رومینا منانی؛ احمد عابدی؛ فریبرز درتاج؛ نورعلی فرخی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیده کمآموزی دانشآموزان تیزهوش در حیطه ریاضی و مقایسه نیمرخ مهارتهای عصب روانشناختی این دانشآموزان در گروههایی با سطوح مختلف پیشرفت انجام شد. روش: روش این پژوهش علی - مقایسهای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان مدارس استعدادهای درخشان مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. بدین ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیده کمآموزی دانشآموزان تیزهوش در حیطه ریاضی و مقایسه نیمرخ مهارتهای عصب روانشناختی این دانشآموزان در گروههایی با سطوح مختلف پیشرفت انجام شد. روش: روش این پژوهش علی - مقایسهای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان مدارس استعدادهای درخشان مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 36 نفر دانشآموز دختر و پسر انتخاب شدند و از نظر مهارتهای عصب روانشناختی مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری دادهها از آزمونهای آنلاین دسته بندی کارت ویسکانسین، آزمون تکلیف بلوکهای کرسی و آزمون تکلیف زمان واکنش دیاری-لیوالد استفاده شد. دادهها با روش تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافتهها:نتایج پژوهش حاکی از تفاوت معنادار مهارتهای عصب روانشناختی بین گروهها در متغیرهای حافظه فعال دیداری - فضایی، تکلیف زمان واکنش انتخابی و کارکردهای اجرایی بود.نتیجه گیری:با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت دانشآموزان تیزهوش کمآموز نسبت به دانشآموزان تیزهوش با پیشرفت مورد انتظار، نارساییهای مهارتهای عصب روانشناختی بیشتری را تجربه میکنند. بنابراین، در کنار توجه به عوامل شخصیتی و محیطی، ارزیابی مهارتهای عصب روانشناختی و کاربست رویکردهای مداخلهای عصب روانشناختی متناسب جهت پیشگیری از بروز کمآموزی در تیزهوشان پیشنهاد میگردد.
الناز موسی نژاد جدی؛ مجید محمود علیلو؛ محمدعلی نظری
دوره 2، شماره 6 ، آذر 1395، ، صفحه 61-76
چکیده
مقدمه: متغیرهای شناختی همبستههای مهم اختلال نارساخوانی هستند. پژوهشهای مختلف نشان میدهند که این متغیرها در کودکان نارساخوان دچار نقص هستند. همچنین مطالعات عصبشناختی بدکارکردی ارتباط پیشانی ـ گیجگاهی ـ پسسری را بهعنوان مبنای عصبی این اختلال مطرح کردهاند. نوروفیدبک با تغییر ارتباط کارکردی یا همنوسانی این مناطق ...
بیشتر
مقدمه: متغیرهای شناختی همبستههای مهم اختلال نارساخوانی هستند. پژوهشهای مختلف نشان میدهند که این متغیرها در کودکان نارساخوان دچار نقص هستند. همچنین مطالعات عصبشناختی بدکارکردی ارتباط پیشانی ـ گیجگاهی ـ پسسری را بهعنوان مبنای عصبی این اختلال مطرح کردهاند. نوروفیدبک با تغییر ارتباط کارکردی یا همنوسانی این مناطق مغزی میتواند در بهبود کارکردهای شناختی این کودکان مؤثر باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اصلاح همنوسانی مغزی از طریق نوروفیدبک بر بهبود آگاهی واجشناختی و حافظه فعال در کودکان نارساخوان انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع تک آزمودنی پلکانی با خط پایه چندگانه بود که در آن چهار کودک مبتلا به نارساخوانی 20 جلسه 30 دقیقهای درمان نوروفیدبک دریافت کردند. یافتهها: بررسی نتایج پژوهش نشان داد که در نمرات آگاهی واجشناختی و حافظه فعال آزمودنیها بهبودی ایجاد شده است. همچنین مقادیر همنوسانی بعد از اتمام درمان به سمت مقادیر نرمال تغییر پیدا کرد. نتیجهگیری: این تغییرات نشان میدهد که نارساخوانی میتواند بهعنوان یک اختلال در ارتباط کارکردی مناطق مختلف مغزی مطرح باشد و اصلاح همنوسانی از طریق نوروفیدبک میتواند به اصلاح این آشفتگی کمک کند.
نرجس یاوری؛ معصومه شجاعی؛ افخم دانشفر
دوره 4، شماره 12 ، خرداد 1397، ، صفحه 61-76
چکیده
بررسی ارتباط فعالیت نورونهای آینهای و EMGدر بازخورد ویدیویی مقایسه اجتماعی پات گلف در دختران جوان بود. روش: 18 نفر از دختران غیر ورزشکار دانشگاه تصادفی در3 گروه بازخورد ویدیویی مقایسه اجتماعی مثبت، منفی، و واقعی قرار گرفتند. در روز اول، آموزش ضربه پات گلف و یک دسته 6 کوششی به عنوان پیش آزمون، روز دوم 60 ضربه با 5 دقیقه استراحت بین ...
بیشتر
بررسی ارتباط فعالیت نورونهای آینهای و EMGدر بازخورد ویدیویی مقایسه اجتماعی پات گلف در دختران جوان بود. روش: 18 نفر از دختران غیر ورزشکار دانشگاه تصادفی در3 گروه بازخورد ویدیویی مقایسه اجتماعی مثبت، منفی، و واقعی قرار گرفتند. در روز اول، آموزش ضربه پات گلف و یک دسته 6 کوششی به عنوان پیش آزمون، روز دوم 60 ضربه با 5 دقیقه استراحت بین دسته کوشش ها ودریافت بازخورد ویدئویی متناسب با گروه خود پس از هر دسته کوشش به عنوان جلسه اکتساب و در روز سوم 6 کوشش به عنوان آزمون یادداری انجام شد. اطلاعات با استفاده از EEG و EMG، در سه شرایط پایه، اجرا و مشاهده ثبت گردید. در دسته کوشش آخر دوره اکتساب، میزان فعالیت الکتریکی عضله و مغز در شرایط پایه و مشاهده فیلمهای بازخورد، و در حین اجرای ضربه ثبت شد. برای تحلیل از همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط بین فعالیت الکتریکی مغز و عضله استفاده شد (کمتر از 05/0). یافتهها و نتیجهگیری: نتایج نشان داد بین فعالیت الکتریکی عضله و نورونهای آینهای در حین اجرا ارتباط مثبت معنی داری وجود داشت.
