مقاله پژوهشی
فریده رمضانی مقدم آرانی؛ محمدعلی بشارت؛ محمد احمدوند شاهوردی؛ مهسا حائری
چکیده
مقدمه: اختلال سوءمصرف مواد یک بیماری مزمن است که بر ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و جسمانی زندگی فرد آثار سوء بر جای میگذارد؛ بنابراین، بررسی متغیرهای روانشناختی مرتبط با اختلال سوءمصرف مواد میتواند به فهم بهتر این اختلال و همچنین مدیریت و کاهش ولع مصرف آن در بیماران کمک شایانی کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تعدیلکننده روانسازههای ...
بیشتر
مقدمه: اختلال سوءمصرف مواد یک بیماری مزمن است که بر ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و جسمانی زندگی فرد آثار سوء بر جای میگذارد؛ بنابراین، بررسی متغیرهای روانشناختی مرتبط با اختلال سوءمصرف مواد میتواند به فهم بهتر این اختلال و همچنین مدیریت و کاهش ولع مصرف آن در بیماران کمک شایانی کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تعدیلکننده روانسازههای ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستمهای مغزی فعالساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی صورت گرفت. روش: در این مطالعه که از نوع توصیفی - همبستگی بود، تعداد 150 مرد دارای سوءمصرف مواد با روش نمونهگیری هدفمند و اعمال ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند و از آنها خواسته شد تا فرم کوتاه پرسشنامه روانسازه یانگ (YSQ-SF)، مقیاس سیستمهای فعالساز و بازداری رفتاری (BAS/BIS) و پرسشنامه سنجش ولع مصرف هروئین (HCQ-45) را تکمیل کنند. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از رگرسیون گامبهگام استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که سیستم مغزی فعالساز و بازدارنده با ولع مصرف در سطح 05/0>p به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار داشتند. همچنین روانسازههای ناسازگار اولیه با ولع مصرف در سطح 01/0>p رابطه مثبت معنادار داشتند. نقش تعدیلکننده روانسازههای ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستمهای مغزی فعالساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی در این پژوهش تأیید نشد. نتیجهگیری: سیستمهای مغزی فعالساز و بازدارنده یکی از عوامل پیشبینی کننده ولع مصرف مواد افیونی است. این پژوهش پیشنهاد میکند که برنامههای مداخلهای و پیشگیری از عود بهتر است با در نظر گرفتن سیستمهای مغزی فعالساز و بازدارنده طراحی گردند.
مقاله پژوهشی
ابتسام جاسمی؛ نعمت ستوده اصل؛ آمنه معاضدیان؛ فائزه جهان
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی درمان فراشناختی و تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمهای بر کارکردهای اجرایی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی است و طرح تحقیق آن از نوع پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل است. 60 نفر از جانبازان PTSD بیمارستان روانپزشکی بوستان شهر اهواز بهعنوان ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی درمان فراشناختی و تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمهای بر کارکردهای اجرایی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی است و طرح تحقیق آن از نوع پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل است. 60 نفر از جانبازان PTSD بیمارستان روانپزشکی بوستان شهر اهواز بهعنوان نمونه در تحقیق حاضر شرکت کردند و بهصورت تصادفی به سه گروه درمان فراشناختی، تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمهای و گواه تقسیم شدند. ابزارهای اندازهگیری آزمون استروپ و آزمون برج لندن بود. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس ارزیابی شد. یافتهها: نتایج نشان داد که در آزمون کارکرد اجرایی استروپ و برج لندن بین گروهها تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). با توجه به نتایج آزمون پیگردی بونفرونی بین گروه فراشناخت با کنترل (05/0>P) و نیز tDCS با کنترل (05/0>P) در آزمون کارکرد اجرایی استروپ و برج لندن تفاوت معناداری وجود دارد ولی بین دو گروه فراشناختی و tDCS تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0<P). نتیجهگیری: استفاده از رویکرد درمان فراشناختی و نیز تحریک الکتریکی فرا جمجمهای مغز می تواند موجب بهبود کارکردهای اجرایی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از حادثه شود. ازاینرو به درمانگران و توانبخشان و کلیه افرادی که با اینگونه افراد سروکار دارند پیشنهاد میشود که در برنامههای روزانه خود و جهت بهبود کارکردهای اجرایی استفاده از این دو نوع رویکرد را مدنظر قرار دهند.
