مقاله پژوهشی
حدیث غفاری خلیق؛ احمد علیپور؛ امین رفیعی پور؛ محمد اورکی
چکیده
مقدمه: افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) دارای اختلالاتی در روابط عاطفی هستند که می تواند ناشی از مشکلات در پردازش هیجانی باشد. مطالعه حاضر به بررسی همبستگی های عصبی مراحل اولیه پردازش چهره عاطفی در بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با بزرگسالان بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با استفاده از روش پتانسیل وابسته ...
بیشتر
مقدمه: افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) دارای اختلالاتی در روابط عاطفی هستند که می تواند ناشی از مشکلات در پردازش هیجانی باشد. مطالعه حاضر به بررسی همبستگی های عصبی مراحل اولیه پردازش چهره عاطفی در بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با بزرگسالان بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با استفاده از روش پتانسیل وابسته به رویداد(ERP) در مولفه N170 هنگام مشاهده چهره های دارای هیجانات مختلف پرداخته است.روشها: در مجموع 12 بزرگسال(6 مرد و 6 زن) دارای اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با 12 بزرگسال(6 مرد و 6 زن) بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه بین 20 الی 42 سال مقایسه شدند. شرکتکنندگان در حالی که فعالیتهای مغزشان با استفاده از روش پتانسیل وابسته به رویداد ثبت میشد، چهره های دارای هیجانات مختلف را شناسایی می کردند.یافتهها: نتایج نشان داد که مولفه N170 در ناحیه P8 برای چهره خنثی در زنان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و در ناحیه O1 در مردان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی نسبت به بزرگسالان بدون اختلال دارای تفاوت معنی دار است. (P<0.05).نتیجهگیری: مطالعه حاضر از این تصور حمایت میکند که افراد مبتلا به ADHD در مراحل اولیه پردازش چهره و هیجان چهره با افراد بدون اختلال متفاوت هستند که می تواند در تعبیر چهره و هیجان آن تاثیرگذار باشد.
مقاله پژوهشی
مهدیه کشمیرشکن؛ سالار فرامرزی؛ احمد عابدی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بهبود مهارتهای عصب روانشناختی دانشآموزان با اختلال در بیان نوشتاری به روش راهنمای جمله فلپس انجام گرفت. روش پژوهش شبهآزمایشی و از طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور باتوجهبه ملاکهای ورود به پژوهش و با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای از بین دانشآموزان با اختلال یادگیری خاص در ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف بهبود مهارتهای عصب روانشناختی دانشآموزان با اختلال در بیان نوشتاری به روش راهنمای جمله فلپس انجام گرفت. روش پژوهش شبهآزمایشی و از طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور باتوجهبه ملاکهای ورود به پژوهش و با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای از بین دانشآموزان با اختلال یادگیری خاص در بیان نوشتاری در پایه پنجم ابتدایی شهر یزد تعداد ۳۰ نفر انتخاب و بهتصادف در دو گروه گواه و آزمایش گمارده شدند. مداخلات آموزشی برنامه فلپس در ۱۳ جلسه ۶۰ دقیقهای بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. ابزارهای مورداستفاده عبارت از مقیاس هوش وکسلر کودکان ویرایش پنجم و پرسشنامه کانرز فرم والد و برنامه راهنمای جمله فلپس بود. دادههای بهدستآمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از پژوهش نشان داد که بین عملکرد گروه آزمایش و کنترل در مهارتهای عصب روانشناختی به جز مهارت زبان تفاوت معناداری وجود ندارد (۰۰۱/۰ P>). درحالیکه در مهارت زبان تفاوت معنادار بود (۰۰۱/۰ P<). نتایج پژوهش نشان داد که برنامه راهنمای جمله فلپس بر مهارتهای عصب روانشناختی دانشآموزان با اختلال یادگیری در بیان نوشتاری در حیطههای توجه، حافظه، عملکردهای حسی - حرکتی و کارکردهای اجرایی بهغیراز زبان مؤثر نمیباشد. از این شیوه میتوان بهعنوان شیوه مداخلهای و آموزشی جهت بهبود مهارت زبان که پیشنیاز نوشتن است استفاده نمود.
