مقاله پژوهشی
محسن جرجانی؛ پرویز صباحی؛ محمود نجفی
چکیده
مقدمه: بیخوابی یک نگرانی عمده بهداشت عمومی و رایجترین اختلال خواب محسوب میشود که درمان آن در راستای ارتقای بهزیستی و عملکرد فرد جایگاه ویژهای دارد. یکی از روشهای درمانی نوین در مداخلات خواب استفاده از تحریک مستقیم فراجمجمهای است. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی تحریک مستقیم فراجمجمهای بر تابآوری، توجه انتخابی، تمرکز ...
بیشتر
مقدمه: بیخوابی یک نگرانی عمده بهداشت عمومی و رایجترین اختلال خواب محسوب میشود که درمان آن در راستای ارتقای بهزیستی و عملکرد فرد جایگاه ویژهای دارد. یکی از روشهای درمانی نوین در مداخلات خواب استفاده از تحریک مستقیم فراجمجمهای است. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی تحریک مستقیم فراجمجمهای بر تابآوری، توجه انتخابی، تمرکز و تلاشمندی در مبتلایان به بیخوابی صورت گرفت. روش: طرح پژوهش از نوع نیمهآزمایشی همراه با گروه کنترل با سنجش پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه سمنان در سال تحصیلی 99-1398 با تشخیص اختلال بیخوابی بود. 20 نفر به عنوان نمونه به صورت هدفمند انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش با گمارش تصادفی قرار گرفتند. از دستگاه تحریک مستقیم فراجمجمهای در جهت مداخله و از پرسشنامههای کیفیت خواب پیتزبورگ، تابآوری کانر و دیویدسون و آزمون D2 برای سنجش متغیرها استفاده شد. گروه آزمایش طی 10 جلسه درمانی به مدت 10 دقیقه با ولتاژ 1 میلیآمپر تحت مداخله قرار گرفت و گروه کنترل تحت مداخله شم قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد تحریک مستقیم فراجمجمهای منجر به افزایش تابآوری، توجه انتخابی و تمرکز و تلاشمندی و همچنین بهبود بیخوابی میشود. نتیجه گیری: یافتههای پژوهش بیانگر آن بود که تحریک مستقیم فراجمجمهای راهبردی مؤثر در افزایش تابآوری، توجه انتخابی، تمرکز و تلاشمندی و بهبود سطح کیفیت خواب است و میتوان از آن به عنوان روشی مؤثر بهره برد.
مقاله پژوهشی
جلال دهقانی زاده؛ مسعود رحمتی آرانی
چکیده
مقدمه: کودکان دارای کمتوانی هوشی، به شدت در معرض خطر اختلالات هوشی هستند اما اختلالات رفتاری مخرب شایعتر بنظر میرسد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات منتخب ادراکی ـ حرکتی بر مهارتهای عصب ـ روانشناختی کودکان کم-توان هوشی بود. روش: در این مطالعه از طرح تحقیق تجربی پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. ...
بیشتر
مقدمه: کودکان دارای کمتوانی هوشی، به شدت در معرض خطر اختلالات هوشی هستند اما اختلالات رفتاری مخرب شایعتر بنظر میرسد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات منتخب ادراکی ـ حرکتی بر مهارتهای عصب ـ روانشناختی کودکان کم-توان هوشی بود. روش: در این مطالعه از طرح تحقیق تجربی پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. 30 کودک کمتوان هوشی (12-7 سال) با ضریب هوشی 70-50 در دو گروه تمرین و کنترل هر گروه 15 نفر بصورت جداگانه قرار گرفتند. تمامی شرکتکنندگان بوسیله مقیاس عصبروانشناختی کانرز نسخه معلم ارزیابی شدند. برنامه تمرینی شامل فعالیتهای ادراکی ـ حرکتی منتخب، 8 هفته، هفتهای سه بار به مدت 60 دقیقه بود. یافتهها: نتایج نشان داد در پیشآزمون تفاوت معنی-داری بین دو گروه وجود ندارد، درحالیکه بعد از مداخله، بهبودی معناداری در گروه تمرین در عملکرد توجه، حسیحرکتی، حافظه، کارکرداجرایی، توانایی شناختی، عملکرد دیداری فضایی و عملکرد تحصیلی خواندن و ریاضیات مشاهده شد. نتیجهگیری: یافتههای حاکی از این است که برنامه تمرینی برایتونیک بر کارکردهای شناختی کودکان کمتوان هوشی تأثیر مثبت دارد. بنابراین، این تأثیر مثبت از نقش و اهمیت فعالیت-های ادراکیحرکتی بر بهبود کارکرد حرکتی و شناختی مرتبط با بهزیستی در کودکان کمتوان هوشی حمایت می-کند.
