عصب روانشناسی
احمد علیپور؛ رقیه محمدی
چکیده
هدف: دردهای نوروپاتی از عوارض شایع دیابت مزمن هستند که تأثیر منفی بر خلق و خوی بیماران دارند. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثر خالص و ترکیبی tDCS آندی ناحیه M1 و ناحیه F3 در کاهش پریشانی روانشناختی در مبتلایان به دیابت نوع 2 دارای دردهای نوروپاتیک انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر، یک کــار آزمــایی بــالینی تصــادفی چهار گروهـــی دو ســر ...
بیشتر
هدف: دردهای نوروپاتی از عوارض شایع دیابت مزمن هستند که تأثیر منفی بر خلق و خوی بیماران دارند. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثر خالص و ترکیبی tDCS آندی ناحیه M1 و ناحیه F3 در کاهش پریشانی روانشناختی در مبتلایان به دیابت نوع 2 دارای دردهای نوروپاتیک انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر، یک کــار آزمــایی بــالینی تصــادفی چهار گروهـــی دو ســر کور می باشــد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه بیماران 45 تا 65 ساله مبتلا به دیابت نوع 2 عضو انجمن دیابت شهرستان بناب در زمستان 1400 و بهار 1401 بودند که توسط متخصصان، دارای دردهای نوروپاتیک شناسایی شده بودند. نمونه پژوهش 48 تن بودند که به روش هدفمند و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. سپس، تخصیص تصادفی بیماران به 4 گروه انجام گرفت. بیماران گروههای 4 گانه به مدت 12 جلسه، سه بار در هفته، مداخلات مربوط به خود را اخذ کردند. ابزار گردآوری اطلاعات، مقیاس 42 سوالی افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) بود. یافته ها: طبق نتایج، میانگین پریشانی روانی در مراحل پس آزمون، پیگیری 1 ماهه و پیگیری 3 ماهه، در مقایسه با مرحله پیش آزمون، بطور معناداری کاهش یافته بود. اما تفاوتی در میانگین نمرات پریشانی روانی بین سایر مراحل (پس آزمون، پیگیری 1 ماهه، پیگیری 3 ماهه) دیده نشد. یعنی حتی تا مرحله پیگیری 3 ماهه، اثر مداخلات باقی مانده بود. نتیجه گیری: کاربرد تحریک الکتریکی فراجمجه ای، با توجه به پتانسیل درمانی که دارد، می تواند در بیماران دیابتی گسترش یابد.
عصب روانشناسی
آیدا فرشام؛ سوگند قاسم زاده؛ احمد علیپور؛ غلامعلی افروز
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی و بازی درمانی بر بهبود کارکردهای اجرایی کودکان دارای تومور مغزی انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعــه کاربردی و نیمه آزمایشی با طرح سری های زمانی با چند گروه است. نمونه پژوهش، شامل 45 کودک 7 تا 10 ساله مبتلا به تومور مغزی بود که به صورت هدفمند و با در نظر گرفتن ملاک هایی برای ورود ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی و بازی درمانی بر بهبود کارکردهای اجرایی کودکان دارای تومور مغزی انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعــه کاربردی و نیمه آزمایشی با طرح سری های زمانی با چند گروه است. نمونه پژوهش، شامل 45 کودک 7 تا 10 ساله مبتلا به تومور مغزی بود که به صورت هدفمند و با در نظر گرفتن ملاک هایی برای ورود و خروج از بیمارستان محک انتخاب شدند. این افراد به روش تصادفی در 3 گروه 15 نفره (گروه 1: توانبخشی شناختی، گروه 2: توانبخشی شناختی همراه با بازی درمانی، گروه 3: گروه کنترل) جایگزین شدند. گروههای آزمایش در 8 جلسه مداخلات مربوطه را اخذ کردند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 1 ماهه ازگروه ها، با پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف (BRIEF) انجام یافت. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس بین- درون آزمودنی های آمیخته (SPANOVA) با نرم افزار spss21 استفاده شد. یافته ها: طبق نتایج حاصل، نقص کارکردهای اجرایی، در کودکان هر دو گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود و در پیگیری ثبات داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، این مداخلات می توانند برای کودکان دارای تومور مغزی به کار روند. البته درمان توانبخشی ادغام شده با بازی درمانی، برای بهبود مهارت های شناختی کودکان دارای تومور مغزی مناسب تر است.
