سمانه جاسبی؛ علیرضا پیر خائفی
چکیده
هدف: هدف از مطالعهی حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی بیماران اسکیزوفرنیا و وسواس با افراد عادی بود. روش: پژوهش در قالب یک مطالعه علیمقایسهای اجرا گردید. نمونه پژوهش شامل 32 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی، 31 بیمار مبتلا به اختلال وسواس بود که به شکل هدفمند از بین بیماران بیمارستان شهید لواسانی و 30 فرد عادی برای مقایسه انتخاب شدند. از آزمونهای ...
بیشتر
هدف: هدف از مطالعهی حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی بیماران اسکیزوفرنیا و وسواس با افراد عادی بود. روش: پژوهش در قالب یک مطالعه علیمقایسهای اجرا گردید. نمونه پژوهش شامل 32 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی، 31 بیمار مبتلا به اختلال وسواس بود که به شکل هدفمند از بین بیماران بیمارستان شهید لواسانی و 30 فرد عادی برای مقایسه انتخاب شدند. از آزمونهای کامپیوتری استروپ، آزمون انبک، و آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین برای جمعآوری دادههای پژوهش استفاده و سپس دادهها با روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که در بخش توجه انتخابی و در تعداد پاسخهای درست تفاوت سه گروه معنادار بود، به گونهای که گروه عادی نمرات بالاتری از دو گروه دیگر داشتند و گروه مبتلا به اختلال وسواس نمرات بالاتری از گروه اسکیزوفرنی به دست آوردند. در بخش توجه انتقالی نیز نتایج نشان داد که در طبقات تشکیلشده و تعداد پاسخهای درست، گروه عادی نسبت به دو گروه بیمار و نیز گروه مبتلا به وسواس در مقایسه با گروه اسکیزوفرنی نمرات بالاتری به دست آوردند. این در حالی بود که در زیرمقیاس درجاماندگی، نمره بیماران اسکیزوفرنیا از بیماران وسواسی و افراد عادی بالاتر بود. اما در نتایج مربوط به حافظهی کاری، تفاوت بین سه گروه معنادار نبود. نتیجهگیری: نتایج نشاندهنده نقص توجه بالاتر در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و وسواسی نسبت به گروه عادی است. همچنین، افراد اسکیزوفرنیا عملکرد ضعیفتری از بیماران وسواسی در توجه انتخابی و انتقالی داشتند.
علیرضا پیر خایفی
چکیده
هدف : پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی الگوی بالینی خلاقیتدرمانی بر ارتقای کارکرد اجرائی و کاهش افسردگی بیماران افسرده انجام شد. روش : روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بود و مطالعه در قالب طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری اجرا گردید. جامعه آماری شامل بیماران افسرده ای بود که در سال 1394 به یکی از مراکز روانپزشکی شهر ...
بیشتر
هدف : پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی الگوی بالینی خلاقیتدرمانی بر ارتقای کارکرد اجرائی و کاهش افسردگی بیماران افسرده انجام شد. روش : روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بود و مطالعه در قالب طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری اجرا گردید. جامعه آماری شامل بیماران افسرده ای بود که در سال 1394 به یکی از مراکز روانپزشکی شهر تهران مراجعه و دارای پرونده بودند. 30 زن و 20 مرد مبتلا به افسردگی به صورت تصادفی از بین جامعه آماری انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II)، فرم B (تصویری) آزمون خلاقیت تورنس، آزمون N-Back و آزمون استروپ بود. برنامه مداخله ای شامل یک دوره آموزشی 20ساعته خلاقیت درمانی بود که به صورت 10 جلسه 2 ساعته در طی 4 هفته برگزار شد. یافته ها : تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کارکردهای اجرایی و نشانگان افسردگی تفاوت معناداری وجود داشته و اثربخشی آموزش الگوی بالینی خلاقیت درمانی برای گروه آزمایش در طول زمان پایدار ماند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان داد که آموزش الگوی بالینی خلاقیتدرمانی میتواند موجب ارتقای کارکردهای اجرایی و کاهش افسردگی در زنان و مردان افسرده شود.