مقاله پژوهشی
امیر صالح وثوق؛ جعفر شعبانی؛ جوانشیر اسدی
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش جامعه آماری دربرگیرنده 108 نفر از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر مشهد که در سال تحصیلی 1399-1400در شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. با توجه به جامعه آماری و با توجه به محدودیت ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش جامعه آماری دربرگیرنده 108 نفر از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر مشهد که در سال تحصیلی 1399-1400در شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. با توجه به جامعه آماری و با توجه به محدودیت های ناشی از شیوع کرونا در این پژوهش از نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. حجم نمونه با توجه به معیارهای ورود و خروج، تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی، در سه گروه آزمایش نوروفیدبک، آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه کنترل قرارگرفتند. ابتدا با استفاده از روش های آمارتوصیفی مانند میانگین و انحراف معیار، داده ها توصیف و سپس برای بررسی مقایسه ای اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان(پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ)، با استفاده از روش های آمار استنباطی(تحلیل کواریانس چند متغیره گام به گام) فرضیه ها مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: طبق نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری استفاده از تمرینات نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت معناداری باعث افزایش سازگاری هیجانی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان می گردد . با این حال بین اثربخشی روش نوروفیدبک و روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فاکتورهای سازگاری دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود ندارد.
مقاله پژوهشی
لیدا اسماعیلی؛ علیرضا رمضانپور
چکیده
مقدمه: ابتلا به ویروس کووید-19، بغیر از عوارض جسمانی، اختلالات روانشناختی متعددی را در پی دارد. افسردگی یکی از عوارض شایع روانی در نتیجه ابتلا به این ویروس است که با دورههای طولانیمدت و تنوع علایم همراه است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تحریک فراجمجمهای مغز با استفاده از جریان مستقیم(tDCS) بر شدت علایم افسردگی در بهبودیافتگان کووید-19بود. ...
بیشتر
مقدمه: ابتلا به ویروس کووید-19، بغیر از عوارض جسمانی، اختلالات روانشناختی متعددی را در پی دارد. افسردگی یکی از عوارض شایع روانی در نتیجه ابتلا به این ویروس است که با دورههای طولانیمدت و تنوع علایم همراه است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تحریک فراجمجمهای مغز با استفاده از جریان مستقیم(tDCS) بر شدت علایم افسردگی در بهبودیافتگان کووید-19بود. روش شناسی:پژوهش حاضر در قالب یک طرح نیمهآزمایشی همراه با گمارش تصادفی آزمودنیها، پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و پیگیری اجرا شد. نمونه به روش نمونهگیری در دسترس شامل 30 نفر از افرادی که پس از ابتلا به کووید-19 و بهبود علایم جسمانی به کلینیکهای شهر شیراز با علایم افسردگی مراجعه کردند، بود. از این بین 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه گواه جایابی شدند. ابزار بکاررفته در این پژوهش، مقیاس افسردگی بک و جلسات درمانی (tDCS) شامل 12 جلسه 20 دقیقهای تحریک آندی F3 و تحریک کاتدی FP2 با جریان 2 میلی آمپر بود. داده ها با روش کوواریانس تحلیل گردید.یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین گروههای آزمایش و کنترل در میزان افسردگی در مرحله پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین نشانههای افسردگی گروه آزمایش، در مرحله پسآزمون و پیگیری، تفاوت معناداری وجود ندارد. بحث و نتیجه گیری: به نظر میرسد که (tDCS) میتواند موجب کاهش نشانههای افسردگی افراد مبتلا به کووید-19 بوده و در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار باشد.