حدیث غفاری خلیق؛ احمد علیپور؛ امین رفیعی پور؛ محمد اورکی
چکیده
مقدمه: افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) دارای اختلالاتی در روابط عاطفی هستند که می تواند ناشی از مشکلات در پردازش هیجانی باشد. مطالعه حاضر به بررسی همبستگی های عصبی مراحل اولیه پردازش چهره عاطفی در بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با بزرگسالان بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با استفاده از روش پتانسیل وابسته ...
بیشتر
مقدمه: افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) دارای اختلالاتی در روابط عاطفی هستند که می تواند ناشی از مشکلات در پردازش هیجانی باشد. مطالعه حاضر به بررسی همبستگی های عصبی مراحل اولیه پردازش چهره عاطفی در بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با بزرگسالان بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با استفاده از روش پتانسیل وابسته به رویداد(ERP) در مولفه N170 هنگام مشاهده چهره های دارای هیجانات مختلف پرداخته است.روشها: در مجموع 12 بزرگسال(6 مرد و 6 زن) دارای اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با 12 بزرگسال(6 مرد و 6 زن) بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه بین 20 الی 42 سال مقایسه شدند. شرکتکنندگان در حالی که فعالیتهای مغزشان با استفاده از روش پتانسیل وابسته به رویداد ثبت میشد، چهره های دارای هیجانات مختلف را شناسایی می کردند.یافتهها: نتایج نشان داد که مولفه N170 در ناحیه P8 برای چهره خنثی در زنان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و در ناحیه O1 در مردان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی نسبت به بزرگسالان بدون اختلال دارای تفاوت معنی دار است. (P<0.05).نتیجهگیری: مطالعه حاضر از این تصور حمایت میکند که افراد مبتلا به ADHD در مراحل اولیه پردازش چهره و هیجان چهره با افراد بدون اختلال متفاوت هستند که می تواند در تعبیر چهره و هیجان آن تاثیرگذار باشد.
محمد اورکی؛ احمد علیپور؛ سهیلا دهخدایی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمهآزمایشی با طرح بین- درون آزمودنیهای آمیخته است که با هدف تعیین اثربخشی تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با نوروفیدبک، بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده در افراد مبتلا به دیابت تیپ II انجام گرفت. روش: نمونه پژوهش، شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II بود که به صورت ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمهآزمایشی با طرح بین- درون آزمودنیهای آمیخته است که با هدف تعیین اثربخشی تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با نوروفیدبک، بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده در افراد مبتلا به دیابت تیپ II انجام گرفت. روش: نمونه پژوهش، شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II بود که به صورت هدفمند از بین بیماران مراجعهکننده به آزمایشگاه های شهرستان ماهشهر انتخاب شدند. این بیماران، پس از همتاسازی، به روش تصادفی در 3 گروه 15 نفره جایگزین شدند و گروههای آزمایش در 8 جلسه درمان روانشناختی و 10 جلسه آموزش نوروفیدبک به صورت انفرادی، مداخلات مربوط به گروه خود را اخذ نمودند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 2 ماهه، با پرسشنامه حساسیت اضطرابی فلوید و همکاران (2005)، و مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، انجام یافت. یافته ها: طبق نتایج تحلیل SPANOVA، هر دو مداخله ACT + نوروفیدبک، و MBSR + نوروفیدبک، برای کاهش حساسیت اضطرابی و استرس ادراکشده، در مراحل پسآزمون و پیگیری مؤثر بودند. اما در حالیکه اثربخشی هر دو مداخله برای کاهش حساسیت اضطرابی یکسان بود، برای استرس ادراک شده، اثر مداخله MBSR+نوروفیدبک، چه در مرحله پسآزمون و چه در مرحله پیگیری، بطور معناداری بیشتر از اثر ACT+نوروفیدبک بود.