حسین زارع؛ رقیه محمدی قرهقوزلو
دوره 2، شماره 7 ، اسفند 1395، ، صفحه 63-78
چکیده
مقدمه: با توجه به اینکه مغز و ناحیه پیشانی و بخصوص قشر پره فرونتال در تصمیمگیری نقش پراهمیتی دارند و از طرفی، نقص در کارکرد ناحیه پیشانی در الکسی تایمیا نیز مطرح شده است، تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط سبکهای تصمیمگیری با الکسی تایمیا انجام یافت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی ـ همبستگی است که در آن، 257 دانشجو (114 مرد و 143 زن) به ...
بیشتر
مقدمه: با توجه به اینکه مغز و ناحیه پیشانی و بخصوص قشر پره فرونتال در تصمیمگیری نقش پراهمیتی دارند و از طرفی، نقص در کارکرد ناحیه پیشانی در الکسی تایمیا نیز مطرح شده است، تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط سبکهای تصمیمگیری با الکسی تایمیا انجام یافت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی ـ همبستگی است که در آن، 257 دانشجو (114 مرد و 143 زن) به روش تصادفی چندمرحلهای از دانشگاههای پیام نور مراکز بناب و تبریز انتخاب شدند و دو پرسشنامه سبکهای تصمیمگیری اسکات و بروس (1995) و الکسی تایمیا تورنتو ـ20، در مورد آنها اجرا شد. دادهها از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی و چندگانه تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها: نتایج بهدستآمده نقش پیشبینیکنندگی الکسی تایمیا در تبیین سبکهای تصمیمگیری عقلایی، اجتنابی و شهودی را تأیید کرد. بهگونهای که پیشبینی شد با افزایش الکسی تایمیا، سبک تصمیمگیری عقلایی افزایش و سبک تصمیمگیری اجتنابی و شهودی کاهش یابد. همچنین از بین سه عامل الکسی تایمیا، تنها عامل مؤثر بر سبک تصمیمگیری عقلایی، تفکر عینی و تنها عامل مؤثر بر سبک تصمیمگیری اجتنابی و شهودی، دشواری در تشخیص احساسات، شناسایی شد. نتیجهگیری: به نظر میرسد در اساس زیستی تصمیمگیری و الکسی تایمیا، اشتراکاتی وجود داشته باشد. این نقص بهاحتمالزیاد در کارکرد قشر پره فرونتال که در تصمیمگیری اخلاقی فعال میشود و نقص در تبادل اطلاعات از قسمت راست به قسمت چپ آن، رخ میدهد.
شیرین خسروی؛ سید عباس حقایق
دوره 3، شماره 8 ، خرداد 1396، ، صفحه 69-84
چکیده
مقدمه: نظریه زیستی سیستمهای فعالساز رفتاری گری، یکی از نظریههای مهم در حیطه تبیین تفاوتهای فردی است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه فعالیت سیستمهای مغزی ـ رفتاری بین ورزشکاران رشتههای انفرادی و گروهی بود. روش: طرح پژوهش حاضر به لحاظ نوع طرح، از نوع پژوهشهای مقایسهای و جامعه آماری آن را، ورزشکاران رشتههای ...
بیشتر
مقدمه: نظریه زیستی سیستمهای فعالساز رفتاری گری، یکی از نظریههای مهم در حیطه تبیین تفاوتهای فردی است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه فعالیت سیستمهای مغزی ـ رفتاری بین ورزشکاران رشتههای انفرادی و گروهی بود. روش: طرح پژوهش حاضر به لحاظ نوع طرح، از نوع پژوهشهای مقایسهای و جامعه آماری آن را، ورزشکاران رشتههای ورزشی اصفهان و شهرکرد تشکیل میدادند که بهطور حرفهای در سال 1394 در حال فعالیت بودند. نمونههای موردنظر در این پژوهش 120 نفر، شامل چهار گروه سینفری از ورزشکاران رشتههای ورزشی انفرادی (بدنسازی و دوچرخهسواری) و گروهی (ایروبیک و فوتبال) بودند که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه شخصیتی گری ـ ویلسون بود که توسط شرکتکنندگان تکمیل شد. دادهها با استفاده از نرمافزار «اس پی اس اس» و تحلیل کوواریانس (به دلیل تفاوت معنادار متغیرهای جمعیت شناختی بین دو گروه) تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد از بین شش مؤلفه پرسشنامه شخصیتی گری ـ ویلسون، در مؤلفه رویآوری بین ورزشکاران رشتههای انفرادی و گروهی تفاوت معناداری وجود دارد. در مورد سایر متغیرهای پژوهش، تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجهگیری: از این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که مؤلفه روی آورد سیستم مغزی ـ رفتاری (که به معنی جستجوی فعالانه تقویتکنندههای مثبت است) ممکن است در انتخاب رشتههای ورزشی انفرادی و گروهی نقش داشته باشد.
سمانه جاسبی؛ علیرضا پیر خائفی
چکیده
هدف: هدف از مطالعهی حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی بیماران اسکیزوفرنیا و وسواس با افراد عادی بود. روش: پژوهش در قالب یک مطالعه علیمقایسهای اجرا گردید. نمونه پژوهش شامل 32 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی، 31 بیمار مبتلا به اختلال وسواس بود که به شکل هدفمند از بین بیماران بیمارستان شهید لواسانی و 30 فرد عادی برای مقایسه انتخاب شدند. از آزمونهای ...