مقاله پژوهشی
فروغ آیت نیا؛ پروین میرزایی
چکیده
مقدمه: کودکان مبتلا به کمتوجّهی- بیشفعالی در برخی از کارکردهای شناختی دچار مشکل هستند. همچنین این کودکان نسبت به کودکان عادی به میزان بیشتری دچار افت تحصیلی می شوند. این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tdcs) بر توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه و بیش فعالی ...
بیشتر
مقدمه: کودکان مبتلا به کمتوجّهی- بیشفعالی در برخی از کارکردهای شناختی دچار مشکل هستند. همچنین این کودکان نسبت به کودکان عادی به میزان بیشتری دچار افت تحصیلی می شوند. این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tdcs) بر توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه و بیش فعالی بود. روش: این پژوهش به شیوهی نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان 18-15 سال مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی شهر تهران در سال 1400-1399 بود. که از بین آنها 32 نفر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و گروه کنترل (16 نفر) جای داده شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش به صورت انفرای 18 جلسه 30 دقیقهای تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی را دریافت نمودند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای تواناییهای شناختی و حل مسئله استفاده شد. دادهها با استفاده از نرم افزار spss و روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی باعث بهبود توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه وبیش فعالی شده است.
مقاله پژوهشی
علی پروندی؛ حسن یعقوبی؛ عزت اله احمدی
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش، مقایسه نواقص عصب روان شناختی افراد با نشانگان اختلال شخصیت مرزی، خودشیفته و افراد عادی است. روش. طرح پژوهش، علیمقایسهای بود. نمونه پژوهش شامل 24 نفر با نشانگان اختلال شخصیت مرزی و 22 نفر با نشانگان اختلال شخصیت خودشیفته بود که به روش هدفمند از بین بیماران مراجعه کننده به بخش روانپزشکی بیمارستان امام خمینی سنقر و ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش، مقایسه نواقص عصب روان شناختی افراد با نشانگان اختلال شخصیت مرزی، خودشیفته و افراد عادی است. روش. طرح پژوهش، علیمقایسهای بود. نمونه پژوهش شامل 24 نفر با نشانگان اختلال شخصیت مرزی و 22 نفر با نشانگان اختلال شخصیت خودشیفته بود که به روش هدفمند از بین بیماران مراجعه کننده به بخش روانپزشکی بیمارستان امام خمینی سنقر و کلینیک مشاوره پیوند انتخاب شدند و با 22 نفر بهنجار از کارکنان بیمارستان و کلینیک مشاوره مقایسه شدند. از تکلیف تصویری پروب دات، آزمون دسته بندی کارتهای ویسکانسین، مقیاس فراخنای ارقام، تکلیف برو/ نرو، مقیاس تکانشگری بارت و آزمون ذهن خوانی از روی تصاویر چشم برای جمعآوری دادهها استفاده شد. دادهها با روش تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های مورد مطالعه در متغیرهای وابسته تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که افراد با نشانگان اختلال شخصیت مرزی و خودشیفته، سوگیری توجه و تکانشگری بیشتر و تخریب در نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی در مقایسه با گروه عادی نشان دادند. این نواقص(به استثنای حافظه فعال) در افراد با نشانگان اختلال شخصیت مرزی در مقایسه با افراد با نشانگان شخصیت خودشیفته بیشتر بود. نتیجه گیری: نواقص عصب روان شناختی در افراد با نشانگان اختلال شخصیت مرزی و خودشیفته بیشتر از افراد عادی است؛ گرچه این نواقص در افراد با نشانگان اختلال شخصیت مرزی بیشتر از افراد با نشانگان اختلال خودشیفته می باشد.
