوهشی نیمه تجربی با طرح پیشآزمون پسآزمون همراه با گروه کنترل و آزمایش بود.جامعه پژوهش ...
بیشتر
مقدمه:اوتیسم یک اختلال پیچیده عصبی – تحولی است که سیرطبیعی رشدکودک را دچاراختلال میکند.بنابراین هدف ازانجام پژوهش حاضر بررسی تاثیرتمرینات دست برتری بر زبان بیانی و دریافتی کودکان با اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: روش پژوهشی نیمه تجربی با طرح پیشآزمون پسآزمون همراه با گروه کنترل و آزمایش بود.جامعه پژوهش کلیه کودکان با تشخیص اختلال طیف اوتیسم شهرستان رفسنجان بود. 30 کودک که با استفاده از پرسشنامه گارز و مصاحبه بالینی تشخیص اختلال طیف اوتیسم دریافت کرده بودند، به روش نمونهگیری در دسترس از مراکز اوتیسم شهرستان رفسنجان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دوگروه کنترل و آزمایش هر گروه شامل 15 نفر قرار گرفتند. سپس ازهر دو گروه آزمایش و کنترل آزمونهای زبان بیانی و دریافتی رشد نیوشا (جعفری، 1386) و برتری طرفی ادینبورگ(1971)بهعنوان پیش آزمون گرفته شد. گروه آزمایش تحت 20 جلسه ( دو هفته یکبار و هر جلسه 45 دقیقه) تمرینات دستکاری دست برتری قرار گرفتند. سپس مجددا از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد. یافته ها:نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان دادند که میانگین نمرات زبان دریافتی این کودکان بهطور معناداری افزایش پیدا کرده است (05/0p≥ و 780/15(F= درحالی که در میانگین زبان بیانی تغییرات معناداری ایجاد نشد.(001/0p≤و 996/2(F=. نتیجه گیری: بنابراین میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که تمرینات دست برتری می تواند باعث بهبود زباندریافتی در کودکان با اختلال طیف شود.
احمد علیپور؛ سکینه جولائیها؛ رضا رنجبران؛ نازیلا ایوانی
دوره 2، شماره 5 ، شهریور 1395، ، صفحه 25-38
چکیده
مقدمه: عادتهای شمارش انگشتان در کودکان بر نحوه یادگیری ایشان در کلاس درس و زندگی روزمره تأثیرگذار است. هدف این پژوهش بهمنظور تعیین اثر دست برتری و تفاوتهای جنسیتی در عادتهای شمارش اعداد با انگشتان دانشآموزان ابتدایی صورت گرفت. روش: تعداد 74 نفر از دانشآموزان ابتدایی شهرستان پاکدشت (47 پسر و 27 دختر) به روش نمونهگیری تصادفی ...
بیشتر
مقدمه: عادتهای شمارش انگشتان در کودکان بر نحوه یادگیری ایشان در کلاس درس و زندگی روزمره تأثیرگذار است. هدف این پژوهش بهمنظور تعیین اثر دست برتری و تفاوتهای جنسیتی در عادتهای شمارش اعداد با انگشتان دانشآموزان ابتدایی صورت گرفت. روش: تعداد 74 نفر از دانشآموزان ابتدایی شهرستان پاکدشت (47 پسر و 27 دختر) به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای (برای کودکان راستدست) و همچنین روش نمونهگیری در دسترس (برای کودکان چپدست) انتخاب شدند و با استفاده از نسخه فارسی پرسشنامه چاپمن (چاپمن و چاپمن 1987) ازنظر عادات و الگوهای شمارش اعداد موردبررسی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمون مجذور خی نشان داد که اثر دست برتری بر همه مؤلفههای عادتهای شمارش اعداد با انگشتان (دست شمارنده، نوع شمارش، جهت شمارش و انگشت شمارش) معنادار است. همچنین نتایج نشان داد که اثر جنسیت در سه مؤلفه از عادتهای شمارش اعداد با انگشتان (دست شمارنده، نوع شمارش و انگشت شمارش) معنادار است و در مؤلفه جهت شمارش معنادار نیست. نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر میتوان استنباط نمود که دست برتری و جنسیت اثر معناداری بر عادتهای شمارش اعداد با انگشتان دانشآموزان ابتدایی دارد.