الهام موسوی؛ حسین زارع؛ احمد علیپور؛ غلامرضا صرامی فروشانی
چکیده
مقدمه: کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی هستند که سایر فعالیتهای شناختی مغز را هدایت میکنند. کارکردهای اجرایی به فرد در انجام تکالیف یادگیری و کنشهای هوشی کمک میکند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کارکردهای اجرایی بر ارتقا عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروطی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- ...
بیشتر
مقدمه: کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی هستند که سایر فعالیتهای شناختی مغز را هدایت میکنند. کارکردهای اجرایی به فرد در انجام تکالیف یادگیری و کنشهای هوشی کمک میکند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کارکردهای اجرایی بر ارتقا عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروطی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مشروطی دانشگاه رازی کرمانشاه بود که به روش نمونهگیری تصادفی ساده، نمونهای به حجم 40 نفر انتخاب شد. سپس افراد با روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. از معدل ترم گذشته بهعنوان پیشآزمون و از معدل ترم جاری بهعنوان پسآزمون استفاده شد. گروه آزمایش مورد مداخله توانبخشی شناختی توسط نرمافزار کاپیتان لاگ (10 جلسه و هفتهای 2 جلسه) قرار گرفت و گروه گواه در این مدت مداخلهای دریافت نکرد. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافتهها: نتایج دادهها نشان میدهد که بین دو گروه بعد از تمرینات توانبخشی شناختی، در نمرهی معدل تفاوت (01/0) معنادار بود. نتیجهگیری: همچنین میتوان نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی کارکردهای اجرایی بر ارتقا عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروطی مؤثر است.
سمیه زارع؛ حسین زارع؛ احمد علیپور؛ ولی الله فرزاد
چکیده
مقدمه: توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله اثربخش در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه در پزوهش ها مطرح است. هدف پژوهش حاضر بررسی نظام مند پژوهش های انجام شده است. روش: به این منظور تمامی مقالات چاپ شده در بازه زمانی سال 2000 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان انگلیسی، پایگاه های داده ...
بیشتر
مقدمه: توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله اثربخش در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه در پزوهش ها مطرح است. هدف پژوهش حاضر بررسی نظام مند پژوهش های انجام شده است. روش: به این منظور تمامی مقالات چاپ شده در بازه زمانی سال 2000 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان انگلیسی، پایگاه های داده Google scholar، Science Direct، Scopus، Academia، Database Cochrane، Research Gate و پایگاه های زیستی پزشکی شامل، PubMed، Medline،Psych Info ، و پایگاه های توان بخشی شامل PEDRO، OTseeker، Rehab data و برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان فارسی، پایگاه های Google scholar (Persian)، SID، Magiran، IranDoc، MedLib، NoorMags، IranMedex ، با کلید واژه های انگلیسی و فارسی جستجو شد. یافته ها: 930 مقاله چاپ شده به زبان انگلیسی و فارسی بازیابی شد که در نهایت 12 مقاله مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. بیشتر پژوهش ها بر طیف محدودی از کارکردهای شناختی تمرکز داشتند. نتیجه گیری: نتایج بیانگر ارتقای کارکردهای شناختی (حافظه، عملکرد اجرایی و توجه) در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بعد از توان بخشی شناختی است. بر طیق نتایج مطالعات می توان بیان نمود که توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله می تواند در کنار سایر مداخلات درمانی در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه موثر است.کلید واژه ها: شناخت، توان بخشی شناختی، کارکردهای شناختی، اختلال استرس پس از سانحه، مرور نظام مند
