عصب روانشناسی
محدثه فلاح زاده ابرقویی؛ فرنگیس دمهری؛ محسن سعیدمنش
چکیده
زمینه و هدف: کودکان دارای تاخیر تحول زبان در مقایسه با همتایان سنی خود، تواناییهای زبانی پایینتر از سطح مورد انتظار نشان میدهند و مشکلاتی را در زندگی روزمره خود دارند. لذا هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامهی عصبروانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیمهیجان بر تنظیم هیجان، عزتنفس و عملکرد زبان در کودکان دارای تاخیر تحول زبان ...
بیشتر
زمینه و هدف: کودکان دارای تاخیر تحول زبان در مقایسه با همتایان سنی خود، تواناییهای زبانی پایینتر از سطح مورد انتظار نشان میدهند و مشکلاتی را در زندگی روزمره خود دارند. لذا هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامهی عصبروانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیمهیجان بر تنظیم هیجان، عزتنفس و عملکرد زبان در کودکان دارای تاخیر تحول زبان بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 30 کودک 4تا8 سال دارای تاخیر تحول زبان شهرستان یزد به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار جمع آوری دادهها مقیاس تنظیم هیجان شیلدز و چیکتی (1995)، پرسشنامه عزت نفس عزیزی مقدم (1386) و آزمون سنجش رشد نیوشا(ملایری و همکاران، 1387) بود. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوریانس چند متغیره و تک متغیره با نرم افزارSPSS-26 انجام گرفت. یافتهها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که برنامه ی عصب روانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیم هیجان بر تنظیم هیجان (50.137f=)، عزت نفس(76.701f=)و عملکرد زبان (111.93f=) بگونهای معنادار اثربخش بوده است(05/0> P). نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی نشان داد که برنامه ی عصب روانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیم هیجان بر تنظیم هیجان، عزت نفس و عملکرد زبان در کودکان دارای تاخیر تحول زبان موثر می باشد و قابلیت ارتقاء عملکرد زبان و مدیریت هیجانات و خودپنداره را در گروه مورد مطالعه دارا میباشد.
آرش جلوداری؛ فاطمه سادات مرعشیان
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان غیرفعالسازی ذهنیت (MDT) در بهبود مهارتهای ارتباطی و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خود مختار نوع ۲ (HSAN2) بود. روش: طرح پژوهش حاضر، طرح شبه آزمایشی تک موردی با طرح خط پایه ی چندگانه بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل 50 بیمار دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان غیرفعالسازی ذهنیت (MDT) در بهبود مهارتهای ارتباطی و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خود مختار نوع ۲ (HSAN2) بود. روش: طرح پژوهش حاضر، طرح شبه آزمایشی تک موردی با طرح خط پایه ی چندگانه بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل 50 بیمار دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع 2 در سطح جهان بود. نمونهی آماری این پژوهش شامل 2 نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند یک نفر از ایران و یک نفر از کانادا با ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به پرسشنامهی مهارتهای میانفردی (ICSQ) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (RSES) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از معناداری بالینی، ترسیم دیداری، بهبود تشخیصی و شاخصهای ششگانه کارایی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس نتایج، درصد بهبودی کلی پس از درمان برای مهارتهای ارتباطی 65/52 و برای عزت نفس 57/53 بود. نتیجه گیری: براساس نتایج میتوان نتیجه گرفت که درمان غیرفعالسازی ذهنیت با شناسایی باورهای هستهای ناسازگار و جایگزین ساختن آنها با جایگزینهای سازنده از راه فرآیند اعتباردهی، شفافسازی و مسیردهی مجدد به طور معناداری در بهبود مهارت ارتباطی و عزت نفس بیماران دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع 2 (HSAN2) موثر بود.