بیشتر
هدف: هدف از مطالعهی حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی بیماران اسکیزوفرنیا و وسواس با افراد عادی بود. روش: پژوهش در قالب یک مطالعه علیمقایسهای اجرا گردید. نمونه پژوهش شامل 32 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی، 31 بیمار مبتلا به اختلال وسواس بود که به شکل هدفمند از بین بیماران بیمارستان شهید لواسانی و 30 فرد عادی برای مقایسه انتخاب شدند. از آزمونهای کامپیوتری استروپ، آزمون انبک، و آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین برای جمعآوری دادههای پژوهش استفاده و سپس دادهها با روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که در بخش توجه انتخابی و در تعداد پاسخهای درست تفاوت سه گروه معنادار بود، به گونهای که گروه عادی نمرات بالاتری از دو گروه دیگر داشتند و گروه مبتلا به اختلال وسواس نمرات بالاتری از گروه اسکیزوفرنی به دست آوردند. در بخش توجه انتقالی نیز نتایج نشان داد که در طبقات تشکیلشده و تعداد پاسخهای درست، گروه عادی نسبت به دو گروه بیمار و نیز گروه مبتلا به وسواس در مقایسه با گروه اسکیزوفرنی نمرات بالاتری به دست آوردند. این در حالی بود که در زیرمقیاس درجاماندگی، نمره بیماران اسکیزوفرنیا از بیماران وسواسی و افراد عادی بالاتر بود. اما در نتایج مربوط به حافظهی کاری، تفاوت بین سه گروه معنادار نبود. نتیجهگیری: نتایج نشاندهنده نقص توجه بالاتر در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و وسواسی نسبت به گروه عادی است. همچنین، افراد اسکیزوفرنیا عملکرد ضعیفتری از بیماران وسواسی در توجه انتخابی و انتقالی داشتند.
نصرت اسکندری اصل؛ صالحه پیریایی
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف نشان دادن تأثیر آموزش شناختی جبران و ترمیم بر مبنای ارزیابی عصب روانشناختی کارکردهای اجرایی نوجوانان صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آموزن پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. نمونه مورد بررسی در مطالعه حاضر 31 نوجوان دانش آموز بوده است که به طور تصادفی ...
بیشتر
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف نشان دادن تأثیر آموزش شناختی جبران و ترمیم بر مبنای ارزیابی عصب روانشناختی کارکردهای اجرایی نوجوانان صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آموزن پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. نمونه مورد بررسی در مطالعه حاضر 31 نوجوان دانش آموز بوده است که به طور تصادفی در سه گروه آزمایش جبران، ترمیم و گروه کنترل قرار گرفتند. افراد هر دو گروه آزمایش جبران و ترمیم، هر کدام در طول شش هفته در آموزش شناختی شرکت کردند. به منظور ارزیابی عصب روانشناختی کارکردهای اجرایی، افراد هر سه گروه با استفاده از بسته ارزیابی شناختی قلم و کاغذی فارسی (PCAP) قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های این پژوهش با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که حافظه کاری، انعطاف پذیری و کنترل مهاری دو گروه جبران و ترمیم در مقایسه با گروه کنترل بعد از جلسات آموزش شناختی بهبود یافته است. نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که آموزش شناختی جبران و ترمیم موجب ارتقاء کارکردهای اجرایی نوجوانان شده است.
مسعود باقری؛ فرزانه پولادی؛ فهیمه سعادت
چکیده
مقدمه:عملکرد اجرایی،یک سیستم چند بعدی همراه با پردازشهای چندگانه است که در بیماران دوقطبی،صدمه دیده است، لذا هدف از مطالعه حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی بیماران دوقطبی نوع I که به مدت 5 سال تحت درمان توانبخشی قرار داشتند و افراد بهنجار است.روش:پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای است که روی دو گروه 30 نفره از بیماران مبتلا به اختلال ...
بیشتر
مقدمه:عملکرد اجرایی،یک سیستم چند بعدی همراه با پردازشهای چندگانه است که در بیماران دوقطبی،صدمه دیده است، لذا هدف از مطالعه حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی بیماران دوقطبی نوع I که به مدت 5 سال تحت درمان توانبخشی قرار داشتند و افراد بهنجار است.روش:پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای است که روی دو گروه 30 نفره از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک که از سال 91 تحت درمان توانبخشی بودند و یک گروه از افراد بهنجار که با بیماران دوقطبی همتاسازی شدند، انجام شد. ابزارهای مورد مطالعه نسخه کامپیوتری آزمون ویسکانسین و برج لندن بود. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری مانوا مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها:نتایج نشان داد بین دو گروه در کارکردهای اجرایی تفاوت معناداری وجود دارد(88/0=partial h2 و00/0< P و 66/20=(21و8)F).نتیجه گیری:بر اساس نتایج بهدست آمدهبا وجود آنکه بیماران دوره های درمانی متعدد توانبخشی را در طول چندین سال گذرانده اند اما صدمات شناختی آنها همچنان پایدار بوده است.
محمد اورکی؛ سپیده شاهمرادی؛ مهدیه رحمانیان
دوره 1، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 77-87
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی نوروفیدبک و درمان ترکیبی نوروبیوفیدبک بر کاهش علائم اختلال وسواس فکری ـ عملی صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون بود و با حجم نمونه 12 نفر که در 3 گروه به شیوه تصادفی جایگزین شدند، صورت گرفت. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه 30 سؤالی مادزلی بود. ابتدا از آزمودنیها ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی نوروفیدبک و درمان ترکیبی نوروبیوفیدبک بر کاهش علائم اختلال وسواس فکری ـ عملی صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون بود و با حجم نمونه 12 نفر که در 3 گروه به شیوه تصادفی جایگزین شدند، صورت گرفت. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه 30 سؤالی مادزلی بود. ابتدا از آزمودنیها پیشآزمون گرفته شد، سپس آنها به 3 گروه نوروفیدبک، نوروبیوفیدبک (که درمان ترکیبی دریافت کردند) و گروه دارودرمانی تقسیم شدند. گروههای نوروفیدبک و درمان ترکیبی به مدت 10 هفته، 30 جلسه درمان دریافت کردند (گروه دارودرمانی تنها دارو مصرف نمودند). سپس پسآزمون از همه گروهها گرفته شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد که درمان اختلال وسواس با نوروفیدبک، در مقایسه با روش دارودرمانی، منجر به کاهش معنادار )01/0 ( p< در علائم وسواس فکری-عملی میشود. همچنین، انجام نوروبیوفیدبک منجر به کاهش معنادار )004/0 p
الهام موسوی؛ حسین زارع؛ احمد علیپور؛ غلامرضا صرامی فروشانی
چکیده
مقدمه: کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی هستند که سایر فعالیتهای شناختی مغز را هدایت میکنند. کارکردهای اجرایی به فرد در انجام تکالیف یادگیری و کنشهای هوشی کمک میکند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کارکردهای اجرایی بر ارتقا عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروطی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- ...