رقیه محمدی؛ احمد علیپور؛ کاظم حاجی
چکیده
هدف: هدف این پژوهش، تعیین اثر خالص و اثر ترکیبی دو تکنیک تن آرامی و تنفس آگاهی مبتنی بر ذهن اگاهی (MBMR) و تکنیک تحریک الکتریکی فراجمجمه ای (CES) بر بهبود کیفیت خواب بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روش: مطالعه حاضر، یک کــارآزمــایی بــالینی تصــادفی سه گروهـــی دو ســر کور و از نوع طرح بین-درون آزمودنی های آمیخته است. نمونه این پژوهش، شامل ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش، تعیین اثر خالص و اثر ترکیبی دو تکنیک تن آرامی و تنفس آگاهی مبتنی بر ذهن اگاهی (MBMR) و تکنیک تحریک الکتریکی فراجمجمه ای (CES) بر بهبود کیفیت خواب بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روش: مطالعه حاضر، یک کــارآزمــایی بــالینی تصــادفی سه گروهـــی دو ســر کور و از نوع طرح بین-درون آزمودنی های آمیخته است. نمونه این پژوهش، شامل 30 بیمار دیابت نوع 2 بود که به روش هدفمند از انجمن دیابت شهرستان بناب انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 10 نفره MBMR، CES، و گروه MBMR+CES جایگزین شدند و در 10 جلسه انفرادی، مداخلات مربوط به گروه خود را اخذ کردند. کیفیت خواب بیماران، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری یکماهه، با پرسشنامه استاندارد سنجش کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با آزمون SPANOVA، تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: هرسه مداخله ی به کار رفته برای کاهش مشکلات خواب در روند زمان، مؤثر بودند. فوری ترین اثر با کمترین پایداری برای درمان MBMR، و بیشترین اثر و پایداری اثر برای درمان ترکیبی MBMR+CES رخ داده بود. نتیجه گیری: این مطالعه، کاربرد ترکیبی دو تکنیک MBMR و CES (20 دقیقه، 100 µA and 0.5 Hz) را برای بهبود سریع و پایدار کیفیت خواب بیماران دیابت نوع 2، موثر و ایمن دید.
محمد اورکی؛ مهین فکرتی؛ حسین زارع؛ احمد علیپور
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه تاثیر درمان فراشناختی و تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای(TMS) بر کارکردهای اجرایی و حافظه کاری در مبتلایان به افسردگی اساسی انجام گرفت، روش: این پژوهش به روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوره سه ماهه بود. آزمودنی ها به سه گروه آزمایشی تقسیم شدند، متغیرهای مستقل در گروه آزمایشی ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه تاثیر درمان فراشناختی و تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای(TMS) بر کارکردهای اجرایی و حافظه کاری در مبتلایان به افسردگی اساسی انجام گرفت، روش: این پژوهش به روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوره سه ماهه بود. آزمودنی ها به سه گروه آزمایشی تقسیم شدند، متغیرهای مستقل در گروه آزمایشی اول درمان فراشناختی و در گروه آزمایش دوم تحریک مغناطیسی فراجمجه ای(TMS) و در گروه سوم هر دو متغیر نام برده اعمال شدند. حجم کلی نمونه 45 نفر بود که از بین این تعداد 15 نفر به صورت تصادفی در گروه درمان فراشناختی، 15 نفر در گروه درمان تحریک مغناطیسی فراجمجه ای و 15 نفر در گروه درمان ترکیبی گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه افسردگی هامیلتون، پرسشنامه n- back، آزمون کارته ای ویسکانسین، و پرسشنامه فراشناخت استفاده شد. یافتهها: نتایج تحقیقات حاکی از آن بود که درمان فراشناختی و تحریک مغناطیسی مغز بر کارکردهای اجرایی و حافظه کاری در مبتلایان به افسردگی موثر است. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که درمان ترکیبی فراشناخت و تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای می تواند اثر مثبت و موثری بر حافظه کاری و کارکردهای اجرایی بیماران مبتلا به افسردگی بگذارد.
