نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
مدرس مدعو. دانشگاه پیام نور. تهران. ایران.
چکیده
مقدمه: تجارب اولیه زندگی بر ساختار، کارکرد مغز و کارکردهای شناختی انسان تأثیر میگذارد. یادگیری موسیقی میتواند منجر به تغییرات چشمگیر در کارکردهای ذهنی (هیجانی، شناختی و رفتاری) در فعالیتهای مختلف روزمره شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ویژگیهای عصب روانشناختی کودکان فراگیر موسیقی و عادی دوره دبستان بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع علی ـ مقایسهای است. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پایه پنجم دبستان در شهر مشهد بود که 30 نفر از دانش آموزان فراگیر موسیقی (که حداقل به مدت دو سال به نواختن ساز خاصی مسلط بودند) و 30 نفر از دانش آموزان عادی که هیچگونه آموزش موسیقی ندیده بودند به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شده و مورد مقایسه قرار گرفتند. مقیاس عصب ـ روانشناختی نپسی (NEPSY)، مقیاس هوش کودکان وکسلر (WISC) و مصاحبه بالینی در مورد شرکتکنندگان اجرا شد. یافتهها: دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیل واریانس چندمتغیری و نرمافزار آماری SPSS-16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین ویژگیهای عصب ـ روانشناختی شامل کارکردهای اجرایی، توجه، زبان، حافظه و یادگیری دانشآموزان فراگیر موسیقی و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش میتواند در تشخیص و طراحی مداخلات برای ارتقای ویژگیهای عصب ـ روانشناختی دانشآموزان دوره دبستان مفید باشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Comparison of Neuropsychological Characteristics of Music Learners and Non- Music Learners
نویسنده [English]
- Maryam Akbari motlaq
چکیده [English]
Introduction: Humans initial experiences in life affects his brain structure and function as well as his cognitive functions. Music learning can result in significant changes in mental functions (emotional, cognitive and behavioral) of everyday activities. The aim of this study was to investigate and compare neuropsychological characteristics of students with music training and other students in elementary schools. Method: This study is an ex post facto research. The fifth-grade elementary students at Mashhad made the research population and 30 students under music training (who were dominant in playing musical instrument at least for two years) and 30 students who had no music training, were selected by cluster sampling and were compared. The research instruments included NEPSY scale neuropsychological, Wechsler Intelligence scale for children (WISC), and a clinical interview. Findings: Results were analyzed by means of Multivariate analysis of variance (MANOVA) and SPSS-16. The results of the study showed that there was a significant difference between the neuropsychological characteristics, (including executive functions, attention, language, memory and learning) of music learners and non-music learners. Conclusion: This results can be helpful in the identification and planning of neuropsychological interventions for promoting elementary students neuropsychological characteristics.
کلیدواژهها [English]
- Neuroscience
- Music Learning
- Cognitive Function
- Elementary Students
- Mashhad