بیشتر
مقدمه: کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی هستند که سایر فعالیتهای شناختی مغز را هدایت میکنند. کارکردهای اجرایی به فرد در انجام تکالیف یادگیری و کنشهای هوشی کمک میکند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کارکردهای اجرایی بر ارتقا عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروطی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مشروطی دانشگاه رازی کرمانشاه بود که به روش نمونهگیری تصادفی ساده، نمونهای به حجم 40 نفر انتخاب شد. سپس افراد با روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. از معدل ترم گذشته بهعنوان پیشآزمون و از معدل ترم جاری بهعنوان پسآزمون استفاده شد. گروه آزمایش مورد مداخله توانبخشی شناختی توسط نرمافزار کاپیتان لاگ (10 جلسه و هفتهای 2 جلسه) قرار گرفت و گروه گواه در این مدت مداخلهای دریافت نکرد. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافتهها: نتایج دادهها نشان میدهد که بین دو گروه بعد از تمرینات توانبخشی شناختی، در نمرهی معدل تفاوت (01/0) معنادار بود. نتیجهگیری: همچنین میتوان نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی کارکردهای اجرایی بر ارتقا عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروطی مؤثر است.
عصب روانشناسی
مهرک رضایی؛ تورج هاشمی؛ لیلا شاطری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود زمان واکنش، برنامهریزی و بازداری از پاسخ در بیماران دوقطبی صورت گرفت. این پژوهش باتوجه به هدف، کاربردی و با توجه به شیوه جمعآوری دادهها از نوع طرحهای نیمهآزمایشی با پیشآزمون -پسآزمون و گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مراجعهکننده ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود زمان واکنش، برنامهریزی و بازداری از پاسخ در بیماران دوقطبی صورت گرفت. این پژوهش باتوجه به هدف، کاربردی و با توجه به شیوه جمعآوری دادهها از نوع طرحهای نیمهآزمایشی با پیشآزمون -پسآزمون و گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مراجعهکننده بـه متخصصان روانپزشکی، درمانگاهها و مراکز تخصصی خدمات روانپزشکی شهر تبریز در سال 1401 (مهرماه تا اسفندماه) بود که از این جامعه، نمونهای به تعداد 40 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفر در هر گروه) به تصادف جایگزین شدند. جهت اندازه-گیری متغیرها، از مقیاس سنجش مانیای یانگ، آزمون دیداری عملکرد پیوسته (CPT-V)، دستگاه کرونسکوپ (زمان واکنش)، آزمون برج لندن استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 6 جلسه، فنون توانبخشی شناختی را دریافت نمود و برای گروه کنترل هیچ مداخلهای اعمال نشد. در نهایت، مرحله پسآزمون به مرحله اجرا گذارده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که توانبخشی شناختی بر بهبود زمان واکنش، برنامهریزی و بازداری از پاسخ در بیماران دوقطبی اثربخش است. مبتنی بر یافتهها میتوان بیان داشت که در بهبود تواناییهای شناختی بیماران دوقطبی، به کارگیری مداخلات توانبخشی میتواند زمینهساز شرایط مساعد برای سایر مداخلات درمانی باشد.
عصب روانشناسی
روح الله شهابی؛ مسعود نصرت آبادی؛ فاطمه شیرین
چکیده
تحول سریع پیوندهای عصبی در کودکیِ اولیه، این دوره از زندگی را تبدیل به یک دورۀ طلایی برای آموزش شناختی کرده است. مادر از کانال داربست والدینی میتواند سهم مهمی در این آموزش شناختی داشته باشد. با چنین نگاهی، هدف از پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی یک بستۀ آموزشی مبتنی بر داربست مادری برای ارتقای توجه اجرایی در کودکان پیشدبستانی بوده ...
بیشتر
تحول سریع پیوندهای عصبی در کودکیِ اولیه، این دوره از زندگی را تبدیل به یک دورۀ طلایی برای آموزش شناختی کرده است. مادر از کانال داربست والدینی میتواند سهم مهمی در این آموزش شناختی داشته باشد. با چنین نگاهی، هدف از پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی یک بستۀ آموزشی مبتنی بر داربست مادری برای ارتقای توجه اجرایی در کودکان پیشدبستانی بوده است. مطالعه در سه فاز انجام شد. در فاز اول، با مرور پژوهشهای گذشته، مؤلفههای داربست والدینیِ مرتبط با کارکردهای اجرایی شناسایی شدند. در فاز دوم به روش تحلیل اَسنادی و با ادغام مؤلفههای داربست والدینی احصاء شده از قبل، بستۀ آموزشی ارتقای کارکردهای اجرایی ساخته شد. در فاز سوم، بسته آموزشی تدوینشده، اعتباریابی شد. در این گام، مطالعه به روش نیمه تجربی انجام شد و طرح پژوهش، تکگروهی بوده است. شرکتکنندگان شامل 16 مادر دارای فرزند 5/3 تا 5 ساله بودند که داوطلبانه همراه با کودکان خود در دوره شرکت کرده بودند. ابزارهای اندازهگیری عبارت بودهاند از تکلیف استروپ روز و شب (گرشتات و همکاران، 1994)، تکلیف انتخاب منعطف آیتم (ژاک و زلازو، 2001) و تکلیف فراخنای ارقام (وکسلر، 2003). نتایج نشان داد این بسته آموزشی بر ارتقای ابعاد سهگانه کارکردهای اجرایی اثربخش بوده و این اثربخشی در طول زمان نیز حفظ شده است. بر اساس این مطالعه، مادر میتواند فهم دقیقتری از تحول شناختی فرزند خود بهدست بیاورد و ضمن آگاهی از نقش خود در این تحول، با انجام بازیها و فعالیتهای مشمول در این بسته به رشد شناختی فرزند خود کمک کند.