مهدی صحراگرد؛ احمد علی پور؛ حسین زارع؛ رسول روشن
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه اثربخشی توانبخشی شناختی به شیوه پاول بر بهبود کارکردهای اجرایی، حافظه و توجه جانبازان مبتلاء به اختلال PTSD است. روش: این مطالعه بر روی 24 جانباز مبتلا به اختلال PTSD در قالب دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جهت اجرای این پژوهش از آزمونهای PSSI، آزمون کارت های ویسکانسین، آزمون استروپ و آزمون حافظه فعال استفاده گردید. ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه اثربخشی توانبخشی شناختی به شیوه پاول بر بهبود کارکردهای اجرایی، حافظه و توجه جانبازان مبتلاء به اختلال PTSD است. روش: این مطالعه بر روی 24 جانباز مبتلا به اختلال PTSD در قالب دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جهت اجرای این پژوهش از آزمونهای PSSI، آزمون کارت های ویسکانسین، آزمون استروپ و آزمون حافظه فعال استفاده گردید. تحلیل آماری این پژوهش به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد روش توانبخشی شناختی پاول بر بهبود خطای درجاماندگی، تعداد طبقات تکمیل شده، توالی، فراخنای فضایی رو به جلو و معکوس، خطای تداخل زمان و خطای تداخل اشتباهات موثر است. بحث و نتیجه گیری: درمان توانبخشی شناختی پاول بر بهبود کارکردهای اجرایی، حافظه و توجه جانبازان مبتلاء به اختلال PTSD مؤثر است.
سمیرا حسن زاده پشنگ؛ احمد علیپور؛ حسین زارع؛ مهدی شریفالحسینی
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف برسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی صورت گرفته است روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون در دو گروه آزمایشی با حجم نمونه 20بیمار دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک به شیوه تصادفی انتخاب شدند و سپس بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف برسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی صورت گرفته است روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون در دو گروه آزمایشی با حجم نمونه 20بیمار دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک به شیوه تصادفی انتخاب شدند و سپس بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ارزیابی شناختی بیماران شامل ارزیابی قبل از مداخله، بلافاصله پس از مداخله و پنج هفته بعد از مداخله با استفاده از آزمون حافظه روزمره (1983) انجام گرفت. گروه آزمایش جلسات توان بخشی شناختی را به مدت هشت هفته یک ساعته دریافت کردند ولی گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. دادهها بااستفاده از روش واریانس با اندازهگیری مکررتحلیل شدند. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی بر بهبود عملکرد حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی درگروه آزمایش تاثیر مثبت داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری که 6 هفته پس از مداخله شناختی بود نیز بدست آمد(05/0 p£) .نتیجهگیری: این مطالعه شواهدی برای اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی بر عملکرد حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی نوع ایسکمیک فراهم کرده است. توان بخشی شناختی میتواند اختلالات حافظه را در این دسته از بیماران بهبود بخشد و اثر مثبت بر عملکرد حافظه بیماران بگذارد.
احمد علیپور؛ رقیه محمدی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر، تحقیقی شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل است که با هدف بررسی تاثیر توانبخشی شناختی رایانهیار بر کارکردهای اجرایی و تواناییهای شناختی دانشآموزان مبتلا به دیابت، انجام یافت. روش: 18 دانشآموز مبتلا به دیابت از انجمن دیابت شهرستان بناب انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه 9 نفری ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر، تحقیقی شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل است که با هدف بررسی تاثیر توانبخشی شناختی رایانهیار بر کارکردهای اجرایی و تواناییهای شناختی دانشآموزان مبتلا به دیابت، انجام یافت. روش: 18 دانشآموز مبتلا به دیابت از انجمن دیابت شهرستان بناب انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه 9 نفری آزمایش و کنترل انتساب شدند. کارکردهای اجرایی و تواناییهای شناختی هردو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیشآزمون و پسآزمون با ابزارهای تحقیق سنجش شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه نرمافزار کامپیوتری بهسازی حافظه و توجه، نسخه نرمافزاری آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین، و نرمافزار کاگلب (کشف تغییر از مجموعه آزمونهای توجه، و کشف علامت از مجموعه آزمونهای ادراک) بود. برای مداخله، گروه آزمایش به صورت انفرادی در 10 جلسه نیم ساعته (دوبار در هفته) با کمک نرمافزار بهسازی حافظه و توجه، مورد توانبخشی شناختی قرار گرفتند. یافته ها: دادهها با تحلیل کواریانس یکطرفه، تجزیه و تحلیل شدند. و نتایج، حاکی از افزایش تواناییهای شناختی (توجه برای کشف تغییر و ادراک) در گروه آزمایش بود. اما، مداخله اعمال شده، کارکردهای اجرایی گروه آزمایش را افزایش نداده بود. نتیجه گیری: این مطالعه به این نتیجه رسید که مداخله و تعداد جلسات مقرر شده در این مطالعه، هرچند برای ارتقاء تواناییهای شناختی مفید بود، ولی برای بهبود کارکردهای اجرایی، از توان کافی برخوردار نبود.
