روانشناسی
عزتاله کردمیرزا نیکوزاده
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی کمککننده به روانگردانی ذهن بر بهبود نشانههای بیخوابی و تواناییهای شناختی در مصرفکنندگان مزمن کانابیس انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سهماهه بود. جامعه آماری شامل افراد مصرفکننده کانابیس مراجعهکننده به مراکز ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی کمککننده به روانگردانی ذهن بر بهبود نشانههای بیخوابی و تواناییهای شناختی در مصرفکنندگان مزمن کانابیس انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سهماهه بود. جامعه آماری شامل افراد مصرفکننده کانابیس مراجعهکننده به مراکز درمان اعتیاد شهر تهران در سال ۱۴۰۳ بود. تعداد ۳۰ نفر بر اساس روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام ۱۵ نفر) گمارش شدند. مداخله مشتمل بر هفت جلسه ۹۰ دقیقهای گروهی (هفتگی) با رویکرد مبتنی بر روانگردانی ذهن و مطابق پروتکل رواندرمانی کمککننده به روانگردانی ذهن (وگت و همکاران، 2019) بود. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و پرسشنامه تواناییهای شناختی (نجاتی، 1392) بود که در سه مرحله تکمیل شد. نتایج با آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و به کمک نرمافزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شد. یافتههای این پژوهش نشان داد که رواندرمانی کمککننده به روانگردانی ذهن میتواند به بهبود کیفیت خواب و ارتقاء تواناییهای شناختی در مصرفکنندگان مزمن کانابیس کمک کند. این مداخله به عنوان روشی مؤثر در فرآیند درمان اعتیاد به کانابیس قابل توصیه است.
روانشناسی
ثریا علیپور؛ آذر کیامرثی؛ سامره اسدی مجره؛ بهمن اکبری
چکیده
هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی درمان ترکیبی شناختی-رفتاری و نوروفیدبک برکاهش عود در سوءمصرفکنندگان مواد محرک دارای نشانههای افسردگی است. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و دوره پیگیری دو ماهه انجام شد. تمامی مردان سوءمصرف کننده مواد مراجعه کننده به مرکز درمان سوءمصرف مواد سپاهان منطقه 1 شهر تهران ...
بیشتر
هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی درمان ترکیبی شناختی-رفتاری و نوروفیدبک برکاهش عود در سوءمصرفکنندگان مواد محرک دارای نشانههای افسردگی است. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و دوره پیگیری دو ماهه انجام شد. تمامی مردان سوءمصرف کننده مواد مراجعه کننده به مرکز درمان سوءمصرف مواد سپاهان منطقه 1 شهر تهران در سال 1402 جمعیت آماری پژوهش را تشکیل دادند. با روش نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف از بین سوءمصرفکنندگان مواد دارای معیارهای ورود به پژوهش تعداد 36 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی سازی در 2 گروه 18 نفری (گروه درمان ترکیبی در سوءمصرفکنندگان مواد محرک، گروه کنترل در سوءمصرفکنندگان مواد محرک) جایگزین شدند. گردآوری داده ها با چک لیست اطلاعات دموگرافیک-فرم محققساخته، پرسشنامه تجدیدنظر شده افسردگی و پرسشنامه خطر عود مصرف مواد انجام شد. تحلیل دادهها با روشهای آماری، آزمون پیش فرضهای آمار پارامتریک و آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر با نرمافزار آماری Spss-v26 انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد درمان ترکیبی در آزمودنیهای گروه آزمایش دو گروه سوءمصرفکننده مواد محرک بر کاهش میزان عود مصرف و ابعاد آن (قصد مصرف، مشکلات هیجانی، اجبار در مصرف، فقدان کنترل و انتظار مثبت از مصرف مواد) اثربخش است (05/0>P). نتیجهگیری: این مطالعه بیش از پیش نقش سازه های روانی-رفتاری را در مبتلایان به سوءمصرف مواد روشن ساخته و لزوم استفاده از رویکردهای درمانی ترکیبی (شناختی-رفتاری و نوروفیدبک) را بهمنظور تعدیل علائم در مبتلایان به سوءمصرف مواد آشکار میسازد.
روانشناسی
سهیلا سروش نیا؛ احمد علیپور؛ عیسی جعفری؛ حسین زارع
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و تحریک فراجمجمهای مغز با جریان مستقیم بر استرس ادراک شده و اضطراب زنان مبتلا به اختلال پرخوری بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به اختلال پرخوری مراجعه ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و تحریک فراجمجمهای مغز با جریان مستقیم بر استرس ادراک شده و اضطراب زنان مبتلا به اختلال پرخوری بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به اختلال پرخوری مراجعه کننده به مراکز تغذیه در بهار 1402 شهر کرج بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش(هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروههای آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقهای درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و 8 جلسه 60 دقیقهای تحریک فراجمجمهای مغز با جریان مستقیم قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس شدت پرخوری(BES) گورمالی و همکاران (1982)، مقیاس استرس ادراک شده(PSC) کوهن و همکاران(1983) و سیاهه اضطراب بِک(BDI-II) بک و همکاران(1988) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 28 در دو بخش توصیفی و استنباطی(تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش استرس ادراک شده و اضطراب داشته است(05/0>P).