محمدرضا ذوقی پایدار؛ زهرا حسنی خوش؛ مسیب یارمحمدی واصل؛ حسین محققی
چکیده
مقدمه: مشکلات هیجانی، پریشانی روانشناختی و ولع مصرف از عوارض ناشی از مصرف مواد است. هدف این پژوهش مقایسه تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز و درمان نگهدارنده متادون بر کاهش ولع، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در افراد با اختلال مصرف مواد افیونی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد پذیرش شده در مراکز درمانی ...
بیشتر
مقدمه: مشکلات هیجانی، پریشانی روانشناختی و ولع مصرف از عوارض ناشی از مصرف مواد است. هدف این پژوهش مقایسه تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز و درمان نگهدارنده متادون بر کاهش ولع، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در افراد با اختلال مصرف مواد افیونی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد پذیرش شده در مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر همدان در سال 1398 بودند که 40 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه در قالب دو گروه آزمایش متادون درمانی (13 نفر)، تحریک الکتریکی مغز (13 نفر) و یک گروه کنترل (14 نفر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده مقیاس های دشواری در تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و سنجش وسوسه مواد پس از ترک جمع آوری شد. دادهها با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی تاثیر معناداری در ولع مصرف، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی داشت (05/0p< ). متادون درمانی بر کاهش ولع و تنظیم هیجان موثر بود اما بر تحمل پریشانی تاثیر نداشت. در مقایسه بین دو گروه آزمایش در کاهش ولع، تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0p> ) اما اثر تحریک الکتریکی بر تنظیم هیجان، بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر بیشتر روش تحریک الکتریکی، بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی، میتوان از آن به عنوان یک درمان موثر و مکمل، در کنار درمانهای معمول اختلال مصرف مواد و پریشانی هیجانی ناشی از آن بهره برد.
فریده رمضانی مقدم آرانی؛ محمدعلی بشارت؛ محمد احمدوند شاهوردی؛ مهسا حائری
چکیده
مقدمه: اختلال سوءمصرف مواد یک بیماری مزمن است که بر ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و جسمانی زندگی فرد آثار سوء بر جای میگذارد؛ بنابراین، بررسی متغیرهای روانشناختی مرتبط با اختلال سوءمصرف مواد میتواند به فهم بهتر این اختلال و همچنین مدیریت و کاهش ولع مصرف آن در بیماران کمک شایانی کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تعدیلکننده روانسازههای ...
بیشتر
مقدمه: اختلال سوءمصرف مواد یک بیماری مزمن است که بر ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و جسمانی زندگی فرد آثار سوء بر جای میگذارد؛ بنابراین، بررسی متغیرهای روانشناختی مرتبط با اختلال سوءمصرف مواد میتواند به فهم بهتر این اختلال و همچنین مدیریت و کاهش ولع مصرف آن در بیماران کمک شایانی کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تعدیلکننده روانسازههای ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستمهای مغزی فعالساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی صورت گرفت. روش: در این مطالعه که از نوع توصیفی - همبستگی بود، تعداد 150 مرد دارای سوءمصرف مواد با روش نمونهگیری هدفمند و اعمال ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند و از آنها خواسته شد تا فرم کوتاه پرسشنامه روانسازه یانگ (YSQ-SF)، مقیاس سیستمهای فعالساز و بازداری رفتاری (BAS/BIS) و پرسشنامه سنجش ولع مصرف هروئین (HCQ-45) را تکمیل کنند. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از رگرسیون گامبهگام استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که سیستم مغزی فعالساز و بازدارنده با ولع مصرف در سطح 05/0>p به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار داشتند. همچنین روانسازههای ناسازگار اولیه با ولع مصرف در سطح 01/0>p رابطه مثبت معنادار داشتند. نقش تعدیلکننده روانسازههای ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستمهای مغزی فعالساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی در این پژوهش تأیید نشد. نتیجهگیری: سیستمهای مغزی فعالساز و بازدارنده یکی از عوامل پیشبینی کننده ولع مصرف مواد افیونی است. این پژوهش پیشنهاد میکند که برنامههای مداخلهای و پیشگیری از عود بهتر است با در نظر گرفتن سیستمهای مغزی فعالساز و بازدارنده طراحی گردند.