حدیث غفاری خلیق؛ مهدیه رحمانیان؛ احمد علی پور
دوره 4، شماره 13 ، شهریور 1397، ، صفحه 123-138
چکیده
مقدمه : این پژوهش به منظور بررسی کارایی تحریک الکتریکی مستقیم کورتکس مغز(tDCS) بر کاهش و بهبود مشکلات رفتاری کودکان دارای اختلال ADHD 7 الی 12 سال انجام گردید. روش: 22 نفر از کودکانی 7 الی 12 ساله که اختلال ADHD در ایشان توسط یک روانشناس یا روانپزشک تایید شده بود و یا توسط انجام مصاحبه بالینی بر اساس ملاکهای تشخیصی DSM-V و تست کانرز والدین مبتلا ...
بیشتر
مقدمه : این پژوهش به منظور بررسی کارایی تحریک الکتریکی مستقیم کورتکس مغز(tDCS) بر کاهش و بهبود مشکلات رفتاری کودکان دارای اختلال ADHD 7 الی 12 سال انجام گردید. روش: 22 نفر از کودکانی 7 الی 12 ساله که اختلال ADHD در ایشان توسط یک روانشناس یا روانپزشک تایید شده بود و یا توسط انجام مصاحبه بالینی بر اساس ملاکهای تشخیصی DSM-V و تست کانرز والدین مبتلا به اختلال ADHD تشخیص داده شده بودند به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پیش از مداخله،سیاهه رفتاری کودکان برای کودکان هر دو گروه اجرا گردید.برای گروه آزمایشی در نقاط FC3 و FC4 طی مدت 15 روز مداخله تحریک الکتریکی کورتکس مغز انجام گرفت.سیاهه رفتاری کودکان پس از مداخله و مجددا به فاصله دو ماه از اتمام مداخله از کودکان گرفته شد. یافتهها: تحلیل دادههای پژوهش به کمک شاخصهای مرکزی میانگین و انحراف معیار و به کارگیری واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد میان ویژگیهای رفتاری کودکان تحت مداخله با روش (tDCS) و کودکان گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجهگیری: تحریک الکتریی کورتکس مغز در نواحی FC3 و FC4 میتواند به بهبود ویژگیهای رفتاری و کاهش علایم اختلال ADHD در کودکان دارای اختلال ADHD کمک نماید.
معصومه اسماعیلی؛ حسین زارع؛ احمد علی پور؛ محمد اورکی
دوره 4، شماره 12 ، خرداد 1397، ، صفحه 45-60
چکیده
پژوهش حاضر با تاکید بر مدل CaR-FA-X ویلیامز ، در قالب یه مدل علی به بررسی نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا در رابطه بین نقص در کارکردهای اجرایی با حل مساله ناکارآمد در افراد افسرده میپردازد. روش: نمونه پژوهش شامل 56 فرد مبتلا به افسردگی اساسی که به روش نمونه گیری زمانی در دسترس در فاصله زمانی اردیبهشت 96 تا مهر96 انتخاب شدند، بودند. ...