مقاله پژوهشی
محمد اورکی؛ احمد علیپور؛ سهیلا دهخدایی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمهآزمایشی با طرح بین- درون آزمودنیهای آمیخته است که با هدف تعیین اثربخشی تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با نوروفیدبک، بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده در افراد مبتلا به دیابت تیپ II انجام گرفت. روش: نمونه پژوهش، شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II بود که به صورت ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمهآزمایشی با طرح بین- درون آزمودنیهای آمیخته است که با هدف تعیین اثربخشی تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با نوروفیدبک، بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده در افراد مبتلا به دیابت تیپ II انجام گرفت. روش: نمونه پژوهش، شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II بود که به صورت هدفمند از بین بیماران مراجعهکننده به آزمایشگاه های شهرستان ماهشهر انتخاب شدند. این بیماران، پس از همتاسازی، به روش تصادفی در 3 گروه 15 نفره جایگزین شدند و گروههای آزمایش در 8 جلسه درمان روانشناختی و 10 جلسه آموزش نوروفیدبک به صورت انفرادی، مداخلات مربوط به گروه خود را اخذ نمودند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 2 ماهه، با پرسشنامه حساسیت اضطرابی فلوید و همکاران (2005)، و مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، انجام یافت. یافته ها: طبق نتایج تحلیل SPANOVA، هر دو مداخله ACT + نوروفیدبک، و MBSR + نوروفیدبک، برای کاهش حساسیت اضطرابی و استرس ادراکشده، در مراحل پسآزمون و پیگیری مؤثر بودند. اما در حالیکه اثربخشی هر دو مداخله برای کاهش حساسیت اضطرابی یکسان بود، برای استرس ادراک شده، اثر مداخله MBSR+نوروفیدبک، چه در مرحله پسآزمون و چه در مرحله پیگیری، بطور معناداری بیشتر از اثر ACT+نوروفیدبک بود.
مقاله پژوهشی
پروین حسینی اشکذری؛ شکوفه متقی؛ محسن سعیدمنش؛ افسانه مرادی
چکیده
مقدمه: اضطراب امتحان از جمله مشکلات روانشناختی رایج در دوره تحصیل است و پیامدهای روانشناختی مهمی در پی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ذهنآگاهی مبتنی برکاهش استرس و تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز در بهبود علائم اضطراب در دانشآموزان مبتلا به اضطراب امتحان انجام شد. روش: این پژوهش مطالعهای نیمه آزمایشی با گروه گواه ...
بیشتر
مقدمه: اضطراب امتحان از جمله مشکلات روانشناختی رایج در دوره تحصیل است و پیامدهای روانشناختی مهمی در پی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ذهنآگاهی مبتنی برکاهش استرس و تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز در بهبود علائم اضطراب در دانشآموزان مبتلا به اضطراب امتحان انجام شد. روش: این پژوهش مطالعهای نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعۀ آماری شامل کلیه دانشآموزان دارای اختلال اضطراب امتحان دوره اول متوسطه شهر اشکذر در سال 1399 بودند که تعداد 48 نفر از آنان به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحله ای انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایابی شدند. جهت جمعآوری دادهها پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن (1997) روی هر دو گروه آزمایشی انجام شد. گروه آزمایش"الف"به مدت 8 جلسه یک ساعته مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس و گروه آزمایشی"ب" 10 جلسه 20 دقیقهای تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز دریافت کردند، در این فاصله گروه کنترل، درمانی دریافت نکردند. پس از پایان مداخلهها، مجددا از هر سه گروه، پسآزمون به عمل آمد و سرانجام پیگیری دوماهه انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تحریک مستقیم قشر مغز هر دو در بهبود علائم اضطراب مؤثر بودند (05/0p<). در مقایسه دو روش بر کاهش علائم اضطراب امتحان، اثربخشی ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس قویتر بود. نتیجه گیری: بنابر نتایج به دست آمده میتوان از فنون مبتنی بر ذهنآگاهی و تحریک مستقیم قشر مغز در کاهش علائم اضطراب امتحان دانشآموزان بهره برد.