محمد اورکی؛ احمد علیپور؛ سهیلا دهخدایی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمهآزمایشی با طرح بین- درون آزمودنیهای آمیخته است که با هدف تعیین اثربخشی تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با نوروفیدبک، بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده در افراد مبتلا به دیابت تیپ II انجام گرفت. روش: نمونه پژوهش، شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II بود که به صورت ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمهآزمایشی با طرح بین- درون آزمودنیهای آمیخته است که با هدف تعیین اثربخشی تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با نوروفیدبک، بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده در افراد مبتلا به دیابت تیپ II انجام گرفت. روش: نمونه پژوهش، شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II بود که به صورت هدفمند از بین بیماران مراجعهکننده به آزمایشگاه های شهرستان ماهشهر انتخاب شدند. این بیماران، پس از همتاسازی، به روش تصادفی در 3 گروه 15 نفره جایگزین شدند و گروههای آزمایش در 8 جلسه درمان روانشناختی و 10 جلسه آموزش نوروفیدبک به صورت انفرادی، مداخلات مربوط به گروه خود را اخذ نمودند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 2 ماهه، با پرسشنامه حساسیت اضطرابی فلوید و همکاران (2005)، و مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، انجام یافت. یافته ها: طبق نتایج تحلیل SPANOVA، هر دو مداخله ACT + نوروفیدبک، و MBSR + نوروفیدبک، برای کاهش حساسیت اضطرابی و استرس ادراکشده، در مراحل پسآزمون و پیگیری مؤثر بودند. اما در حالیکه اثربخشی هر دو مداخله برای کاهش حساسیت اضطرابی یکسان بود، برای استرس ادراک شده، اثر مداخله MBSR+نوروفیدبک، چه در مرحله پسآزمون و چه در مرحله پیگیری، بطور معناداری بیشتر از اثر ACT+نوروفیدبک بود.
فریبا جزینی؛ محمود شیخ
چکیده
مطالعه حاضر با هدف اثر تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای (tDCS) قشر بینایی بر اکتساب و ماندگاری عملکرد حرکتی و حافظه کاری کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت. در این مطالعه نیمهتجربی، با طرح تحقیق پیشآزمون- پسآزمون و دوره پیگیری 1 و 42 روزه، 24 کودک دارای اختلال هماهنگی رشدی بهصورت در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف اثر تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای (tDCS) قشر بینایی بر اکتساب و ماندگاری عملکرد حرکتی و حافظه کاری کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت. در این مطالعه نیمهتجربی، با طرح تحقیق پیشآزمون- پسآزمون و دوره پیگیری 1 و 42 روزه، 24 کودک دارای اختلال هماهنگی رشدی بهصورت در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در 2 گروه 12 نفری تمرینات tDCS ناحیه بینایی و تحریک ساختگی قرار گرفتند. شرکتکنندگان در پیشآزمون، به اجرای 3 آزمون حافظه کاری و 10 مهارت پرتاب کردن و گرفتن پرداختند. مرحله مداخله در 5 روز متوالی انجام گرفت که در هر روز، ابتدا تحریک الکتریکی مغز از قشر بینایی (آند Oz و کاتد Cz) و تحریک ساختگی انجام میگرفت و سپس شرکتکنندگان به اجرای 3 آزمون حافظه کاری و 10 مهارت پرتاب کردن و گرفتن میپرداختند. در آخرین جلسه، پسآزمون اجرا گردید. 1 روز و 42 روز بعد از مرحله پسآزمون، به ترتیب مرحله پیگیری کوتاهمدت و بلندمدت انجام گرفت. دادهها به روش تحلیل واریانس مرکب تحلیل شد. نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی فراجمجمهای قشر بینایی، باعث بهبود معنیدار حافظه کاری و عملکرد حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی گردید. دیگر نتایج، حاکی از ماندگاری حافظه کاری و عملکرد حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی در آزمونهای پیگیری کوتاهمدت و بلندمدت بود. بهطور کلی، نتایج مطالعه حاضر بر اثربخشی تمرینات tDCS ناحیه بینایی، بر عملکرد و حافظه کاری کودکان اختلال هماهنگی رشدی تأکید دارد.
شاهرخ مکوند حسینی؛ محمود نجفی؛ رضا خالقی
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1396، ، صفحه 63-80
چکیده
مقدمه: این پژوهش جهت بررسی روابط همبستگی بین میزان حساسیت سه سیستم مغزی ـ رفتاری با شدت اضطراب اجتماعی، بررسی رابطه میزان عاطفه مثبت و منفی به عنوان واسطه، و اینکه این عوامل در پیشبینی شدت اضطراب اجتماعی چقدر نقش دارند انجام شده است. روش: طرح این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است و از مسیریابی نیز برای بررسی روابط همبستگی بین متغیرها ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش جهت بررسی روابط همبستگی بین میزان حساسیت سه سیستم مغزی ـ رفتاری با شدت اضطراب اجتماعی، بررسی رابطه میزان عاطفه مثبت و منفی به عنوان واسطه، و اینکه این عوامل در پیشبینی شدت اضطراب اجتماعی چقدر نقش دارند انجام شده است. روش: طرح این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است و از مسیریابی نیز برای بررسی روابط همبستگی بین متغیرها استفاده گردید. تعداد 409 نفر دانشجو، از دانشکدههای دانشگاه فردوسی مشهد با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و سه پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانُور و همکاران، 2000)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی پاناس (واتسون و همکاران، 1988) و مقیاس سیستمهای مغزی ـ رفتاری (کاروِر و وایت، 1994) را بهصورت خودگزارشی پاسخ دادند. دادهها با استفاده از مدل ساختاری و با نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرارگرفتند. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری بهصورت مستقیم با اضطراب اجتماعی رابطه معنادار دارد، همچنین بهصورت غیرمستقیم از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. این سیستم با عاطفه مثبت، رابطه منفی و معنیدار دارد. سیستم رویآوری رفتاری نیز بهطور غیرمستقیم و از طریق عاطفه مثبت میتواند بر اضطراب اجتماعی اثرگذار باشد. همچنین سیستم جنگ/گریز/بهت از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. عاطفه مثبت و عاطفه منفی نیز هر دو با اضطراب اجتماعی رابطه معنیدار دارند. نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، سیستمهای مغزی رفتاری با اضطراب اجتماعی رابطه دارند. از طرف دیگر تغییرات سطح عاطفه مثبت و منفی، میتوانند در پیشبینی اضطراب اجتماعی موثر باشند.