بیشتر
پژوهش حاضر با تاکید بر مدل CaR-FA-X ویلیامز ، در قالب یه مدل علی به بررسی نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا در رابطه بین نقص در کارکردهای اجرایی با حل مساله ناکارآمد در افراد افسرده میپردازد. روش: نمونه پژوهش شامل 56 فرد مبتلا به افسردگی اساسی که به روش نمونه گیری زمانی در دسترس در فاصله زمانی اردیبهشت 96 تا مهر96 انتخاب شدند، بودند. جهت گردآوری داده ها ، پس از تشخیص افسردگی اساسی توسط روانشناس، از آزمون حافظه شرح حال (سرگذشتی) ،آزمون حل مسئله وسیله-غایت و نرم افزار کارتهای ویسکانسین استفاده شد. جهت تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و ایموس و روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم کارکرد اجرایی بر حل مسئله با مقدار 283/0 در سطح 05/0 معنی دار نیست. اثر غیرمستقیم کارکرد اجرایی بر حل مسئله با مقدار130/0 در سطح 05/0 معنی دار است. اثر کل کارکرد اجرایی بر حل مسئله 413/0 است که در سطح 05/0 معنی دار است. بنابراین با توجه به عدم معناداری اثر مستقیم و معناداری اثر غیر مستقیم، حافظه سرگذشتی بهعنوان متغیر میانجی کلی در تاثیر بین کارکرد اجرایی بر حل مسئله است. نتیجه گیری: بنابراین پژوهش حاضر با تایید مدل CaR-FA-X ویلیامز، نشان داد که افراد افسرده به دلیل خلق منفی و نقص در کارکردهای اجرایی ، در بازیابی خاطرات سرگذشتی به طور اختصاصی دچار مشکل میشوند و این مشکل در بازیابی، حل مسائل و مشکلات آنها را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و باعث می شود که راه حلهای کمتر موثری را تولید کنند. بنابراین بیش کلی گرایی از حافظه سرگذشتی به عنوان یک مکانیسم واسطه ای در رابطه بین نقص در کارکرد اجرایی و حل مساله ناکارآمد در افراد افسرده عمل میکند.
احمد علیپور؛ سکینه جولائیها؛ رضا رنجبران؛ نازیلا ایوانی
دوره 2، شماره 5 ، شهریور 1395، ، صفحه 25-38
چکیده
مقدمه: عادتهای شمارش انگشتان در کودکان بر نحوه یادگیری ایشان در کلاس درس و زندگی روزمره تأثیرگذار است. هدف این پژوهش بهمنظور تعیین اثر دست برتری و تفاوتهای جنسیتی در عادتهای شمارش اعداد با انگشتان دانشآموزان ابتدایی صورت گرفت. روش: تعداد 74 نفر از دانشآموزان ابتدایی شهرستان پاکدشت (47 پسر و 27 دختر) به روش نمونهگیری تصادفی ...
بیشتر
مقدمه: عادتهای شمارش انگشتان در کودکان بر نحوه یادگیری ایشان در کلاس درس و زندگی روزمره تأثیرگذار است. هدف این پژوهش بهمنظور تعیین اثر دست برتری و تفاوتهای جنسیتی در عادتهای شمارش اعداد با انگشتان دانشآموزان ابتدایی صورت گرفت. روش: تعداد 74 نفر از دانشآموزان ابتدایی شهرستان پاکدشت (47 پسر و 27 دختر) به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای (برای کودکان راستدست) و همچنین روش نمونهگیری در دسترس (برای کودکان چپدست) انتخاب شدند و با استفاده از نسخه فارسی پرسشنامه چاپمن (چاپمن و چاپمن 1987) ازنظر عادات و الگوهای شمارش اعداد موردبررسی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمون مجذور خی نشان داد که اثر دست برتری بر همه مؤلفههای عادتهای شمارش اعداد با انگشتان (دست شمارنده، نوع شمارش، جهت شمارش و انگشت شمارش) معنادار است. همچنین نتایج نشان داد که اثر جنسیت در سه مؤلفه از عادتهای شمارش اعداد با انگشتان (دست شمارنده، نوع شمارش و انگشت شمارش) معنادار است و در مؤلفه جهت شمارش معنادار نیست. نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر میتوان استنباط نمود که دست برتری و جنسیت اثر معناداری بر عادتهای شمارش اعداد با انگشتان دانشآموزان ابتدایی دارد.
احمد علی پور؛ سمیرا حسن زاده پشنگ؛ افشین صابری
دوره 2، شماره 4 ، خرداد 1395، ، صفحه 9-30
چکیده
ازآنجاکه نقایص شناختی تأثیر قابلملاحظهای بر زندگی مبتلایان به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی ایفا میکند، هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت کارکرد اجرایی و توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی نوع یک مزمن و حاد و مقایسه عملکرد آنها با گروه غیربیمار است. روش: این مطالعه یک پژوهش توصیفی ـ مقایسهای است که طی آن عملکرد ...