جعفر بهادری خسروشاهی
دوره 3، شماره 9 ، شهریور 1396، ، صفحه 25-40
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینهای ادراکی ـ حرکتی بر مهارتهای حرکتی درشت و ظریف دانشآموزان دبستانی مبتلا به فلج مغزی بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش مشتمل بر کودکان فلج مغزی 7 تا 15 سال دبستانهای استثنایی شهر تبریز بودند که تعداد 20 نفر که شرایط ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینهای ادراکی ـ حرکتی بر مهارتهای حرکتی درشت و ظریف دانشآموزان دبستانی مبتلا به فلج مغزی بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش مشتمل بر کودکان فلج مغزی 7 تا 15 سال دبستانهای استثنایی شهر تبریز بودند که تعداد 20 نفر که شرایط شرکت در پژوهش را داشتند، بهعنوان نمونه انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل (10 نفر گروه آزمایش و 10 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از آزمون کفایت حرکتی لینکلن ـ اوزرتسکی قبل و بعد از مداخله استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش آماری توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و تحلیل کوواریانس انجام گرفت. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که تمرینهای ادراکی ـ حرکتی بر مهارتهای حرکتی درشت و ظریف در کودکان مبتلا به فلج مغزی تأثیر دارد. درواقع تمرینهای ادراکی ـ حرکتی باعث بهبود مهارتهای حرکتی درشت و ظریف در کودکان مبتلا به فلج مغزی میشود. نتیجهگیری: بنابراین مداخله ادراکی ـ حرکتی میتواند بر بهبود مهارتهای حرکتی کودکان فلج مغزی مورد استفاده قرار گیرد.
رودابه غلامی؛ مهناز استکی؛ مسعود نصرت آبادی
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1396، ، صفحه 25-38
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافیکمی (QEEG) با نتایج آزمون IVA در کودکان دارای اختلال نقصتوجه و بیشفعالی بود. روش: روش مطالعه علیمقایسهای بود و در این پژوهش 100 کودک بین 8 تا 12 سال مراجعهکننده به مرکز پارند، که بهوسیله آزمون IVA تشخیص اختلال نقص توجه بیش فعالی را دریافت نموده بودند، به روش ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافیکمی (QEEG) با نتایج آزمون IVA در کودکان دارای اختلال نقصتوجه و بیشفعالی بود. روش: روش مطالعه علیمقایسهای بود و در این پژوهش 100 کودک بین 8 تا 12 سال مراجعهکننده به مرکز پارند، که بهوسیله آزمون IVA تشخیص اختلال نقص توجه بیش فعالی را دریافت نموده بودند، به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. بر اساس آزمون IVA این کودکان به سه گروه بیشفعال، بیتوجه و ترکیبی دستهبندی شدند. از این کودکان ارزیابی EEG توسط دستگاه 21 کاناله صورت گرفت و امواج مغزی این افراد از 19 نقطه سر ثبت شد. دادهها جمعآوری شد و روی توان مطلق و توان نسبی این امواج کار شد. دادهها از طریق تحلیل واریانس چندگانه و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که بین نتایج الگوی مغزی در QEEG و انواع ADHD مشخصشده در آزمون IVA رابطه مثبت وجود دارد. نتایج حاصله بیانگر تفاوت معنادار در نیمرخ کلی توان نسبی امواج مغزی تتا در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی از نوع تکانشی است. به این صورت که موج مغری تتا در نقطه o2 در سه گروه باهم متفاوت است. نتیجهگیری: با توجه به اینکه موج تتا در نقطه o2 در کودکان تکانشی بیشتر از کودکان گروه بیتوجه و ترکیبی است، درمانگرانی که برای تشخیص، دسترسی به ارزیابی QEEG ندارند، میتوانند با کاهش موج تتا در ناحیه پسسری بهویژه در نقطه o2 ، در کاهش علائم تکانشی در کودکان ADHD از نوع بیشفعال تأثیرگذار باشند.
حمید طریفی حسینی؛ منیجه شهنی ییلاق؛ علیرضا حاجی یخچالی؛ سیروس عالیپور بیرگانی
چکیده
مقدمه:پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مبتنی بر کارکردهای اجرایی خودتنظیمی بر عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان دوره ابتدایی انجام شد.روش:این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کل دانشآموزان پسر نارساخوان پایه چهارم ابتدایی مشغول ...
بیشتر
مقدمه:پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مبتنی بر کارکردهای اجرایی خودتنظیمی بر عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان دوره ابتدایی انجام شد.روش:این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کل دانشآموزان پسر نارساخوان پایه چهارم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی97-1396، در شهرستان اسلامشهر بود.بدین منظور، تعداد 38 دانشآموز نارساخوان با روش نمونهگیری ترکیبی (سرشماری و تصادفی خوشهای) به عنوان گروه نمونه انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (20 نفر) و گواه (18 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایشی طی 2 ماه (15 جلسه آموزشی 50 دقیقهای به علاوه 2 ماه اصلاحات محیطی و مداخلات عملی تلفیق شده در برنامههای درسی روزانه) برنامه مداخله را دریافت کرد. یافتهها: دادههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان داد بین عملکرد سرعت خواندن، دقت خواندن و درک مطلب دانشآموزان نارساخوان و عادی تفاوت معنیداری وجود دارد. نتیجهگیری: برنامه توانمندسازی مبتنی بر کارکردهای اجرایی خودتنظیمی میتواند در بهبود عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان از کارایی لازم برخوردار باشد.
