مقاله پژوهشی
اسماعیل سلیمانی؛ محمد حسین سربی
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1396، صفحه 9-24
چکیده
مقدمه: امروزه سنجش مهارتهای یادگیری در زمینه ادراکی حرکتی،یک رویکرد عملی برای شناخت بهتر فرایندهای مغزی محسوب میشود. از اینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسۀ عملکرد مازذهنی و کشیدن تصویر از روی آینه در افراد با حافظه دیداری- شنیداری قوی و ضعیف بود. روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسهای بود که با استفاده از نمونهگیری ...
بیشتر
مقدمه: امروزه سنجش مهارتهای یادگیری در زمینه ادراکی حرکتی،یک رویکرد عملی برای شناخت بهتر فرایندهای مغزی محسوب میشود. از اینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسۀ عملکرد مازذهنی و کشیدن تصویر از روی آینه در افراد با حافظه دیداری- شنیداری قوی و ضعیف بود. روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسهای بود که با استفاده از نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای 180 دانشجوی پسر دانشگاه ارومیه (90 نفر در هر دو گروه با حافظۀ قوی و ضعیف)، مورد بررسی قرار گرفته شدند. ابزار پژوهش شامل ماز ذهنی پترسون، آزمون یادگیری حرکتی (ترسیم در آینه) و شاخص دیداری و کلامی فرم تجدید نظر شدۀ مقیاس حافظۀ وکسلر (WMS-R) بود. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) با کنترل متغیرهای رشته تحصیلی، سن و جنسیت نشان داد که میانگین خطا و زمان ترسیم در آینه در گروه حافظۀ دیداری- شنیداری قوی نسبت به گروه حافظۀ دیداری- شنیداری ضعیف، بسیار کمتر بود. از سوی دیگر، گروه حافظۀ دیداری- شنیداری قوی میانگین خطای ماز ذهنی کمتری نسبت به گروه حافظۀ دیداری- شنیداری ضعیف داشتند (05/0>p). نتیجهگیری: میتوان استنباط کرد دانشجویان دارای حافظۀ دیداری- شنیداری قوی در تکالیف انتقال یادگیری دو جانبۀ مغز که یک تکلیف با هماهنگی دو دست و تعامل عملکرد شناختی نمیکرۀ مغز است، عکسالعمل بهتری دارند و با زمان و خطای کمتری به ترسیم شکل در آینه میپردازند. همچنین در حافظۀ فضایی که مسئول ذخیره اطلاعات در محیط و جهتگیری فضایی است، مهارتهای بهتری از خود بر جای میگذارند.
مقاله پژوهشی
رودابه غلامی؛ مهناز استکی؛ مسعود نصرت آبادی
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1396، صفحه 25-38
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافیکمی (QEEG) با نتایج آزمون IVA در کودکان دارای اختلال نقصتوجه و بیشفعالی بود. روش: روش مطالعه علیمقایسهای بود و در این پژوهش 100 کودک بین 8 تا 12 سال مراجعهکننده به مرکز پارند، که بهوسیله آزمون IVA تشخیص اختلال نقص توجه بیش فعالی را دریافت نموده بودند، به روش ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافیکمی (QEEG) با نتایج آزمون IVA در کودکان دارای اختلال نقصتوجه و بیشفعالی بود. روش: روش مطالعه علیمقایسهای بود و در این پژوهش 100 کودک بین 8 تا 12 سال مراجعهکننده به مرکز پارند، که بهوسیله آزمون IVA تشخیص اختلال نقص توجه بیش فعالی را دریافت نموده بودند، به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. بر اساس آزمون IVA این کودکان به سه گروه بیشفعال، بیتوجه و ترکیبی دستهبندی شدند. از این کودکان ارزیابی EEG توسط دستگاه 21 کاناله صورت گرفت و امواج مغزی این افراد از 19 نقطه سر ثبت شد. دادهها جمعآوری شد و روی توان مطلق و توان نسبی این امواج کار شد. دادهها از طریق تحلیل واریانس چندگانه و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که بین نتایج الگوی مغزی در QEEG و انواع ADHD مشخصشده در آزمون IVA رابطه مثبت وجود دارد. نتایج حاصله بیانگر تفاوت معنادار در نیمرخ کلی توان نسبی امواج مغزی تتا در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی از نوع تکانشی است. به این صورت که موج مغری تتا در نقطه o2 در سه گروه باهم متفاوت است. نتیجهگیری: با توجه به اینکه موج تتا در نقطه o2 در کودکان تکانشی بیشتر از کودکان گروه بیتوجه و ترکیبی است، درمانگرانی که برای تشخیص، دسترسی به ارزیابی QEEG ندارند، میتوانند با کاهش موج تتا در ناحیه پسسری بهویژه در نقطه o2 ، در کاهش علائم تکانشی در کودکان ADHD از نوع بیشفعال تأثیرگذار باشند.