بیشتر
ازآنجاکه نقایص شناختی تأثیر قابلملاحظهای بر زندگی مبتلایان به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی ایفا میکند، هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت کارکرد اجرایی و توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی نوع یک مزمن و حاد و مقایسه عملکرد آنها با گروه غیربیمار است. روش: این مطالعه یک پژوهش توصیفی ـ مقایسهای است که طی آن عملکرد اجرایی در بین پنج گروه مقایسه شد. جامعه آماری شامل تمام بیماران سرپایی و بستری مبتلا به اسکیزوفرنی حاد و مزمن و اختلال دوقطبی نوع یک حاد و مزمن در اپیزود مانیک است که به مرکز روانپزشکی شفای رشت مراجعه کردهاند. نمونهگیری بهصورت در دسترس در سالهای 1393 ـ 1394 و به تعداد 60 آزمودنی مرد انتخاب شدند. دامنه سنی آزمودنیها 16 تا 50 سال بود و در متغیرهای جنس، سن، میزان تحصیلات بهصورت گروهی همتاسازی شدند. آزمونهای برج لندن و استروپ در جلسههای انفرادی برای تمامی آزمودنیها اجرا شد و درنهایت دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که در سطح معناداری (05/0 p£) بین گروه بیماران اسکیزوفرنی مزمن و حاد با بیماران دوقطبی نوع یک مزمن و حاد در اپیزود مانیک و افراد غیربیمار در آزمونهای استروپ و برج لندن تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجهگیری: کارکرد اجرایی و نارسایی توجه در بیماران اسکیزوفرنی ضعیفتر از بیماران دوقطبی نوع یک و افراد غیر بیماراست و مزمن شدن بیماری در این اختلالات تأثیر زیادی بر کارکرد اجرایی و نارسایی توجه دارد.
احمد علیپور؛ فاطمه امینی؛ حسن ذکاوت
دوره 1، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 88-102
چکیده
مقدمه: جانبی شدن مغز با کارکردهای شناختی در ارتباط است. لذا انتظار میرود که دست برتری بهعنوان یکی از نتایج جانبی شدن با عملکرد شناخت خلاق در ارتباط باشد. این پژوهش بهمنظور مقایسه مؤلفههای خلاقیت بین دانشآموزان راستدست، چپدست و دوسو توان انجام شد. روش: در این مطالعه علی- مقایسهای، جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان ...
بیشتر
مقدمه: جانبی شدن مغز با کارکردهای شناختی در ارتباط است. لذا انتظار میرود که دست برتری بهعنوان یکی از نتایج جانبی شدن با عملکرد شناخت خلاق در ارتباط باشد. این پژوهش بهمنظور مقایسه مؤلفههای خلاقیت بین دانشآموزان راستدست، چپدست و دوسو توان انجام شد. روش: در این مطالعه علی- مقایسهای، جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دبیرستانی شهرستان لامرد و مهر در نیم سال دوم سال تحصیلی 1393-1392 میباشند. برای انتخاب گروههای هدف از دو شیوه نمونهگیری استفاده شد. گروه راستدستها 40 دانشآموز به شیوه تصادفی چندمرحلهای و گروه چپدستها و دوسو توانها هرکدام جداگانه 40 دانشآموز به شیوه در دسترس انتخاب شدند. آزمودنیها در این پژوهش به دو پرسشنامه ادینبورگ و خلاقیت پاسخ دادند. یافتهها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل مانوا بر روی میانگین نمرههای خلاقیت و مؤلفههای آن در دانشآموزان نشان داد که میانگین خلاقیت و مؤلفههای سیالی و ابتکار دانشآموزان راستدست بهطور معناداری پایینتر از دانشآموزان چپدست است و همچنین میانگین خلاقیت و مؤلفههای سیالی، ابتکار و انعطافپذیری دانشآموزان راستدست بهطور معناداری پایینتر از دانشآموزان دوسو توان است. نتیجهگیری: خلاقیت و مؤلفههای آن در افراد دوسو توان و چپدست نسبت به راستدستها بالاتر است، لذا میتوان گفت که تحریک نیمکره راست و تعامل بیشتر دو نیمکره در خلاقیت افراد تأثیرگذارند.