مجید قشونی؛ حسن غریبی؛ ایرج وثوق
چکیده
مقدمه: هدف این تحقیق، استفاده از پارامترهای استخراجشده امواج مغزی و آزمون یکپارچه دیداری- شنیداری IVA بهمنظور تعیین سطح کمبود توجهی و تکانشگری است.روش: نمونههای تحقیق از بین کودکان مبتلا به ADHD مراجعهکننده به کلینیکهای درمانی شهر مشهد بهروش نمونه در دسترس انتخابشدهاند. 50 کودک (32 پسر و 18 دختر) با میانگین و انحراف استاندارد ...
بیشتر
مقدمه: هدف این تحقیق، استفاده از پارامترهای استخراجشده امواج مغزی و آزمون یکپارچه دیداری- شنیداری IVA بهمنظور تعیین سطح کمبود توجهی و تکانشگری است.روش: نمونههای تحقیق از بین کودکان مبتلا به ADHD مراجعهکننده به کلینیکهای درمانی شهر مشهد بهروش نمونه در دسترس انتخابشدهاند. 50 کودک (32 پسر و 18 دختر) با میانگین و انحراف استاندارد سنی 1.90±9.17 سال مورد تحلیل قرارگرفتهاند. افراد ابتدا در آزمون IVA و سپس در ثبت امواج مغزی حالت چشمبسته و چشمباز شرکت کردهاند. در این تحقیق از روش همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی چندگانه برای ارزیابی متغیرهای IVA و امواج مغزی و پیشبینی سطوح کمبود توجهی و تکانش گری استفادهشده است. یافتهها: طبق نتایج حاصله، تمام پارامترهای استخراجشده از آزمون IVA، همبستگی منفی معنیداری (p<0.05) با سطح کمبود توجهی داشتهاند. همچنین نسبت تتا/بتای امواج مغزی در حالت چشمبسته همبستگی مثبت معنیداری (p<0.05) با شاخص تکانشگری داشته است. نتایج رگرسیون شاخص تمرکز دیداری توانسته است با ضریب R2=0.391 (p<0.00001) سطح کمبود توجهی را در کودکان ADHD پیشبینی کند. همچنین زمان عکسالعمل دیداری و شنیداری آزمون IVA و نسبت. تتا/ بتای امواج مغزی هرکدام بهطور جداگانه توانستهاند با ضریب R2=022 و (p<0.05) سطح تکانشگری را پیشبینی کنند. نتیجهگیری: بنابراین متغیرهای آزمون IVA توانستهاند نقش مؤثرتری در پیشبینی سطح کمبود توجهی داشتهاند. اما عملکرد نسبت تتا/ بتای امواج مغزی و آزمون IVA در پیشبینی سطح تکانشگری مشابه هم بوده است. درنتیجه متغیرهای آزمون IVA و نسبت تتا به بتای امواج مغزی میتوانند نقش مؤثری در پیشبینی بیماری ADHD ایفا کنند.
عصب روانشناسی
امیر حسین مهرصفر؛ علی مقدم زاده؛ حسن غرایاق زندی؛ میگوئل آنجل سرانو روسا؛ فضل الله باقرزاده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده و سطوح ایمنوگلوبین A درکشتی گیران نخبه طی دوره رقابت انجام گرفت. روش: 20 کشتی گیر آزادکار نخبه مرد (سن: 38/2±36/22) در این پژوهش شرکت کردند که به صورت تصادفی در گروههای تجربی (مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی) و کنترل قرار گرفتند. از دو مسابقه رسمی به عنوان پیش آزمون و پس آزمون ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده و سطوح ایمنوگلوبین A درکشتی گیران نخبه طی دوره رقابت انجام گرفت. روش: 20 کشتی گیر آزادکار نخبه مرد (سن: 38/2±36/22) در این پژوهش شرکت کردند که به صورت تصادفی در گروههای تجربی (مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی) و کنترل قرار گرفتند. از دو مسابقه رسمی به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. استرس ادراک شده با استفاده از مقیاس کوتاه شده استرس ادراک شده کوهن سنجیده شد. مقادیر بیداری و رقابتی ایمنوگلوبین A بزاقی با استفاده از روش الایزا اندازه-گیری شد. گروه تجربی در 8 هفته مداخله ذهن آگاهی (هفته ای دو جلسه) شرکت کردند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تی مستقل تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که بعد از 8 هفته مداخله، استرس ادراک شده در گروه تجربی کاهش داشته است. اما مقادیر بیداری و رقابتی ایمنوگلوبین A در گروه تجربی تفاوت معنی داری را نسبت به گروه کنترل از پیش آزمون تا پس آزمون نشان نداد. نتیجهگیری: به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که مداخله ذهن آگاهی میتواند راهبردی برای کاهش استرس ادراک شده در کشتی گیران نخبه طی دوره رقابت باشد. مطالعات آینده با نمونه های بزرگتر و در سایر رشتهها میتواند جامعیت پذیری نتایج را بهتر نشان دهد.