مقاله پژوهشی
غلامحسین جوانمرد؛ شعله اسدالهی فام
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1396، صفحه 39-50
چکیده
مقدمه: مشکلات تحصیلی و بهویژه مشکلات ویژه یادگیری در کودکان توجه زیادی به خود جلب کرده است. یکی ازابعاد مورد توجه بررسی ویژگیهای نوروسایکولوژیک در این کودکان است. هدف این پژوهش مطالعه کارکردهای نوروسایکولوژیک مورد سنجش آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST) (انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، زمان، کوشش الگوی اول) در کودکان دارای دارای ...
بیشتر
مقدمه: مشکلات تحصیلی و بهویژه مشکلات ویژه یادگیری در کودکان توجه زیادی به خود جلب کرده است. یکی ازابعاد مورد توجه بررسی ویژگیهای نوروسایکولوژیک در این کودکان است. هدف این پژوهش مطالعه کارکردهای نوروسایکولوژیک مورد سنجش آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST) (انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، زمان، کوشش الگوی اول) در کودکان دارای دارای ناتوانی یادگیری در ریاضیات و مقایسه آنان با کودکان عادی و با کودکان دارای انواع دیگر ناتوانیهای یادگیری بود. روش: برای این منظور، چهار گروه کودکان (یک گروه دانش آموزان عادی و سه گروه از مبتلایان به ناتوانی یادگیری ریاضیات، خواندن و نوشتن) از کودکان ارجاع شده به مرکز آموزش کودکان دارای مشکلات ویژه یادگیری به روش هدفمند انتخاب گردید. نرم افزار آزمون WCST بر روی گروه های نمونه اجرا گردید و نتایج با روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان دارای اختلال ریاضی و عادی در انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، و کوشش الگوی اول، تفاوت معناداری داشتند. همچنین کودکان دارای ناتوانی ویژه در ریاضیات به همان اندازه کودکان دارای ناتوانی در خواندن در کارکردهای اجرایی بدکارکردی داشتند ولی این دو گروه در مقایسه با کودکان دارای ناتوانی در نوشتن بدکارکردی بیشتری نشان دادند. نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که نیمرخ کارکردهای اجرایی دانشآموزان مبتلا به یادگیری از نوع ریاضیات و ناتوانی های یادگیری نوشتن و عادی متفاوت، ولی با مبتلایان به ناتوان در خواندن مشابه است.
مقاله پژوهشی
گل اندام زمانی؛ محمدرضا دوستان
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1396، صفحه 51-62
چکیده
مقدمه: تکنیـکهـایی که مستقیماً فعالیت قشر مغز را مورد بررسی و تنظیم قرار میدهند قابلیت خوبی برای بهبـود حافظهی کاری و زمان واکنش دارند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر تحریک مغناطیسی فراجمجهای مغز بر حافظه کاری و زمان واکنش در دختران ورزشکار است. روش: روش اجرای این تحقیق از نوع نیمه تجربی است که با استفاده از دو گروه و ...
بیشتر
مقدمه: تکنیـکهـایی که مستقیماً فعالیت قشر مغز را مورد بررسی و تنظیم قرار میدهند قابلیت خوبی برای بهبـود حافظهی کاری و زمان واکنش دارند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر تحریک مغناطیسی فراجمجهای مغز بر حافظه کاری و زمان واکنش در دختران ورزشکار است. روش: روش اجرای این تحقیق از نوع نیمه تجربی است که با استفاده از دو گروه و با طرح پیشآزمون-پسآزمون انجام شد. تعداد 30 نفر از دانش آموزان ورزشکار دختر شهرستان شادگان به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و در فرایند تحقیق شرکت کردند. ابتدا یک پیشآزمون گرفته شد. بدین ترتیب که از تمام شرکتکنندگان آزمون زمان واکنش و نیز آزمون حافظه کاری به عمل آمد. پس از آن شرکتکنندگان به صورت تصادفی به دوگروه تحریک الکتریکی مغز و گروه کنترل تقسیم شدند. مرحله اکتساب به صورت 2 جلسه یک روز در میان برگزار شد. نتایج: نتایج نشان داد که تحریک مغناطیسی مغز سبب بهبود حافظه کاری پیش رونده، پسرونده، کنترل ذهنی، حافظه منطقی، بازنگری و یادگیری تداعیها شد. همچنین سبب کاهش زمان واکنش ساده و انتخابی میشود. نتیجهگیری: در یک نتیجه گیری کلی میتوان گفت که تحریک مستقیم مغز در ناحیه قشر پیش پیشانی در دانشآزموان دختر یکی از راههای است که میتواند موجب بهبود حافظه کاری و نیز کاهش زمان واکنش در دختران ورزشکار گردد.
