مقاله پژوهشی
احمد علی پور؛ سمیرا حسن زاده پشنگ؛ افشین صابری
دوره 2، شماره 4 ، خرداد 1395، صفحه 9-30
چکیده
ازآنجاکه نقایص شناختی تأثیر قابلملاحظهای بر زندگی مبتلایان به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی ایفا میکند، هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت کارکرد اجرایی و توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی نوع یک مزمن و حاد و مقایسه عملکرد آنها با گروه غیربیمار است. روش: این مطالعه یک پژوهش توصیفی ـ مقایسهای است که طی آن عملکرد ...
بیشتر
ازآنجاکه نقایص شناختی تأثیر قابلملاحظهای بر زندگی مبتلایان به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی ایفا میکند، هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت کارکرد اجرایی و توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی نوع یک مزمن و حاد و مقایسه عملکرد آنها با گروه غیربیمار است. روش: این مطالعه یک پژوهش توصیفی ـ مقایسهای است که طی آن عملکرد اجرایی در بین پنج گروه مقایسه شد. جامعه آماری شامل تمام بیماران سرپایی و بستری مبتلا به اسکیزوفرنی حاد و مزمن و اختلال دوقطبی نوع یک حاد و مزمن در اپیزود مانیک است که به مرکز روانپزشکی شفای رشت مراجعه کردهاند. نمونهگیری بهصورت در دسترس در سالهای 1393 ـ 1394 و به تعداد 60 آزمودنی مرد انتخاب شدند. دامنه سنی آزمودنیها 16 تا 50 سال بود و در متغیرهای جنس، سن، میزان تحصیلات بهصورت گروهی همتاسازی شدند. آزمونهای برج لندن و استروپ در جلسههای انفرادی برای تمامی آزمودنیها اجرا شد و درنهایت دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که در سطح معناداری (05/0 p£) بین گروه بیماران اسکیزوفرنی مزمن و حاد با بیماران دوقطبی نوع یک مزمن و حاد در اپیزود مانیک و افراد غیربیمار در آزمونهای استروپ و برج لندن تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجهگیری: کارکرد اجرایی و نارسایی توجه در بیماران اسکیزوفرنی ضعیفتر از بیماران دوقطبی نوع یک و افراد غیر بیماراست و مزمن شدن بیماری در این اختلالات تأثیر زیادی بر کارکرد اجرایی و نارسایی توجه دارد.
مقاله پژوهشی
فاطمه سلامی؛ حسن عشایری؛ مهناز استکی؛ ولی اله فرزاد؛ رویا کوچک انتظار
دوره 2، شماره 4 ، خرداد 1395، صفحه 31-44
چکیده
مقدمه: اهدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر یکپارچگی حسی و کارکردهای اجرایی به مادران دارای کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه/بیشفعال و تأثیر آن بر نشانگان اختلال کمبود توجه/بیشفعالی است. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. بدین منظور از بین مادران دانشآموزان مقطع ...
بیشتر
مقدمه: اهدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر یکپارچگی حسی و کارکردهای اجرایی به مادران دارای کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه/بیشفعال و تأثیر آن بر نشانگان اختلال کمبود توجه/بیشفعالی است. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. بدین منظور از بین مادران دانشآموزان مقطع اول، دوم و سوم دبستان شهر شیراز، به طریق تصادفی، از طریق فراخوان اینترنتی سایت آموزشوپرورش و با انجام مصاحبه بالینی و اجرای پرسشنامه CSI-4 فرم والد و با توجه به ملاکهای ورود و پس از همتا کردن، 40 نفر از مادران انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر)، قرار داده شدند. درمان تلفیقی مبتنی بر یکپارچگی حسی و کارکردهای اجرایی، شامل 24 جلسه یک ساعت و نیم، در یک گروه 20 نفر والدین، هفتهای سه جلسه برگزار شد. پیشآزمون و پسآزمون در هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه CSI-4 فرم والد انجام شد. یافتهها: نتایج بهدستآمده با استفاده از تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که درمان تلفیقی مادر محور موجب کاهش کمبود توجه و کاهش بیشفعالی در کودکان میشود. نتیجهگیری: بر طبق نتایج این آموزش میتواند باعث بهبود اختلال بیش فعالی و نقص توجه در کودکان شود.