علیرضا پیرخائفی؛ توحید اکبروند
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1394، ، صفحه 26-40
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر بهمنظور تعیین اثربخشی الگوی توانبخشی عصب روانشناختی یکپارچهسازی حسی بر بهبود کارکردهای اجرایی مغز کودکان با اختلال نارسایی توجه ـ بیش فعالی انجام شد. روش: طرح پژوهش شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 30 کودک دختر و پسر با نارسایی توجه/بیش فعالی بود که به ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر بهمنظور تعیین اثربخشی الگوی توانبخشی عصب روانشناختی یکپارچهسازی حسی بر بهبود کارکردهای اجرایی مغز کودکان با اختلال نارسایی توجه ـ بیش فعالی انجام شد. روش: طرح پژوهش شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 30 کودک دختر و پسر با نارسایی توجه/بیش فعالی بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس و بر اساس ملاکهای تشخیصی و هوش همتا شده و بهطور تصادفی به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل اختصاص یافتند. ابزار پژوهش پرسشنامه نشانهشناسی مرضی کودکان (CSI-4)، آزمون ماتریسهای رنگی ریون کودکان و ارزیابی کارکردهای اجرایی (برنامهریزی، توجه، مهار پاسخ) بر اساس آزمون برج لندن و آزمون عملکرد پیوسته انجام شد. مداخله درمانی بر اساس روش یکپارچهسازی حسی که شامل شش هفته تمرینات (SI) بود صورت گرفت. یافتهها: دادهها با روشهای تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که یکپارچهسازی حسی در مرحله پسآزمون باعث افزایش معنیدار کارکردهای اجرایی (همه موارد:01/0P
رامین حبیبی کلیبر؛ جعفر بهادری خسروشاهی
دوره 2، شماره 6 ، آذر 1395، ، صفحه 27-44
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف نقش توجه انتخابی، اضطراب امتحان و عملکرد شناختی در حافظه کاری دانشآموزان انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیهی دانشآموزان پسر دوره متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل میدادند که از این جامعه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، نمونهای به حجم 353 نفر انتخاب شده و موردبررسی ...
بیشتر
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف نقش توجه انتخابی، اضطراب امتحان و عملکرد شناختی در حافظه کاری دانشآموزان انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیهی دانشآموزان پسر دوره متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل میدادند که از این جامعه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، نمونهای به حجم 353 نفر انتخاب شده و موردبررسی قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از آزمون استروپ، اضطراب امتحان اسپیلبرگر، مقیاس وکسلر و آزمون n-back استفاده شد. از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (همزمان) برای تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که حافظه کاری با زمان توجه انتخابی رابطه مثبت و معنادار و با خطا رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین بین اضطراب امتحان با حافظه کاری رابطه منفی و معناداری وجود دارد. از سویی بین عملکردهای شناختی محاسبات، تنظیم تصویر و طراحی مکعبها با حافظه کاری رابطه مثبت وجود دارد. بین گنجینه لغات با حافظه کاری رابطهای مشاهده نشد. از سویی نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نمرات متغیرهای پیشبین (توجه انتخابی، اضطراب امتحان و عملکردهای شناختی)، 19% از تغییرات حافظه کاری را بهطور معنیداری پیشبینی میکنند. نتیجهگیری: بنابراین با افزایش توجه انتخابی و عملکردهای شناختی، میتوان میزان اضطراب امتحان را کاهش داده و از این طریق حافظه کاری دانشآموزان را بهبود بخشید.