ساناز الهی نژاد؛ شاهرخ مکوند حسینی؛ پرویز صباحی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی دو روش درمانی واقعیت درمانی و نوروفیدبک بر بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه انجام گرفت. روش: در طرحی نیمه آزمایشی تعداد 45 بیمار سرطان سینه با شیوه نمونه گیری در دسترس در سال 1398 از شهر آمل انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه مساوی تقسیم شدند. رضایت آگاهانه از بیماران اخذ ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی دو روش درمانی واقعیت درمانی و نوروفیدبک بر بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه انجام گرفت. روش: در طرحی نیمه آزمایشی تعداد 45 بیمار سرطان سینه با شیوه نمونه گیری در دسترس در سال 1398 از شهر آمل انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه مساوی تقسیم شدند. رضایت آگاهانه از بیماران اخذ شد و معیارهای ورود و خروج کنترل شدند. پرسشنامه کیفیت زندگی عمومی بیماران سرطانی و پرسشنامه کیفیت زندگی اختصاصی سرطان سینه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه توسط همه آزمودنی ها تکمیل شدند. دو گروه اول و دوم به طور مجزا به ترتیب واقعیت درمانی و نوروفیدبک دریافت کردند، درحالی که گروه سوم در لیست انتظار ماند و درمانی دریافت نکرد. دادههای پژوهش بهوسیله آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافتهها: تفاوت های معناداری میان میانگین گروه های آزمایش و گروه لیست انتظار در متغیرهای کیفیت زندگی مشاهده شد(P
تینا تکبیری اسکویی؛ یزدان موحدی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه رنگ قرمز و آبی در فرکانسهای مغزی دانشآموزان ابتدایی انجام شد. مطالعه حاضر از نوع علّی- مقایسهای بود. جامعهی آماری پژوهش حاضر، کلیّهی دانشآموزان مقاطع ابتدایی ناحیه 4 تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بود. ابتدا با استفاده از اعلام فراخوان، سالم بودن هر یک از افراد از نظر فیزیکی و روانی مورد تایید قرار گرفت. ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه رنگ قرمز و آبی در فرکانسهای مغزی دانشآموزان ابتدایی انجام شد. مطالعه حاضر از نوع علّی- مقایسهای بود. جامعهی آماری پژوهش حاضر، کلیّهی دانشآموزان مقاطع ابتدایی ناحیه 4 تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بود. ابتدا با استفاده از اعلام فراخوان، سالم بودن هر یک از افراد از نظر فیزیکی و روانی مورد تایید قرار گرفت. سپس از میان آنها 30 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. به هر کدام از آزمودنیها به مدت 15 دقیقه رنگ قرمز و آبی ظاهر شده در مانیتور کامپیوتر نشان داده شد و همزمان از این افراد در باندهای فرکانسی دلتا، تتا، آلفا و بتا ثبت الکترئآنسفالوگرافی کمی به عمل آمد. سپس دادههای استخراج شده با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند و کلیه مراحل توسط نرمافزار SPSS نسخه 21 محاسبه گردید. نتایج نشان داد که محرک رنگ قرمز باعث افزایش فرکانس مغزی بتا در نقطهی FP1 و محرک رنگ آبی باعث افزایش فرکانس مغزی آلفا میشود P<0/1. با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، نتیجه گرفته میشود که استفاده از رنگ قرمز در محیط آموزشی مدارس میتواند تأثیر مفیدی بر دانشآموزان داشته باشد.
مریم اکبری مطلق
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1394، ، صفحه 66-74
چکیده
مقدمه: تجارب اولیه زندگی بر ساختار، کارکرد مغز و کارکردهای شناختی انسان تأثیر میگذارد. یادگیری موسیقی میتواند منجر به تغییرات چشمگیر در کارکردهای ذهنی (هیجانی، شناختی و رفتاری) در فعالیتهای مختلف روزمره شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ویژگیهای عصب روانشناختی کودکان فراگیر موسیقی و عادی دوره دبستان بود. روش: روش پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: تجارب اولیه زندگی بر ساختار، کارکرد مغز و کارکردهای شناختی انسان تأثیر میگذارد. یادگیری موسیقی میتواند منجر به تغییرات چشمگیر در کارکردهای ذهنی (هیجانی، شناختی و رفتاری) در فعالیتهای مختلف روزمره شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ویژگیهای عصب روانشناختی کودکان فراگیر موسیقی و عادی دوره دبستان بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع علی ـ مقایسهای است. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پایه پنجم دبستان در شهر مشهد بود که 30 نفر از دانش آموزان فراگیر موسیقی (که حداقل به مدت دو سال به نواختن ساز خاصی مسلط بودند) و 30 نفر از دانش آموزان عادی که هیچگونه آموزش موسیقی ندیده بودند به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شده و مورد مقایسه قرار گرفتند. مقیاس عصب ـ روانشناختی نپسی (NEPSY)، مقیاس هوش کودکان وکسلر (WISC) و مصاحبه بالینی در مورد شرکتکنندگان اجرا شد. یافتهها: دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیل واریانس چندمتغیری و نرمافزار آماری SPSS-16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین ویژگیهای عصب ـ روانشناختی شامل کارکردهای اجرایی، توجه، زبان، حافظه و یادگیری دانشآموزان فراگیر موسیقی و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش میتواند در تشخیص و طراحی مداخلات برای ارتقای ویژگیهای عصب ـ روانشناختی دانشآموزان دوره دبستان مفید باشد.
نجمه دهقان؛ سالار فرامرزی؛ محمدعلی نادی؛ مژگان عارفی
دوره 3، شماره 9 ، شهریور 1396، ، صفحه 67-86
چکیده
مقدمه: علوم اعصاب شناختی و خواندن ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. با نگاهی به چالشهای عصبشناختی نارساخوانی و مزایای کارکرد شناختی و عصب روانشناختی بازی هدف کلی پژوهش اثربخشی بسته آموزشی بازیهای شناختی بر مهارتهای عصب روانشناختی دانشآموزان نارساخوان بود. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیشآزمون و پسآزمون و ...
بیشتر
مقدمه: علوم اعصاب شناختی و خواندن ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. با نگاهی به چالشهای عصبشناختی نارساخوانی و مزایای کارکرد شناختی و عصب روانشناختی بازی هدف کلی پژوهش اثربخشی بسته آموزشی بازیهای شناختی بر مهارتهای عصب روانشناختی دانشآموزان نارساخوان بود. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیشآزمون و پسآزمون و دوره پیگیری (2 ماه پس از اجرای پسآزمون) بود که 30 نفر از دانشآموزان نارساخوان پسر بهطور غیر تصادفی بهعنوان نمونه انتخاب و بهصورت تصادفی و بهطور مساوی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. آموزش به کمک ابزار محقق ساخته در 25 جلسه 5/1 ساعته طی سه ماه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. برای گردآوری اطلاعات، از مقیاس هوشی وکسلر کودکان ویرایش چهارم، آزمون نارساخوانی نما و آزمون عصب روانشناختی کانرز استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که آموزش بسته بازیهای شناختی بر بهبود عملکرد عصب روانشناختی دانشآموزان نارساخوان مؤثر است (01/0pنتیجهگیری: بسته آموزشی بازیهای شناختی میتواند رویکرد درمانی مؤثری در جهت بهبود مهارتهای عصب روانشناختی دانشآموزان نارساخوان که پیشنیاز خواندن است، باشد.