مقاله پژوهشی
مهدیه رحمانیان؛ زهرا سروریان؛ مریم زمانی
دوره 2، شماره 4 ، خرداد 1395، صفحه 45-56
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی و مقایسه موسیقیدرمانی و نوروفیدبک بهعنوان دو روش غیرتهاجمی، بر کاهش درد بیماران اختلال نشانه جسمانی انجام گرفته است. روش: گروه نمونه در این پژوهش 86 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران بودند که بهصورت نمونهگیری هدفمند و بر اساس شکایات دردهای جسمانی و تشخیص پزشکان انتخاب شدند. ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی و مقایسه موسیقیدرمانی و نوروفیدبک بهعنوان دو روش غیرتهاجمی، بر کاهش درد بیماران اختلال نشانه جسمانی انجام گرفته است. روش: گروه نمونه در این پژوهش 86 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران بودند که بهصورت نمونهگیری هدفمند و بر اساس شکایات دردهای جسمانی و تشخیص پزشکان انتخاب شدند. همه آزمودنیها به مقیاس سنجش دردهای نشانه جسمانی ساکاتا و تاکاتا پاسخ دادند. سپس در گروه مداخله موسیقیدرمانی و نوروفیدبک قرار گرفتند. دادهها از طریق تحلیل کوواریانس بررسی شد. یافتهها: نتایج نشان داد که نوروفیدبک در مقایسه با موسیقیدرمانی تأثیر قابلملاحظهای بر کاهش درد افراد مبتلا به اختلال نشانه جسمانی بهویژه کاهش سردرد داشت. نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان گفت نوروفیدبک با توجه به تأثیری که بر امواج مغزی دارد میتواند در تنظیم و کاهش دردهای روان نتی مؤثر باشد.
مقاله پژوهشی
سجاد پارسایی؛ رسول عابدان زاده؛ ناهید شتاب بوشهری؛ معصومه شجاعی
دوره 2، شماره 4 ، خرداد 1395، صفحه 57-74
چکیده
مقدمه: تصویرسازی ذهنی مهارتی است که یک ورزشکار باید همواره بر روی آن کارکرده و در زمان مسابقه آن را با اعتمادبهنفس بالا در جهت رفع استرس و عملکرد بهتر بکار ببرد. هدف این پژوهش بررسی نقش نورونهای آینهای در سرعتهای مختلف تصویرسازی ذهنی دریبل بسکتبال است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است و با استفاده از طرح پیشآزمون ـ پسآزمون ...
بیشتر
مقدمه: تصویرسازی ذهنی مهارتی است که یک ورزشکار باید همواره بر روی آن کارکرده و در زمان مسابقه آن را با اعتمادبهنفس بالا در جهت رفع استرس و عملکرد بهتر بکار ببرد. هدف این پژوهش بررسی نقش نورونهای آینهای در سرعتهای مختلف تصویرسازی ذهنی دریبل بسکتبال است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است و با استفاده از طرح پیشآزمون ـ پسآزمون صورت گرفت. 30 دانشجوی دختر با روش نمونهگیری هدفمند با میانگین سنی 12/1±22 سال انتخاب و در سه گروه (تصویرسازی با سرعت زیاد، سرعت برابر و سرعت آهسته) قرار گرفتند. پس از اجرای دریبل بسکتبال در پیشآزمون، آزمودنیها چهار روز متوالی به تمرین تصویرسازی پرداختند و سپس اجرای واقعی دریبل به عمل آمد. در پایان نیز در هنگام تصویرسازی ثبت امواج مغزی به عمل آمد و فعالیت نورونهای آینهای بهوسیله EEG ثبت شد. از تحلیل واریانس درونگروهی برای دادههای دریبل بسکتبال و نیز فعالیت نورونهای آینهای استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد همه گروهها در اجرای خود پیشرفت داشتند (05/0>P)؛ با توجه بهاندازه اثر، گروه تصویرسازی آهسته و برابر عملکرد بهتری را نشان دادند. همچنین مشخص شد که سرکوب ریتم میو در نواحی C4 و Cz در هر سه گروه ملاحظه میشود (05/0>P)؛ اما ناحیه C3 فقط در گروه تصویرسازی آهسته فعال شد (01/0=P). نتیجهگیری: تصویرسازی از طریق فعال کردن نورونهای آینهای موجب رمزگذاری حرکات موردنیاز برای انجام مهارت در مغز شده و این رمزگذاری موجب تسهیل مهارت حرکتی میشود.
مقاله پژوهشی
غلامحسین جوانمرد؛ فروغ عبیری
دوره 2، شماره 4 ، خرداد 1395، صفحه 75-90
چکیده
مقدمه: رابطه تن و شناخت ازجمله مباحث مربوط به یکپارچگی جنبههای مختلف انسان است و به نظر میآید جنبههای مختلف عصبی روانشناختی جدا از هم نیستند. این پژوهش با هدف مقایسه حافظه آشکار (حافظههای یادآوری و بازشناسی) زنان مبتلا به پراشتهایی عصبی و زنان عادی انجام شد. روش: این یک مطالعه توصیفی از نوع پس رویدادی بود. نمونه آماری شامل دو ...