عباسعلی حسین خانزاده؛ مونا لطیف زنجانی؛ محبوبه طاهر
دوره 2، شماره 7 ، اسفند 1395، ، صفحه 27-46
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی رایانهیار بر بهبود کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان انجام شد. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 بود که از بین آنها ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی رایانهیار بر بهبود کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان انجام شد. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 بود که از بین آنها 30 نفر با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای جمعآوری دادهها از ویرایش چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان (وکسلر، 2003)، آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی نما (کرمینوری و مرادی، 1387) و نسخه نرمافزاری آزمون مرتب کردن کارتهای ویسکانسین (شاهقلیان و همکاران، 1390) استفاده شد. برنامه توانبخشی شناختی رایانهیار، در طی 11 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد، درحالیکه گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. یافتهها: تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پسآزمون بین کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج نشان داد روش توانبخشی شناختی رایانهیار باعث بهبود کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن و مؤلفههای آنها شده است (001/0pنتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدستآمده روش توانبخشی شناختی رایانهیار با ویژگیهایی که دارد مثل رنگ صدا، حرکت، بازخورد فوری، افزایش دامنه توجه، افزایش قدرت خودتنظیمی و انگیزش دانشآموزان نارساخوان توانسته است بر بهبود کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان تأثیر بگذارد.
سمیرا حسن زاده پشنگ؛ احمد علیپور؛ حسین زارع؛ مهدی شریفالحسینی
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف برسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی صورت گرفته است روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون در دو گروه آزمایشی با حجم نمونه 20بیمار دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک به شیوه تصادفی انتخاب شدند و سپس بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف برسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی صورت گرفته است روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون در دو گروه آزمایشی با حجم نمونه 20بیمار دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک به شیوه تصادفی انتخاب شدند و سپس بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ارزیابی شناختی بیماران شامل ارزیابی قبل از مداخله، بلافاصله پس از مداخله و پنج هفته بعد از مداخله با استفاده از آزمون حافظه روزمره (1983) انجام گرفت. گروه آزمایش جلسات توان بخشی شناختی را به مدت هشت هفته یک ساعته دریافت کردند ولی گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. دادهها بااستفاده از روش واریانس با اندازهگیری مکررتحلیل شدند. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی بر بهبود عملکرد حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی درگروه آزمایش تاثیر مثبت داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری که 6 هفته پس از مداخله شناختی بود نیز بدست آمد(05/0 p£) .نتیجهگیری: این مطالعه شواهدی برای اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی بر عملکرد حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی نوع ایسکمیک فراهم کرده است. توان بخشی شناختی میتواند اختلالات حافظه را در این دسته از بیماران بهبود بخشد و اثر مثبت بر عملکرد حافظه بیماران بگذارد.
الهام اسبقی؛ پروین رفیعی نیا؛ شاهرخ مکوند؛ پرویز صباحی
دوره 3، شماره 8 ، خرداد 1396، ، صفحه 29-50
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر درمانی تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمهای (rTMS) مغز از روی جمجمه بر حافظه کاری افراد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام گرفته است. روش: بدین منظور در این طرح پژوهشی 30 نفر از مبتلایان به اختلال دوقطبی با روش نمونهگیری هدفمند از مراجعهکنندگان به یکی از کلینیکهای شهر تهران انتخاب شدند. همه آزمودنیها ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر درمانی تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمهای (rTMS) مغز از روی جمجمه بر حافظه کاری افراد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام گرفته است. روش: بدین منظور در این طرح پژوهشی 30 نفر از مبتلایان به اختلال دوقطبی با روش نمونهگیری هدفمند از مراجعهکنندگان به یکی از کلینیکهای شهر تهران انتخاب شدند. همه آزمودنیها قبل و بعد از مداخله درمانی با آزمون حافظه کاری N-back و پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس درجهبندی مانیای یانگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمودنیها بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای افراد گروه آزمایش به مدت 20 روز برنامه درمانی (rTMS) اجرا گردید بهاینترتیب که هرروز به مدت 20 دقیقه شرکتکنندگان فرکانس 1 هرتز را در ناحیه پشتی جانبی قشر پیشپیشانی نیمکره راست و تتابرست تحریکی را در ناحیه پشتی جانبی قشر پیشپیشانی نیمکره چپ، دریافت کردند. برای تحلیل نتایج از روش آماری کوواریانس استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که rTMS در بهبود عملکرد حافظه کاری و بهبود علائم خلقی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مؤثر است. نتیجهگیری: بعد از مداخله، بین دو گروه آزمایش و کنترل در بهبود حافظه کاری تفاوت معناداری وجود داشت و همینطور در علائم اختلال دوقطبی نیز بهبود معناداری ایجاد شد. میتوان چنین نتیجه گرفت که مداخله تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمهای مغز، در بهبود حافظهی کاری و علائم اختلال دوقطبی مؤثر است.