مقاله پژوهشی
شاهرخ مکوند حسینی؛ محمود نجفی؛ رضا خالقی
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1396، صفحه 63-80
چکیده
مقدمه: این پژوهش جهت بررسی روابط همبستگی بین میزان حساسیت سه سیستم مغزی ـ رفتاری با شدت اضطراب اجتماعی، بررسی رابطه میزان عاطفه مثبت و منفی به عنوان واسطه، و اینکه این عوامل در پیشبینی شدت اضطراب اجتماعی چقدر نقش دارند انجام شده است. روش: طرح این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است و از مسیریابی نیز برای بررسی روابط همبستگی بین متغیرها ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش جهت بررسی روابط همبستگی بین میزان حساسیت سه سیستم مغزی ـ رفتاری با شدت اضطراب اجتماعی، بررسی رابطه میزان عاطفه مثبت و منفی به عنوان واسطه، و اینکه این عوامل در پیشبینی شدت اضطراب اجتماعی چقدر نقش دارند انجام شده است. روش: طرح این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است و از مسیریابی نیز برای بررسی روابط همبستگی بین متغیرها استفاده گردید. تعداد 409 نفر دانشجو، از دانشکدههای دانشگاه فردوسی مشهد با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و سه پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانُور و همکاران، 2000)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی پاناس (واتسون و همکاران، 1988) و مقیاس سیستمهای مغزی ـ رفتاری (کاروِر و وایت، 1994) را بهصورت خودگزارشی پاسخ دادند. دادهها با استفاده از مدل ساختاری و با نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرارگرفتند. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری بهصورت مستقیم با اضطراب اجتماعی رابطه معنادار دارد، همچنین بهصورت غیرمستقیم از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. این سیستم با عاطفه مثبت، رابطه منفی و معنیدار دارد. سیستم رویآوری رفتاری نیز بهطور غیرمستقیم و از طریق عاطفه مثبت میتواند بر اضطراب اجتماعی اثرگذار باشد. همچنین سیستم جنگ/گریز/بهت از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. عاطفه مثبت و عاطفه منفی نیز هر دو با اضطراب اجتماعی رابطه معنیدار دارند. نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، سیستمهای مغزی رفتاری با اضطراب اجتماعی رابطه دارند. از طرف دیگر تغییرات سطح عاطفه مثبت و منفی، میتوانند در پیشبینی اضطراب اجتماعی موثر باشند.
مقاله پژوهشی
ندا حسینیان؛ احمد علی پور؛ علیرضا آقایوسفی؛ شهناز نوحی؛ مریم خلیلی نژاد؛ حکیمه آقایی
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1396، صفحه 81-92
چکیده
مقدمه: این تحقیق با هدف بررسی رابطه سمت شکایات جسمانی و علایم افسردگی در افراد راست دست و چپ دست انجام شده است. روش: دراین تحقیق علی ـ مقایسه ای 120 دانشجوی دختر با میانگین سنی 25 سال و 5 ماه انتخاب شدند که ازاین تعداد 60 نفرراست دست و 60 نفرچپ دست بودهاند. افراد چپ دست به شیوه در دسترس وافراد راست دست به صورت تصادفی ازهمان کلاسهایی که نمونههای ...
بیشتر
مقدمه: این تحقیق با هدف بررسی رابطه سمت شکایات جسمانی و علایم افسردگی در افراد راست دست و چپ دست انجام شده است. روش: دراین تحقیق علی ـ مقایسه ای 120 دانشجوی دختر با میانگین سنی 25 سال و 5 ماه انتخاب شدند که ازاین تعداد 60 نفرراست دست و 60 نفرچپ دست بودهاند. افراد چپ دست به شیوه در دسترس وافراد راست دست به صورت تصادفی ازهمان کلاسهایی که نمونههای چپ دست برگزیده شده بودند انتخاب گردیدند. دانشجویان راست دست وچپ دست به دوگروه افسرده وغیرافسرده تقسیم گردیدند. برای گردآوری اطلاعات ازپرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28)، پرسشنامه دست برتری ادینبورگ وفرم ارزیابی شکایات جسمانی محقق ساخته بهره گرفته شد. برای تحلیل دادهها از روش رگرسیون لجستیک دوجملهای استفاده گردید. یافتهها: یافتهها نشان دادند که نمره نشانههای جسمانی افراد راست دست وچپ دست به طورمعنیداری با شکایات جسمانی طرف چپ بدن رابطه دارند. همچنین این تحقیق نشان داد که تفاوت معنیداری بین نمره افسردگی ونمره نشانههای جسمانی افراد راست دست وافراد چپ دست وجود ندارد . نتیجهگیری: باتوجه به شیوع بالای شکایات جسمانی درطرف چپ بدن دردانشجویان راست دست وچپ دست افسرده میتوان وجود این شکایات درسمت چپ بدن را به عنوان علامت افسردگی درنظرگرفت.