محمد صادق رجائی پور؛ محسن سعیدمنش
دوره 4، شماره 13 ، شهریور 1397، ، صفحه 67-84
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(tDCS) بر حافظه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون_پس آزمون همراه با گروه کنترل است .بدین منظور از میان دانش آموزان دارای اختلال یادگیری که واجد شرایط ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(tDCS) بر حافظه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون_پس آزمون همراه با گروه کنترل است .بدین منظور از میان دانش آموزان دارای اختلال یادگیری که واجد شرایط حضور در پژوهش بودند، 20 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از آزمون تصاویر هندسی درهم آندره_ری(1942)جهت سنجش متغییر حافظه در قالب پیشتست و پستست استفاده گردید. مناطق F3,F4 دانش آموزان گروه آزمایش در 10 جلسه تحت تحریک مغزی قرار گرفت، در حالی که دانش آموزان گروه کنترل در شرایط مشابه صرفاً تحت تحریک شَم قرارداشتند. پروتکل مورد نظر در این پژوهش تحریک دوطرفه ناحیه DLPFC چپ و راست بود که در 2 نوبت 15 دقیقه ای انجام گردید. یافته ها: به منظور آزمون فرضیه پژوهش و به عبارتی تعمیم نتایج بهدست آمده از نمونه به جامعه آماری پژوهش،از تحلیل کوورایانس یک متغیری (ANCOVA)استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در بهبود حافظه تفاوت معناداری وجود دارد(05/0P< و66/29 F=). از نتایج می توان چنین برداشت کرد که روش تحریک فراجمجم های مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(tDCS) بر عملکرد حافظه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه مؤثر است.
علی بزرگمهر؛ مهدی بزرگمهر
دوره 1، شماره 3 ، اسفند 1394، ، صفحه 68-79
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت تحصیلات و تأثیر آن در جوانب مختلف جسمی و ذهنی و نیز عدم وجود شواهد کافی مبنی بر تأثیر سطح تحصیلات بر عملکرد حافظه کاری، در این مطالعه قصد داریم سطح تحصیلات بر عملکرد حافظه کاری را موردبررسی قرار گرفته است. روش: در تحقیق حاضر که از نوع تحقیقات همبستگی است، یک نمونه 202 نفری از هر دو جنس با محدوده سنی 30-41 سال و دارای ...
بیشتر
مقدمه: با توجه به اهمیت تحصیلات و تأثیر آن در جوانب مختلف جسمی و ذهنی و نیز عدم وجود شواهد کافی مبنی بر تأثیر سطح تحصیلات بر عملکرد حافظه کاری، در این مطالعه قصد داریم سطح تحصیلات بر عملکرد حافظه کاری را موردبررسی قرار گرفته است. روش: در تحقیق حاضر که از نوع تحقیقات همبستگی است، یک نمونه 202 نفری از هر دو جنس با محدوده سنی 30-41 سال و دارای مدارج تحصیلی دیپلم تا دکترا، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهوسیله آزمونهای 1-back و 2-back ارزیابی شدند. نتایج حاصل با تجزیهوتحلیل واریانس مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفت. یافتهها: در مقایسه نمرات 1-back و 2-back با استفاده از ANOVA، به ترتیب F برابر با 25.266 و 19.399 (0001/0>P) و در مقایسه زمان پاسخهای صحیح در میان گروهها، F به ترتیب برابر با 31.634 و 31.861 محاسبه شد (0001/0>P) که همگی، تأثیر قابلتوجه و معنادار سطح تحصیلات بر عملکرد حافظه کاری را نشان میدهد. نتیجهگیری: تأثیر سطح تحصیلات بر روی عملکردهای شناختی تنها در مطالعات معدودی موردبررسی قرار گرفته و نتایج متناقضی را نیز در پی داشته است. بااینحال، مطالعه ما نشان داد که سطح تحصیلات نقش بسزایی در عملکرد حافظه کاری افراد ایفا میکند و با افزایش سطح تحصیلات، نمرات افراد افزایش و زمان پاسخدهی آنها کاهش مییابد.
سید یونس محمدی؛ طیبه مالمیر؛ میترا گلزاری
دوره 2، شماره 5 ، شهریور 1395، ، صفحه 71-82
چکیده
مقدمه: هدف ازآنجام این پژوهش بررسی درمان نوروفیدبک بر میزان جرئت ورزی و اضطراب افراد مبتلا به حمله هراس بود. روش: طرح کلی این پژوهش با توجه به اهداف و فرضیههای آن از نوع نیمه آزمایشی و اجرای پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه بوده که بر روی 20 نفر از افرادی که به مراکز مشاوره و درمانی و کلینیکهای روانپزشکی شهر تهران در سال 1395 مراجعه ...
بیشتر
مقدمه: هدف ازآنجام این پژوهش بررسی درمان نوروفیدبک بر میزان جرئت ورزی و اضطراب افراد مبتلا به حمله هراس بود. روش: طرح کلی این پژوهش با توجه به اهداف و فرضیههای آن از نوع نیمه آزمایشی و اجرای پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه بوده که بر روی 20 نفر از افرادی که به مراکز مشاوره و درمانی و کلینیکهای روانپزشکی شهر تهران در سال 1395 مراجعه نمودند از طریق روش نمونهگیری تصادفی در دسترس از بین مراجعین بر اساس تشخیص بالینی روانپزشک معالج، افراد مبتلا به اختلال هراس شناسایی شدند بهصورت گمارش تصادفی انتخاب شدند شرکتکنندگان به دو گروه 10 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. برای گروه آزمایش درمان نوروفیدبک در 20 جلسه (45 دقیقهای) انجام گرفت و گروه گواه هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. هر دو گروه در دو مرحله زمانی پیشآزمون و پسآزمون توسط آزمون اضطراب بک جهت تعیین میزان اضطراب و پرسشنامه ابراز وجود گمبریل و ریجی ارزیابی شدند. برای تحلیل دادههای بهدستآمده از آزمون آماری کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده گردید. یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان نوروفیدبک، بر کاهش اضطراب و افزایش جرئت ورزی افراد مبتلا به هراس اثر معناداری داشته است (05/0P نتیجهگیری: درمان نوروفیدبک، بر کاهش اضطراب و افزایش جرئت ورزی افراد مبتلا به هراس مؤثراست.