مقاله پژوهشی
فریبا جزینی؛ محمود شیخ
چکیده
مطالعه حاضر با هدف اثر تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای (tDCS) قشر بینایی بر اکتساب و ماندگاری عملکرد حرکتی و حافظه کاری کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت. در این مطالعه نیمهتجربی، با طرح تحقیق پیشآزمون- پسآزمون و دوره پیگیری 1 و 42 روزه، 24 کودک دارای اختلال هماهنگی رشدی بهصورت در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف اثر تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای (tDCS) قشر بینایی بر اکتساب و ماندگاری عملکرد حرکتی و حافظه کاری کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت. در این مطالعه نیمهتجربی، با طرح تحقیق پیشآزمون- پسآزمون و دوره پیگیری 1 و 42 روزه، 24 کودک دارای اختلال هماهنگی رشدی بهصورت در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در 2 گروه 12 نفری تمرینات tDCS ناحیه بینایی و تحریک ساختگی قرار گرفتند. شرکتکنندگان در پیشآزمون، به اجرای 3 آزمون حافظه کاری و 10 مهارت پرتاب کردن و گرفتن پرداختند. مرحله مداخله در 5 روز متوالی انجام گرفت که در هر روز، ابتدا تحریک الکتریکی مغز از قشر بینایی (آند Oz و کاتد Cz) و تحریک ساختگی انجام میگرفت و سپس شرکتکنندگان به اجرای 3 آزمون حافظه کاری و 10 مهارت پرتاب کردن و گرفتن میپرداختند. در آخرین جلسه، پسآزمون اجرا گردید. 1 روز و 42 روز بعد از مرحله پسآزمون، به ترتیب مرحله پیگیری کوتاهمدت و بلندمدت انجام گرفت. دادهها به روش تحلیل واریانس مرکب تحلیل شد. نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی فراجمجمهای قشر بینایی، باعث بهبود معنیدار حافظه کاری و عملکرد حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی گردید. دیگر نتایج، حاکی از ماندگاری حافظه کاری و عملکرد حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی در آزمونهای پیگیری کوتاهمدت و بلندمدت بود. بهطور کلی، نتایج مطالعه حاضر بر اثربخشی تمرینات tDCS ناحیه بینایی، بر عملکرد و حافظه کاری کودکان اختلال هماهنگی رشدی تأکید دارد.
مقاله پژوهشی
محدثه نیرومند؛ صدیقه رضایی دهنوی؛ مسعود اعتمادی فر
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی با استفاده از نرم افزارکاپیتان لاگ در بر کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش بررسی: پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی و از نوع نیمهآزمایشی است که در آن از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیهی بیماران ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی با استفاده از نرم افزارکاپیتان لاگ در بر کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش بررسی: پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی و از نوع نیمهآزمایشی است که در آن از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیهی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس در سطح شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ بودند که از میان آنها، ۳۴ نفر با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و به طور مساوی، در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 17 نفر) قرار گرفتند. سپس در فرایند اجرا، گروه آزمایش طی ۱۶ جلسهی ۶۰ دقیقهای، به مدت ۴ هفته، تحت مداخله با آموزش تمرینهای مبتنی بر مهارتهای عصب روانشناختی در نرمافزار کاپیتان لاگ قرار گرفت و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. لازم به ذکر است که دادهها به کمک پرسشنامه کارکردهای اجرایی نجاتی (1392) جمعآوری شد و سپس، به منظور تجزیه و تحلیل آنها، از تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره در نرمافزار SPSS-21 استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تمرینهای مبتنی بر مهارتهای عصبروانشناختی در نرمافزار کاپیتان لاگ اثر معناداری بر کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس داشت (0.01p<). نتیجهگیری: تمرینهای مبتنی بر مهارتهای عصبروانشناختی در نرمافزار کاپیتان لاگ باعث بهبود کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس شد.
مقاله پژوهشی
محبوبه اسکندری؛ فاطمه رئیسیان زاده؛ ملیحه مهدیخانی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف مقایسه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تنآرامی بر کارکردهای اجرایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (اماس)، انجام شده است. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به اماس در بین سالهای 98-1397 بود که در انجمن اماس مازندران دارای پرونده ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف مقایسه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تنآرامی بر کارکردهای اجرایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (اماس)، انجام شده است. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به اماس در بین سالهای 98-1397 بود که در انجمن اماس مازندران دارای پرونده پزشکی بودند. 45 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گمارش شدند. سپس آزمودنیهای گروه آزمایش اول و دوم هر یک طی 8 جلسه به ترتیب کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تنآرامی را دریافت کردند. مقیاس کارکردهای اجرایی (نجاتی، 1392) به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) اجرا شد. یافتهها: در پایان یافتههای به دست آمده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون LSD نشان داد هر دو رویکرد درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تنآرامی، موجب بهبود کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به اماس شده است (05/0>p). و اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به تنآرامی بر کارکردهای اجرایی بیشتر است. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره بیماران مبتلا به اماس، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تنآرامی بسیار کارآمد و نویدبخش به نظر میرسد.