بیشتر
مقدمه: رابطه تن و شناخت ازجمله مباحث مربوط به یکپارچگی جنبههای مختلف انسان است و به نظر میآید جنبههای مختلف عصبی روانشناختی جدا از هم نیستند. این پژوهش با هدف مقایسه حافظه آشکار (حافظههای یادآوری و بازشناسی) زنان مبتلا به پراشتهایی عصبی و زنان عادی انجام شد. روش: این یک مطالعه توصیفی از نوع پس رویدادی بود. نمونه آماری شامل دو گروه، 20 نفر زن مبتلا به پرخوری روانی، از بین مراجعهکنندگان به کلینیکهای درمانی جهت درمان اختلال پُرخوری و 20 نفر زن بهنجار بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. آزمون پژوهشگر ساخته پرخوری روانی (با پایایی از طریق دونیمه سازی و بازآزمایی و روایی مناسب) و آزمون حافظه آشکار (حافظه بازشناسی و حافظه یادآوری) بر روی افراد دو گروه اجرا شدند. دادههای جمعآوریشده توسط تحلیل واریانس چند متغیری، با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتههای: یافتهها این پژوهش نشان داد که دو گروه موردمطالعه در حافظه بازشناسی تفاوت معناداری باهم داشتند و افراد مبتلا به پرخوری روانی در این نوع حافظه بهطور معنیداری ضعیفتر از گروه عادی عمل کردند. در متغیر حافظه یادآوری تفاوت معنیداری بین دو گروه به دست نیامد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که زنان مبتلایان به پرخوری روانی در جنبههایی از حافظه از افراد عادی ضعیفتر عمل میکنند.
مقاله پژوهشی
الهام اصغری؛ محمدعلی نظری؛ جلیل باباپورخیرالدین؛ اسماعیل احمدی
دوره 2، شماره 4 ، خرداد 1395، صفحه 91-106
چکیده
امروزه نتایج پژوهشها حاکی از این است که امواج مغزی در حالات روانشناختی مختلف تغییر میکنند. در این راستا هدف این پژوهش بررسی تأثیر چالش شناختی بر الگوی الکتروآنسفالوگرافی کمّی است. دادههای qEEG در افراد راست دست ثبت شدند که شامل 13 دانشجوی پسر و 13 دانشجوی دختر بودند. برای ثبت امواج مغزی، الکترود بر روی ناحیه CZ نصب شد. آزمودنیها ...
بیشتر
امروزه نتایج پژوهشها حاکی از این است که امواج مغزی در حالات روانشناختی مختلف تغییر میکنند. در این راستا هدف این پژوهش بررسی تأثیر چالش شناختی بر الگوی الکتروآنسفالوگرافی کمّی است. دادههای qEEG در افراد راست دست ثبت شدند که شامل 13 دانشجوی پسر و 13 دانشجوی دختر بودند. برای ثبت امواج مغزی، الکترود بر روی ناحیه CZ نصب شد. آزمودنیها از فاصله 90 سانتیمتری، صفحهی سفید رایانه را به مدت یک دقیقه نگاه میکردند (موقعیت استراحت). سپس بازی React Traking Soccer به مدت یک دقیقه به اجرا درمیآمد (موقعیت چالش شناختی). EEG در حین دو موقعیت مذکور ثبت شد. تحلیل دادهها نشان میدهد اثر اصلی موقعیت ثبت (از حالت استراحت به حالت چالش شناختی) معنیدار نشده است (05/0P>،2/73=F) اما اثر اصلی باند فرکانسی (05/0P
مقاله پژوهشی
سید یونس محمدی؛ علی پورمجیدی
دوره 2، شماره 4 ، خرداد 1395، صفحه 107-116
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر بهمنظور مقایسه سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات در نیمکرههای مغز بین افراد دچار سوءمصرف مواد و عادی صورت گرفت. روش: جامعه آماری در این پژوهش شامل پسران دچار سوءمصرف مواد که جهت ترک به مراکز وابسته به بهزیستی در سال 1395 مراجعه کردهاند و پسران عادی است. روش نمونهگیری در این پژوهش به روش نمونهگیری خوشهای است. حجم ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر بهمنظور مقایسه سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات در نیمکرههای مغز بین افراد دچار سوءمصرف مواد و عادی صورت گرفت. روش: جامعه آماری در این پژوهش شامل پسران دچار سوءمصرف مواد که جهت ترک به مراکز وابسته به بهزیستی در سال 1395 مراجعه کردهاند و پسران عادی است. روش نمونهگیری در این پژوهش به روش نمونهگیری خوشهای است. حجم نمونه در این پژوهش 115 نفر پسر دچار سوءمصرف مواد و 115 نفر پسر عادی است. روش انجام این پژوهش بهصورت علی مقایسهای است. بهمنظور گردآوری اطلاعات از ابزار ترسیم در آیینه استفادهشده است. نتایج حاصل با استفاده از نرمافزار SPSS 20 و روش تحلیل واریانس یکراهه مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که بین سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات در نیمکرههای مغز افراد دچار سوءمصرف مواد و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصله از پژوهش میتوان نتیجه گرفت که افراد دچار سوءمصرف مواد در سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات بین دو نیمکره ضعیفتر از افراد عادی عمل میکنند.