مقاله پژوهشی
محمدرضا ذوقی پایدار؛ زهرا حسنی خوش؛ مسیب یارمحمدی واصل؛ حسین محققی
چکیده
مقدمه: مشکلات هیجانی، پریشانی روانشناختی و ولع مصرف از عوارض ناشی از مصرف مواد است. هدف این پژوهش مقایسه تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز و درمان نگهدارنده متادون بر کاهش ولع، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در افراد با اختلال مصرف مواد افیونی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد پذیرش شده در مراکز درمانی ...
بیشتر
مقدمه: مشکلات هیجانی، پریشانی روانشناختی و ولع مصرف از عوارض ناشی از مصرف مواد است. هدف این پژوهش مقایسه تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز و درمان نگهدارنده متادون بر کاهش ولع، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در افراد با اختلال مصرف مواد افیونی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد پذیرش شده در مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر همدان در سال 1398 بودند که 40 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه در قالب دو گروه آزمایش متادون درمانی (13 نفر)، تحریک الکتریکی مغز (13 نفر) و یک گروه کنترل (14 نفر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده مقیاس های دشواری در تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و سنجش وسوسه مواد پس از ترک جمع آوری شد. دادهها با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی تاثیر معناداری در ولع مصرف، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی داشت (05/0p< ). متادون درمانی بر کاهش ولع و تنظیم هیجان موثر بود اما بر تحمل پریشانی تاثیر نداشت. در مقایسه بین دو گروه آزمایش در کاهش ولع، تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0p> ) اما اثر تحریک الکتریکی بر تنظیم هیجان، بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر بیشتر روش تحریک الکتریکی، بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی، میتوان از آن به عنوان یک درمان موثر و مکمل، در کنار درمانهای معمول اختلال مصرف مواد و پریشانی هیجانی ناشی از آن بهره برد.
مطالعه موردی
آرش جلوداری؛ فاطمه سادات مرعشیان
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان غیرفعالسازی ذهنیت (MDT) در بهبود مهارتهای ارتباطی و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خود مختار نوع ۲ (HSAN2) بود. روش: طرح پژوهش حاضر، طرح شبه آزمایشی تک موردی با طرح خط پایه ی چندگانه بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل 50 بیمار دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان غیرفعالسازی ذهنیت (MDT) در بهبود مهارتهای ارتباطی و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خود مختار نوع ۲ (HSAN2) بود. روش: طرح پژوهش حاضر، طرح شبه آزمایشی تک موردی با طرح خط پایه ی چندگانه بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل 50 بیمار دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع 2 در سطح جهان بود. نمونهی آماری این پژوهش شامل 2 نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند یک نفر از ایران و یک نفر از کانادا با ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به پرسشنامهی مهارتهای میانفردی (ICSQ) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (RSES) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از معناداری بالینی، ترسیم دیداری، بهبود تشخیصی و شاخصهای ششگانه کارایی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس نتایج، درصد بهبودی کلی پس از درمان برای مهارتهای ارتباطی 65/52 و برای عزت نفس 57/53 بود. نتیجه گیری: براساس نتایج میتوان نتیجه گرفت که درمان غیرفعالسازی ذهنیت با شناسایی باورهای هستهای ناسازگار و جایگزین ساختن آنها با جایگزینهای سازنده از راه فرآیند اعتباردهی، شفافسازی و مسیردهی مجدد به طور معناداری در بهبود مهارت ارتباطی و عزت نفس بیماران دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع 2 (HSAN2) موثر بود.