مقاله پژوهشی
نگین توصیفیان؛ کاوه قادری بگه جان؛ آرمین محمودی؛ محمد خالدیان
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1396، صفحه 93-108
چکیده
مقدمه: بیماری ام اس یکی از شایعترین بیماریهای مزمن سیستم عصبی مرکزی در بزرگسالان جوان است و مانند هر بیماری مزمن دیگر، جنبههای مختلف زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.روش:پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی است و از روش تحلیل مسیر برای بررسی ارتباط ساختاری بین متغیرها استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران ...
بیشتر
مقدمه: بیماری ام اس یکی از شایعترین بیماریهای مزمن سیستم عصبی مرکزی در بزرگسالان جوان است و مانند هر بیماری مزمن دیگر، جنبههای مختلف زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.روش:پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی است و از روش تحلیل مسیر برای بررسی ارتباط ساختاری بین متغیرها استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران عضو انجمن ام اس شهر اهواز در سال 1396 بود که از این میان با توجه به معیارهای ورود به پژوهش و بر اساس حجم نمونه به دست آمده از فرمول کوکران، تعداد 260 نفر انتخاب شدند و به ابزار فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ (یانگ و براون، 2003) ، پرسشنامه احساس تنهایی کالیفرنیا (راسل، پپلا و فرگوسن،1978) و پرسشنامه کارکردهای اجرایی (نجاتی،2013) پاسخ دادند. نهایتاً تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزارهای AMOS و SPSS انجام گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از برازندگی مناسب مدل بود که در آن طرحوارههای ناسازگار اولیه به صورت مستقیم کارکردهای اجرایی را پیشبینی نمود (05/0 Pنتیجه گیری:بر اساس نتایج پژوهش حاضر طرحوارههای ناسازگار اولیه و احساس تنهایی عامل مهمی در تضعیف کارکردهای اجرایی بیماران مبتلا به اختلال ام اس هستند. از این رو در برنامههای توانبخشی این بیماران توجه به طرحوارههای ناسازگار اولیه و احساس تنهایی آنها ضروری است.
مقاله پژوهشی
حمید سورنی؛ زلیخا قلی زاده؛ مریم ارشاد
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1396، صفحه 109-120
چکیده
مقدمه:عملکردهای شناختی از جمله موضوعات مهم در روانشناسی است. تصمیم گیری از جمله عملکردهای شناختی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر نوروفیدبک بر تصمیم گیری پرخطر بود.روش: این مطالعه به صورت نیمه آزمایشی انجام شد. به همین منظور تعداد 30 نفر دانشجو به صورت نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ...
بیشتر
مقدمه:عملکردهای شناختی از جمله موضوعات مهم در روانشناسی است. تصمیم گیری از جمله عملکردهای شناختی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر نوروفیدبک بر تصمیم گیری پرخطر بود.روش: این مطالعه به صورت نیمه آزمایشی انجام شد. به همین منظور تعداد 30 نفر دانشجو به صورت نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند.گروه آزمایشی و کنترل در دو مرحله پیش و پس از آموزش نوروفیدبک با آزمون خطرپذیری بادکنکی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 20 جلسه تحت آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند.یافته ها: داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شد. نتایج بیانگر این بود که بعد از 20 جلسه آموزش نوروفیدبک، در گروه آزمایش بهبود چشمگیری در کاهش خطرپذیری دانشجویان در تصمیم گیری دیده شد.نتیجه گیری: نوروفیدبک شرطی سازی کنشگر امواج مغزی است که از طریق آن افراد یاد می گیرند به صورت ارادی امواج مغزی خود را کنترل کنند و از طریق آن عملکرد خود از جمله تصمیم گیری را بهبود دهند. بر اساس یافته های این مطالعه نوروفیدبک یک روش مناسب برای بهبود و تقویت عملکردهای شناختی از جمله تصمیمگیری است.