مقاله پژوهشی
ویدا آقازاده؛ عباس ابوالقاسمی؛ محمد ضعیفی زاده؛ علی رضایی شریف
چکیده
مقدمه: این مطالعه باهدف مقایسه بیان ژن گیرندههای دوپامینرژیک DRD3 و DRD4 دربیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد سالم انجام شد. روش: این پژوهش از نوع علی – مقایسهای است. جامع آماری شامل کلیه بیماران افسرده مراجعه کننده در سال 1398 به کلینیکهای روانپزشکی بود. از این جامعه 62 نفر از بیماران افسرده اساسی (28 مرد و 34 زن) به روش نمونهگیری ...
بیشتر
مقدمه: این مطالعه باهدف مقایسه بیان ژن گیرندههای دوپامینرژیک DRD3 و DRD4 دربیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد سالم انجام شد. روش: این پژوهش از نوع علی – مقایسهای است. جامع آماری شامل کلیه بیماران افسرده مراجعه کننده در سال 1398 به کلینیکهای روانپزشکی بود. از این جامعه 62 نفر از بیماران افسرده اساسی (28 مرد و 34 زن) به روش نمونهگیری در دسترس و 60 نفر فرد سالم (30 مرد و 30 زن) بهعنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. پس از اخذ رضایت از افراد و برای اندازه گیری بیان نسبی ژنهای DRD3 و DRD4 از روشهای Real-Time RT-PCR و SYBER Green استفاده شد. یافتهها: ژن DRD3 در بیماران افسرده نسبت به افراد سالم بیان نسبی کمتری داشت (P<0.001)، اما در بیان ژن DRD4 در بین دو گروه اختلاف معنیداری مشاهده نگردید (P>0.05). نتیجه گیری: یافتهها حاکی از آن است که گیرنده DRD3 مارکر مهمی در افسردگی است که می توان از آن برای تایید تشخیص و درمان مناسب (MDD) استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
ارسلان کریمی بحرآسمانی؛ مریم چرامی؛ طیبه شریفی؛ احمد غضنفری
چکیده
مقدمه: حافظه کاری بهعنوان یکی از مفاهیم مهم در حوزه عصبشناختی موردتوجه قرارگرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مداخله حافظه کاری بر عملکرد و خودکارآمدی ریاضی دانشآموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان ...
بیشتر
مقدمه: حافظه کاری بهعنوان یکی از مفاهیم مهم در حوزه عصبشناختی موردتوجه قرارگرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مداخله حافظه کاری بر عملکرد و خودکارآمدی ریاضی دانشآموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر با اختلال یادگیری ریاضی شهر کرمان بودند که تعداد 40 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفره) گمارده شدند. گروه آزمایش 14 جلسه 45 دقیقهای مداخله حافظه کاری را دریافت کردند. در این مدت گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. پیشآزمون و پسآزمون اجرا و پس از سه ماه آزمون مرحله پیگیری اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس هوشی وکسلر، آزمون عملکرد ریاضی و پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی بود. دادههای بهدستآمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله حافظه کاری بر نمرات پسآزمون تأثیر معناداری داشته و اثر این مداخله پایدار بوده است (05/0>P و F=,eta). نتیجهگیری: مداخله با رویکرد حافظه کاری باعث بهبود عملکرد و خودکارآمدی ریاضی در گروه آزمایش شده است و بهعنوان یک روش مداخلهای سودمند محسوب میشود.