زهرا کرمانی مامازندی؛ محمدعلی محمدی فر؛ سیاوش طالع پسند؛ محمود نجفی
دوره 3، شماره 11 ، اسفند 1396، ، صفحه 71-90
چکیده
مقدمه: هدف مطالعه حاضر اثربخشی آموزش نوروفیدبک در بهبود کارکردهای اجرایی توجه و انعطافپذیری شناختی در دانشجویان ورزشکار بود. روش: بدین منظور 40 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه اول به عنوان گروه آزمایش، 16 جلسه آموزش نوروفیدبک (2 جلسه در هفته) دریافت کردند و گروه دوم (گواه) ...
بیشتر
مقدمه: هدف مطالعه حاضر اثربخشی آموزش نوروفیدبک در بهبود کارکردهای اجرایی توجه و انعطافپذیری شناختی در دانشجویان ورزشکار بود. روش: بدین منظور 40 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه اول به عنوان گروه آزمایش، 16 جلسه آموزش نوروفیدبک (2 جلسه در هفته) دریافت کردند و گروه دوم (گواه) هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون رایانهای توجه استروپ پیچیده و آزمون رایانهای انعطافپذیری شناختی ویسکانسین بود. دادههای حاصل از پژوهش با روش تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری و با استفاده از نرم افزار spss.19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش دارای برتری به لحاظ آماری (01/0p
اعظم فتاحی اندبیل؛ هائیده صابری؛ اصغر کاظمی کواکی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری) CBPT )و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز) (tDCS بر کارکردهای اجرایی حافظه فعال و بازداری پاسخ کودکان دارای اختلال بیش فعالی- نقص توجه) (ADHD انجام گرفت.روش: در این مطالعه شبه آزمایشی دارای پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل ، 49 پسر ADHD 6 تا 11 ساله به روش نمونه گیری در دسترس از دو مدرسه ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری) CBPT )و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز) (tDCS بر کارکردهای اجرایی حافظه فعال و بازداری پاسخ کودکان دارای اختلال بیش فعالی- نقص توجه) (ADHD انجام گرفت.روش: در این مطالعه شبه آزمایشی دارای پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل ، 49 پسر ADHD 6 تا 11 ساله به روش نمونه گیری در دسترس از دو مدرسه شهرستان اسلامشهرانتخاب شدند.سپس توسط تستهای هوش استنفورد و کانرز والدین،13 نفر بدلیل نداشتن ملاکهای ورود حذف گردیدند.36 پسر باقیمانده به طور تصادفی در گروههای مداخله و کنترل( هر گروه 12 نفر)قرار گرفتند. سپس آزمونهای ان بک جهت سنجش حافظه فعال و برو – نرو جهت سنجش بازداری پاسخ قبل و بعد از مداخلات صورت گرفت. مداخله ها شامل CBPT به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای و tDCS شامل 10 جلسه 10 دقیقهای با شدت 1 میلی آمپربود .دادهها با به کار گیری نرم افزار spssنسخه 23 تحلیل شدند.یافته ها: پس از حذف اثر پیش آزمون مشخص گردید در نمرات حافظه فعال، بین گروههای مداخله و کنترل تفاوت معنیدار وجود نداشت همچنین درCBPT در هیچ یک از نمرههای بازداری پاسخ نسبت به گروه کنترل تفاوت معنا داری نداشت. لیکن tDCS در نمرات« دقت اجرا و سرعت اجرا » ، با گروه کنترل تفاوت معنیدار داشتند.نتیجه گیری:روش CBPT در بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ مؤثرنیست و روش tDCS ، تنها در بهبود بازداری پاسخ مؤثر است.
غلامحسین جوانمرد؛ فروغ عبیری
دوره 2، شماره 4 ، خرداد 1395، ، صفحه 75-90
چکیده
مقدمه: رابطه تن و شناخت ازجمله مباحث مربوط به یکپارچگی جنبههای مختلف انسان است و به نظر میآید جنبههای مختلف عصبی روانشناختی جدا از هم نیستند. این پژوهش با هدف مقایسه حافظه آشکار (حافظههای یادآوری و بازشناسی) زنان مبتلا به پراشتهایی عصبی و زنان عادی انجام شد. روش: این یک مطالعه توصیفی از نوع پس رویدادی بود. نمونه آماری شامل دو ...
بیشتر
مقدمه: رابطه تن و شناخت ازجمله مباحث مربوط به یکپارچگی جنبههای مختلف انسان است و به نظر میآید جنبههای مختلف عصبی روانشناختی جدا از هم نیستند. این پژوهش با هدف مقایسه حافظه آشکار (حافظههای یادآوری و بازشناسی) زنان مبتلا به پراشتهایی عصبی و زنان عادی انجام شد. روش: این یک مطالعه توصیفی از نوع پس رویدادی بود. نمونه آماری شامل دو گروه، 20 نفر زن مبتلا به پرخوری روانی، از بین مراجعهکنندگان به کلینیکهای درمانی جهت درمان اختلال پُرخوری و 20 نفر زن بهنجار بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. آزمون پژوهشگر ساخته پرخوری روانی (با پایایی از طریق دونیمه سازی و بازآزمایی و روایی مناسب) و آزمون حافظه آشکار (حافظه بازشناسی و حافظه یادآوری) بر روی افراد دو گروه اجرا شدند. دادههای جمعآوریشده توسط تحلیل واریانس چند متغیری، با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتههای: یافتهها این پژوهش نشان داد که دو گروه موردمطالعه در حافظه بازشناسی تفاوت معناداری باهم داشتند و افراد مبتلا به پرخوری روانی در این نوع حافظه بهطور معنیداری ضعیفتر از گروه عادی عمل کردند. در متغیر حافظه یادآوری تفاوت معنیداری بین دو گروه به دست نیامد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که زنان مبتلایان به پرخوری روانی در جنبههایی از حافظه از افراد عادی ضعیفتر عمل میکنند.