مقاله پژوهشی
حمید رضا محروقی؛ حسن توزنده جانی؛ حمید نجات؛ زهرا باقرزاده گل مکانی
چکیده
مقدمه: این مطالعه باهدف مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه و تقویت حافظه کاری بر تنظیم شناختی هیجان و سرعت پردازش اطلاعات دانشآموزان نارساخوان صورت گرفت. روش: جامعه آماری این مطالعه نیمه تجربی شامل کلیه دانشآموزان نارساخوان ارجاع شده به مراکز مشاوره اداره آموزش پرورش شهر نیشابور در سال تحصیلی 1398-1399 میشد. از ...
بیشتر
مقدمه: این مطالعه باهدف مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه و تقویت حافظه کاری بر تنظیم شناختی هیجان و سرعت پردازش اطلاعات دانشآموزان نارساخوان صورت گرفت. روش: جامعه آماری این مطالعه نیمه تجربی شامل کلیه دانشآموزان نارساخوان ارجاع شده به مراکز مشاوره اداره آموزش پرورش شهر نیشابور در سال تحصیلی 1398-1399 میشد. از این میان تعداد 43 نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل هرکدام 14 نفر جایگزین گردیدند. شرکتکنندگان با کمک پرسشنامه خواندن و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان- فرم کودکان گارنفسکی و همکاران (2002) در سه مرحله پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، متغیرهای مستقل برای دو گروه آزمایش اجرا گردید. گروه آزمایش اول و دوم توانبخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه و تقویت حافظه کاری را طی هجده جلسه 60 دقیقهای دریافت کردند. گروه سوم بهعنوان گروه کنترل در لیست انتظار قرارگرفته و در طی پژوهش هیچ نوع درمانی را دریافت نکردند. دادهها بر اساس تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: راهبردهای مثبت تنظیم شناختی و سرعت پردازش اطلاعات در گروههای مداخله نسبت به کنترل افزایش و میزان راهبردهای منفی تنظیم هیجان کاهشیافته بود (05/0>p). نتیجهگیری: بر اساس یافتهها میتوان گفت اثربخشی در گروه توانبخشی شناختی مبتنی بر تقویت حافظه کاری متغیر سرعت پردازش اطلاعات بهبودی بالاتری داشت؛ اما اثربخشی درمان توانبخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه در متغیر تنظیم شناختی هیجان (راهبردهای مثبت) بیشتر بوده است.
مقاله پژوهشی
سمیه زارع؛ حسین زارع؛ احمد علیپور؛ ولی الله فرزاد
چکیده
مقدمه: توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله اثربخش در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه در پزوهش ها مطرح است. هدف پژوهش حاضر بررسی نظام مند پژوهش های انجام شده است. روش: به این منظور تمامی مقالات چاپ شده در بازه زمانی سال 2000 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان انگلیسی، پایگاه های داده ...
بیشتر
مقدمه: توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله اثربخش در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه در پزوهش ها مطرح است. هدف پژوهش حاضر بررسی نظام مند پژوهش های انجام شده است. روش: به این منظور تمامی مقالات چاپ شده در بازه زمانی سال 2000 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان انگلیسی، پایگاه های داده Google scholar، Science Direct، Scopus، Academia، Database Cochrane، Research Gate و پایگاه های زیستی پزشکی شامل، PubMed، Medline،Psych Info ، و پایگاه های توان بخشی شامل PEDRO، OTseeker، Rehab data و برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان فارسی، پایگاه های Google scholar (Persian)، SID، Magiran، IranDoc، MedLib، NoorMags، IranMedex ، با کلید واژه های انگلیسی و فارسی جستجو شد. یافته ها: 930 مقاله چاپ شده به زبان انگلیسی و فارسی بازیابی شد که در نهایت 12 مقاله مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. بیشتر پژوهش ها بر طیف محدودی از کارکردهای شناختی تمرکز داشتند. نتیجه گیری: نتایج بیانگر ارتقای کارکردهای شناختی (حافظه، عملکرد اجرایی و توجه) در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بعد از توان بخشی شناختی است. بر طیق نتایج مطالعات می توان بیان نمود که توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله می تواند در کنار سایر مداخلات درمانی در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه موثر است.کلید واژه ها: شناخت، توان بخشی شناختی، کارکردهای شناختی، اختلال استرس پس از سانحه، مرور نظام مند
مقاله پژوهشی
مجید الماسی؛ محمدرضا نوروزی همایون؛ علی رضایی شریف
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی روشهای درمان نوروفیدبک و تحریک مستقیم فرا جمجمهای بر بهبود چیرگی شناختی کودکان دارای نقص توجه/ بیشفعالی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیشآزمون - پسآزمون و گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیشفعالی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی روشهای درمان نوروفیدبک و تحریک مستقیم فرا جمجمهای بر بهبود چیرگی شناختی کودکان دارای نقص توجه/ بیشفعالی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیشآزمون - پسآزمون و گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیشفعالی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 است. نمونه پژوهش 33 نفر از کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیشفعالی بود که بهروش در دسترس انتخاب و بهروش تصادفی ساده به دو گروه مداخله و یک گروه کنترل (هر گروه 11 نفر) اختصاص یافت. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون هوش WISC-IV و مداخلات این پژوهش شامل 20 جلسه درمان نوروفیدبک و 10 جلسه درمان تحریک مستقیم فرا جمجمهای میباشد. دادههای این پژوهش با نرمافزار SPSS نسخه 23 تحلیل شد. یافتهها: میانگین نمرات چیرگی شناختی در دو نوبت اندازهگیری شد که نشان داد در پسآزمون میانگین نمرات در چیرگی شناختی افزایش یافته و در گروه کنترل تغییری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان میدهد که پس از کنترل اثر پیشآزمون بر پسآزمون برای مقایسه نمرات مقیاس چیرگی شناختی بین سه گروه در سطح خطای (05/0) تفاوت معنیداری وجود دارد. نتیجهگیری: با توجه به جلسات و نتایج بهدستآمده درمان نوروفیدبک و تحریک مستقیم فرا جمجمهای در بهبود چیرگی شناختی مؤثر میباشد؛ بنابراین پیشنهاد میشود از این روشهای درمانی برای بهبود چیرگی شناختی استفاده گردد.
مقاله پژوهشی
غفور محمدآبادی؛ سیاوش طالع پسند؛ اسحق رحیمیان
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش اصلاح سوگیری توجه و تحریک جریان فرا جمجمهای بر کاهش نشانگان اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: در این مطالعه از یک طرح کارآزمایی بالینی تصادفی شده استفاده شد. جامعهی آماری شامل دانشجویان داوطلب با نشانگان اضطراب اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 96 - 1395 بود. شرکتکنندگان 30 دانشجوی داوطلب ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش اصلاح سوگیری توجه و تحریک جریان فرا جمجمهای بر کاهش نشانگان اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: در این مطالعه از یک طرح کارآزمایی بالینی تصادفی شده استفاده شد. جامعهی آماری شامل دانشجویان داوطلب با نشانگان اضطراب اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 96 - 1395 بود. شرکتکنندگان 30 دانشجوی داوطلب بودند که براساس ملاکهای ورود و خروج در مطالعه انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (اصلاح سوگیری توجه و تحریک فرا جمجمهای) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پیش و پس از مداخله همه آنها سیاههی هراس اجتماعی را تکمیل کردند و زمان واکنش آنها به تکالیف سوگیری توجه ثبت شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: یافتهها حاکی از آناست که هر دو روش مداخله در مقایسه با گروه کنترل بهطور معنیداری منجر به کاهش نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی و سوگیری توجه به محرکهای هیجانی منفی و افزایش توجه به محرکهای هیجانی مثبت شده است. ولی بین دو روش مداخله، تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری: یافتههای مطالعهی حاضر بر لزوم توجه به و استفاده از رویکردهای نوین درمانی در مواجهه با اختلال اضطراب اجتماعی تاکید دارد.